تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۷

تهران- ایرنا- ابوالعلاء شوشتری یکی از مشاهیر نامدار دوره سامانیان به شمار می‌رفت که از او با عنوان نخستین شاعر هزل‌گو و پیشوای هزل‌گویان نام برده می‌شود، علاوه بر این؛ اشعار وی به خوبی نمودار قدرت و مهارت شاعر در خلق تشبیهات و مضامین نو و تصاویر شعری است.

عهد سامانیان یکی از بهترین دوره های ادب فارسی و عصر ظهور ادیبان و شاعران نامدار به شمار می‌رود. شاهان این خاندان در احترام به میهن و بزرگداشت مراسم ملی و به ویژه در ترویج زبان فارسی کوشش بسیاری بکار می‌بردند در واقع این برهه، دوران شکوفایی ساختارهای بزرگ فرهنگ و تمدّن اسلامی ایرانی بود و به این نظر در تشویق شاعران، نویسندگان و مترجمان تلاش بی بدیلی انجام می دادند. همچنین از مهم ترین ویژگی های شعر این دوره می‌توان به این موارد اشاره کرد، برای نمونه در شعر فارسی این دوره به ندرت می توان اثر یأس و نومیدی یافت. شعر این دوره پر است از نشاط روح و غرور ملی و اندیشه حماسی و خوشبینی و آزادمنشی و از این روی باید آن را آیینه تمام نمای روح و اندیشه واقعی ایرانی دانست. بنابراین سده چهارم بر تارک تاریخ ایران چون تاجی درخشنده است که به انواع گوهرهای تابان مزین بود. در این میان برخی از شاعران این دوره که سهم مهمی در فرهنگ و تاریخ ادب دری این مرز و بوم گذاشته‌اند، کمتر مورد توجه قرار گرفته اند یکی از آنها ابوالعلاء شوشتری است که در ادامه به معرفی وی می پردازیم:

زندگی‌نامه

ابوالعلاء شوشتری یا بوالعلاء شُشتری شاعر ایرانی پارسی‌گوی سده چهارم قمری بود. از وی در تذکره‌ها یادی نشده و از زندگانی او چیزی دانسته نیست، جز آنکه بنابر نسبتش احتمالاً از مردم شوشتر بوده است اما آن چیزی که مشخص است، اینکه وی در زمان سامانیان می‌زیست. همچنین ممکن است به دلیل لقبش از اهالی شوشتر باشد زیرا ضبط «شوشتری» با املای «ششتری» در گذشته رایج بوده است. از جمله منابعی که در آن نامی از ابوالعلاء برده شده، قصیده‌ای از منوچهری است که وی در آن ضمن برشمردن سخنگویان و حکیمان پیش از خود، ابوالعلاء را در زمرۀ شاعران معروف همچون ابوالعباس ربنجنی، بوسلیک گرگانی وبوالمثل آورده است. این شاعران همگی متعلق به نیمۀ دوم سدۀ ۳ تا اواسط سدۀ ۴ هجری بوده‌اند و بر این اساس و با توجه به زبان و سبک ابیات بازمانده از ابوالعلاء می‌توان احتمال داد که وی در اواسط یا اواخر سدۀ چهارم هجری می‌زیسته است و اشاره‌ای که منوچهری به نام او در کنار شاعران بزرگ آن روزگار کرده است، حکایت از شهرت و اهمیت او دارد. در این بیت آمده است:

بوالعلاء و بوالعباس و بوسلیک و بوالمثل      آنکه آمد از نوایح وآنکه آمد از هری.
  ‎  

فعالیت در عرصه ادبیات و شعر

از اشعار ابوالعلاء تعداد اندکی باقی مانده است به دست آمده، کـه در لغت‌فرس اسدی طوسی و ترجمان ‌البلاغۀ رادویانی و حدایق السحر وطواط  نقل شده است. اما همین مقدار اندک، نمودار قدرت و مهارت ابوالعلاء در خلق تشبیهات و مضامین نو و تصاویر شعری است و از لحاظ شیوۀ بیان و نوع مضمون و موضوع، تازه و بدیع است. (۱)

سعید نفیسی، وی را نخستین شاعر هزل‌گو و پیشوای هزل‌گویان دورۀ بعد دانسته است، ۲ بیت دیگر از اشعار او که در صنعت معما در کتاب وطواط آمده، ظاهراً کهن‌ترین معما در زبان فارسی است.(۲) به گفتۀ رادویانی، ابوالعلاء کتابی در عروض به زبان فارسی داشته که وی آن را دیده بوده است؛ از این رو ابوالعلاء را می‌توان از نخستین مؤلفان اینگونه آثار به زبان فارسی دانست.(۳) همچنین اهمیت آثار وی تا بدان اندازه است که ترجمان البلاغه نوشته محمد بن عمر رادویانی را از جمله کتاب‌های معتبر فارسی در بلاغت پس از تألیف‌های ابوالعلای شوشتری، شاعر عهد سامانی دانسته‌اند. (۴)

بنا به گفته سعید نفیسی اگرچه اشعار اندکی از این شاعر والامقام برجای مانده است اما از این شعرها به خوبی می توان فهمید که شوشتری شاعری مقتدر بوده اشت و شعر مصنوع می‌سروده و باید وی را از بزرگان شاعر دوره آل سامان بشماریم اما مقام او در شاعری از فضایل وی همین بس که نخست اسدی طوسی در فرهنگ خود، چهار بیت شعر او را به شاهد لغات آورده است و این نیزی دلیلی است که وی از شاعران سده چهارم و از پیشینیان اسدی بوده است که خود در نیمه نخست سده پنجم زندگی می کرده و پس از آن رشیدالدین وطواط نیز سه بیت شعر او را در کتاب حدائق السحر شاهد صنایع بدیع آورده است. (۵)

از جمله اشعار وی که در لغت نامه اسدی بدان اشاره شده می توان به این ابیات اشاره کرد.

بیاور آنکه گواهی دهد ز جام که من              چهار گوهرم اندر چهار جای مدام

زمرد اندر تاکم عقیقم اندر غژب                    سهیلم اندر خم آفتابم اندر جام.

ای … من ای … تو انجیره گذاری              سرگین خوری و قی کنی و باک نداری

ریچاله گری پیشه گرفتی تو همانا                بخیره (کذا) در شیر بری کامه برآری.

این اشعار از دیگر هنرهای شعری برجای مانده از این شاعر نامدار دوره سامانیان است:

تبری و کمانی و یکی نقش نشانه         بنگار و بپیوند به‌سوفار یکی تیر

نام بت من بازشناسی بتمامی        آن بت که به‌خوبیش قرین نیست به کشمیر

نرگس لاله‌گداز همی گرست و همی نرگسانش لاله گداحت         به زیر لاله بگداخت نهفته زریر

خَلَق شود ز نشستِ دراز حُلّت مرد            که گَنده گردد چون دیرماند آب غدیر.

منابع:

۱-اسدی طوسی، لغت فرس، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۱۹ ش، ص۲۷، ۲۸

۲-  نفیسی، سعید، «ابوالعلاء ششتری»، شرق، تهران، ۱۳۱۰ ش، دورۀ اول، شم‍ ۵؛

۳-  صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۶۳ ش، ج۱، ص ۴۳۹

۴- صفا، ذبیح‌الله. تاریخ ادبیات در ایران. تهران: ابن سینا، چ۴، ۱۳۴۷، ج۲، ص۹۱۷.

۵-گویندگان قدیم: ابوالعلا ششتری، سعید نفیسی، نشریه شرق، اریبهشت ۱۳۱۰، ش۵، ص ۳۸۷- ۳۹۰