اینستاگرام از زمان آغاز به کارش در سال ۲۰۱۰ تاکنون، تبدیل به یکی از بزرگترین پدیدههای دیجیتال جهان شده است و سبک زندگی تقریباً همه انسانها را دستخوش تغییراتی کرده است. سارا فرایر، روزنامهنگارِ مطرح در کتاب بدون فیلتر به ظهور اینستاگرام و تبدیل شدن آن به یک پدیده جهانی میپردازد.
پلتفرمی که ابتدا مورد علاقه هنرمندان بود اما خیلی زود توده مردم را نیز به خود جذب کرد تا عصر جدیدی از کسب و کار و روابط دیجیتال را آغاز کند. این کتاب همچنین به فروخته شدن اینستاگرام به فیسبوک و تاثیر این معامله روی اینستاگرام به عنوان یک کسب و کار و یک رسانهی دیجیتال میپردازد. از پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان گرفته تا اینفلوئنسرهای غذا و...، همه بخشی از خانواده اینستاگرام هستند. بدون فیلتر داستان شگفتانگیز اپلیکیشنی است که نه تنها صنعت جدیدی بنیان گذاشت، بلکه زندگی ما را نیز تغییر داده است.
سارا فرایر یک خبرنگار و گزارشگر موفق در عرصه فناوری و شبکه های اجتماعی محسوب میشود، وی از دانشگاه کارولینای آمریکا با مدرک روزنامهنگاری فارغالتحصیل شد و پس از آن به عنوان خبرنگار با خبرگزاری بلومبرگ همکاری خود را آغاز کرد.
نویسنده در خصوص این کتاب میگوید: گفتوگوها را همانطور که برایم نقل میشد نوشتهام تا سیر تکامل اینستاگرام را همانگونه که دست اندرکارانش به یاد میآورند روایت کنم، ماجرایی که طی ده سال شکل گرفته است. این کتاب نتیجهی تلاش حداکثری من برای ارائهی حقیقت ماجرای اینستاگرام است.
فرایر در این کتاب آورده است که در سال ۲۰۰۵ مارک زاکربرگ موسس و بنیانگذار فیسبوک تصمیم میگیرد قابلیت آپلود تصویر و تگ کردن افراد را به فیسبوک اضافه نماید و در این راه یک پیشنهاد کاری به کوین سیستروم که یکی از متخصصان عرصه برنامه نویسی و نرمافزار بود ارائه میکند، سیستروم آن را نمیپذیرد و البته چندی بعد خود زاکربرگ و تیم طراحان وی این قابلیت را به فیسبوک اضافه میکنند، سیستروم هم در همین مواقع در گوگل مشغول به کار شده بود. این داستان را تا اینجا داشته باشید.
کوین سیستروم کم کم به فکر جدایی از گوگل و طراحی یک اپلیکیشن برای گوشیهای هوشمند افتاد که به سرعت بازار موبایل را به سیطره خود در میآوردند، ابتدا ایده یک سایت موبایلی به ذهنش خطور کرد که با آن بهصورت زنده میشد به مخاطب نشان داد کجا هستید و مشغول چهکاری. این ایده را تبدیل به یک برنامه موبایلی کرد و به دنبال سرمایهگذار گشت. به هر دردسری بود سیستروم سرمایهگذار را یافت و مبلغ اولیه ۵۰۰۰۰ دلار در اختیار وی قرار داد و نرمافزار به بازار عرضه شد ولی به سرعت سیستروم متوجه شد که کاربران به خوبی و راحتی نمیتوانند با برنامه او ارتباط برقرار کنند. در همین حین او با یکی از همدوره های زمان دانشگاه که یک دورگه برزیلیآمریکایی بود مواجه شد و همان جا ایده توسعه این برنامه به ذهنش خطور کرد و آن را با مایک کریگر برزیلیآمریکایی مطرح کرد. در واقع همان برنامه اولیه که با نواقصی همراه شد سنگ بنای طراحی و ساخت اینستاگرام بود.
در اواخر سال ۲۰۰۹ کوین سیستروم همراه مایک کریگر که حالا دیگر بهعنوان شریک وی شناخته میشد اولین نسخه اینستاگرام را فقط برای پلتفرم آیفون طراحی و در ابتدای سال ۲۰۱۰ به بازار ارائه دادند. آنچه بسیار جالب است اینکه یکی از اصلیترین ایدههای شکلگیری اینستاگرام دوربین های عکاسی قدیمی بهنام پولاروید بود، همانها که در لحظه عکس را چاپ و از دوربین بیرون میدادند، ایده ارتباط سریع و در لحظه کاربران با اطرافیان ایده بسیار جذابی بود که بعدها منجر به شکل گیری قابلیت استوری در اینستاگرام شد.
از لحظه انتشار نرمافزار اینستاگرام برای اولین بار طی چند ساعت این نرمافزار بیش از ده هزار بار دانلود شد. طی یک هفته از انتشار نسخه اولیه اینستاگرام، این برنامه قریب به ۲۵۰ هزار بار دانلود شد و اینجا بود که حس خوشایند موفقیت همراه با دلهره برای بهبود مستمر این برنامه به سراغ کوین سیستروم و مایک کریگر آمد.
در مقدمه این کتاب با عنوان اینفلوئنسر بزرگ آمده است:
ماهانه بیش از یک میلیارد نفر از اینستاگرام استفاده می کنند. ما از غذا، چهره، خانواده، مناظر و علایق خود عکس و فیلم می گیریم و برای اینکه به دیگران نشان دهیم چه شخصیتی داریم یا می خواهیم چه شخصیتی داشته باشیم، به اشتراک می گذاریم. ما پست می گذاریم و با افراد ارتباط برقرار می کنیم تا روابطی عمیق تر، شبکه ها و برندهایی قوی تر بسازیم. این یکی از خصلت های زندگی امروزی است. امروزه به ندرت فرصت می کنیم به چگونگی رسیدن به اینجا و چیستی معنای زندگی فکر کنیم.
اما باید فرصتی برای این کار یافت. اینستاگرام یکی از نخستین برنامه هایی بود که توانست از رابطه بین ما و تلفن های همراهمان نهایت استفاده را ببرد و ما را به بهانه اعتبار یافتن در دنیای دیجیتال، وادار کند که زندگی را از دریچه دوربین ها تجربه کنیم. سرگذشت اینستاگرام این درس فراموش نشدنی را به ما می آموزد که تصمیم های شرکت های شبکه های اجتماعی تا چه حد می تواند بر کیفیت زندگی ما تأثیر بگذارد و در این میان، برنده کیست. (ص. ۱۷)
این کتاب در ۱۳ فصل و ۳۹۳ صفحه توسط رسول فیروزی و تهمینه نصرالهی ترجمه و از سوی «نشر مون» روانه بازار کتاب شده است.
تابستان ۲۰۱۴ حدود شش ماه پس از اولین تبلیغ اینستاگرام ، زاکربرگ بررسی های واقع بینانه خود را آغاز کرد. سیستروم همچنان همه آگهی ها را شخصا بررسی می کرد و باید نسخه چاپ شده ای از آن ها روی میز کار او قرار داده می شد. به همه تبلیغ کنندگان بزرگ در مورد چگونگی استفاده از هشتگ های معروف و ترفندهای زیبایی شناختی نقطه کانونی مناسب و تعادل در تصاویر اینستاگرامی آموزش داده می شد. همه چیز برای فیس بوک بیش از اندازه کند پیش می رفت.
زاکر برگ که یک سال قبل اینستاگرام را از ایجاد مدل تجاری مختص خود دل سرد کرده بود به این نتیجه رسید که اکنون زمان آن فرارسیده که این نرم افزار مقداری از هزینه ای را که برایش صرف شده در قابل درآمدزایی برای فیس بوک جبران کند.
اینستاگرام آن قدر بزرگ شده بود که مفید واقع شود. زاکربرگ متوجه شده بود که صفحه نیوزفید فیس بوک به زودی دیگر فضایی برای تبلیغات بیشتر نخواهد داشت. تا آن زمان هیچ شبکه ای به اندازه فیس بوک توسعه پیدا نکرده بود ... (ص. ۲۳۶)