به گزار خبرنگار فرهنگی ایرنا کتاب برش جنگل اثر کارلو کاسولا ترجمۀ محسن طاهر نوکنده که به تازگی توسط نشر فرهنگ نشر نو چاپ شده حکایت زندگی پنج مرد در جنگل توسکاناست که به بریدن درخت ها و فروش چوب و آماده کردن زمین برای دور بعدی مشغول اند.
گولی یلمو، قهرمان داستان، خود را غرق کار کرده است تا غم مرگ همسرش را فراموش کند. حال و روز قهرمان بیانگر احوال خود نویسنده است که در گرماگرم نوشتن این کتاب همسرش را از دست می دهد. این ضایعه نگاه او به زندگی و ادبیات را دگرگون می کند. این رمان قصهای است از اندوه و رنج و کار و گذران زندگی.
بُرش جنگل، با عنوان اصلی Il taglio del bosco، داستان مردی هیزمشکن به نام گولییلمو است که غم از دست دادن همسر خود را با تمرکز بر کار خویش، که بریدن درختان جنگل و چوبفروشی است، تسکین میدهد.
کارلو کاسّولا در رمان «برش جنگل» تجربۀ زیستۀ خود از دوران زندگی پارتیزانی و آشناییاش با هیزمشکنان در آن دوران را به کار بسته و آن را با اندوهی که خود حین نوشتن این رمان، بابت از دست دادن همسرش، تجربه کرد درآمیخته و رمانی پدید آورده است درباره هیزمشکنی که اندوهی در دل دارد. برش جنگل روایتی واقعگرایانه و توأم با نگاهی شاعرانه به زندگی روزمره کارگران و مردم عادی است.
متن اصلی رمان برش جنگل نخستین بار در سال ۱۹۵۰ به زبان ایتالیایی منتشر شده است. بر اساس این رمان فیلمی هم به بازیگری جیان ماریا ولونته ساخته شده است.
برش جنگل رمانی است مبتنی بر ثبت ریزبینانۀ جزئیات زندگی روزمره. نویسنده در این رمان، از چشم راوی سومشخص، شخصیت اصلی رمان را تعقیب میکند و همراه او از جایی به جایی دیگر میرود و صبح را به شب و شب را به صبح میرساند و حین ثبت رفتارها و حرکات بیرونی او و نیز گریز زدن به افکار و تأملاتش، اندوهی را ترسیم میکند که در جان شخصیت اصلی رمان خلیده است.
گولییلمو، شخصیت اصلی رمان برش جنگل، مردی است با اندوهی عمیق در دل. او میکوشد این اندوه را با چسبیدن به کار فراموش کند، اما همینکه دمی از کار فارغ میشود این اندوه از دلش به بیرون لَبپَر میزند و فکر او را به خود مشغول میکند. اندوه او غم از دست دادن همسرش است و کاسّولا این اندوه را به صورت درهمتنیده با لحظات زندگی روزانۀ گولییلمو و در دل جزئیات این زندگی روزانه روایت میکند.
گولییلمو همسرش را تازه از دست داده و حالا مدتی است که با بچههایش و خواهرش، که نگهدارِ بچههاست، زندگی میکند و جای همسرش را خالی میبیند و این غیاب، این جای خالی، فقط وقتی از یادش میرود که او خود را به هیزمشکنی و بریدن درختها مشغول میکند. به قول خود کارلو کاسّولا، در یادداشتی که با عنوان «به خوانندگانم» در سرآغاز رمان برش جنگل و به عنوان مقدمۀ این رمان چاپ شده، «وقتی گولییلمو دربست در بندِ کار است رنج ناپدید میشود؛ امّا کافی است سر هیچ و پوچ، کلمهای، حرکتی، آگاهیِ دردناک وضعیتاش دوباره شکفته شود».
کاسّولا در این یادداشت آغازین، علاوه بر اشارهای به زمان برش جنگل و زمینۀ نگارش آن، از خودش میگوید و از گذشتهاش و از نوشتن و از اینکه چطور و از چه وقت تصمیم گرفته نویسنده شود.
در بخشی از این رمان آمده است:
گورستان نقلی سوت و کور بود. صلیبی آهنی و زمین تازه بیلخورده نقطهای را نشان میداد که همسرش به تازگی دفن شده بود. گولییلمو ایستاد جلو پُشتهی خاک روی قبر. تا روز ناتاله نمیتوانست به آنجا برگردد، سعی کرد خودش را جمعوجور کند و حواسش را بسپارد به مرده. امّا هوا گرم بود، همهمهای در فضا بود، همهچی دست به دست هم میداد گیجاش میکرد، اندکی جهیدن ملخ درشتی را، میان صلیبها، پُشتههای خاکِ گورها و علفهای هرز، دنبال کرد.به ضرب نیازِ درونی برگشت به اینکه خودش را جمع و جور کند. امّا توی ذهنش تهی بود. بنابراین حرکت کرد رفت سمت سقف کوچکی، در گوشهای، بیلچهای را بیرون کشید و کمی خاک پُشتهی گور را از نو بیل زد. بعد دلشاد شد از اینکه باید به پُر کردن گلدان و مرتب کردن گُلها میپرداخت. دست آخر جلو گور دوباره بلند شد، با حالتی آرام و خونسرد ایستاد، اما یکبار دیگر باز هم توفیق نیافت تمرکز پیدا کند. وقتی به این نتیجه رسید که به اندازهی کافی آنجا مانده صلیبی بر خود کشید و بیرون آمد (ص.۳۲ و ۳۳).
درباره کارلو کاسّولا، نویسنده رمان «برش جنگل»
کارلو کاسّولا (Carlo Cassola)، متولد ۱۹۱۷ و درگذشته به سال ۱۹۸۷، داستاننویس و جستارنویس ایتالیایی و از مهمترین نویسندگان ایتالیای بعد از جنگ جهانی دوم است.
کاسّولا در خانوادهای مرفه در رُم متولد شد، اگرچه مکان رویدادهای قصههایش در توسکانا است و از همین رو، چنانکه خود در یادداشت ابتدای رمان برش جنگل مینویسد، او را نویسندهای اهل توسکانا به حساب آوردهاند.
کاسّولا خیلی زود و پیش از آنکه به مدرسه برود جذب کتاب و کتابخوانی شد و خواندن و نوشتن را قبل از مدرسه یاد گرفت. در کودکی به جانورشناسی و مطالعه در این باب علاقه داشت، آنقدر که پدرش پیشبینی میکرد طبیعیدان بشود. در دوران مدرسه به تاریخ علاقمند شد و بعدتر به ورزش. جغرافی و سینما از دیگر علائق او بود. دست آخر اما بر آن شد که نویسنده بشود.
در دانشکده حقوق ثبتنام کرد، البته به گفتۀ خودش به این دلیل که در این دانشکده مجبور نبود زیاد درس بخواند و میتوانست بیشتر وقت خود را وقف ادبیات کند. شروع کرد به نوشتن شعر و قصۀ کوتاه. از کودکی هم چیزهایی نوشته بود. حالا اما نوشتن برایش جدی شده بود، اگرچه نخستین تلاشهایش، چناکه خود میگوید، موفق نبود. در کنار نوشتن به تدریس پرداخت. با تدریس هم میتوانست درآمدی داشته باشد و هم وقت آزاد بیشتر برای انجام آنچه علاقۀ اصلیاش بود.
جنگ جهانی دوم اما در کار نویسندگیاش وقفه انداخت. در دوران جنگ هستهای پارتیزانی تشکیل داد. حضور در نهضت مقاومت در این دوره اندوختهای شد برای بعضی قصههایی که بعدها نوشت. نطفۀ رمان برش جنگل نیز در همان دوره بسته شد و بر اثر آشنایی کاسّولا با هیزمشکنان در آن دوره و خصوصاً آشناییاش با هیزمشکنی که ناپدید شده و معلوم شده بود که به دست آلمانیها تیرباران شده است.
کاسّولا همچنین برش جنگل را تحتتأثیر اندوه ناشی از مرگ همسر خودش نوشت که در زمان نوشتهشدن همین رمان درگذشت و مرگ او بسیار بر کاسّولا و نگاه او به زندگی و ادبیات اثر گذاشت.
وی در آثارش از دشواریهای زندگی مردم توسکانای ایتالیا مینویسد و از زندگی مردم معمولی و نیز از سرخوردگی روشنفکران ایتالیایی که در دوران سلطۀ فاشیسم در ایتالیا میزیستند. رمانهای فائوستو و آنّا و همخواهِ بوبه از آثار مشهور کاسّولا هستند. او را یکی از نخستین نویسندگان شیوهای از قصهنویسی دانستهاند که در فرانسه رمان نو نامیده شد.
درباره ترجمۀ فارسی رمان «برش جنگل»
رمان برش جنگل با ترجمۀ محسن طاهر نوکنده در نشر نو منتشر شده است. وی متولد ۱۳۲۶ در نوکنده، مترجم، روزنامهنگار، شاعر، نویسنده و منتقد ایرانی است.
نوکنده تحصیلات متوسطه را در مدرسۀ دارالفنون تهران گذراند و از آنجا دیپلم ادبی گرفت و بعد از آن در ایتالیا، در هنرکده هنرهای زیبای رُم و هنرکده آلبرتینای تورینو، تحصیل کرد. او مدتی در دانشگاه تهران زبان و ادبیات ایتالیایی تدریس میکرد.
اشعارش روزگاری در نشریاتی نظیر «خوشه»، «جنگ اصفهان»، «بازار رشت (ویژهی هنر و ادبیات)» و «جزوهی شعر» منتشر میشد و اولین قصهاش، به نام «یورش در خون»، در نخستین شماره نشریۀ «لوح» به چاپ رسید.
همکاری با روزنامۀ «آیندگان» و مجلۀ «آدینه»، سردبیری مجلۀ «بیدار» (چاپ کلن) و انتشار مجلۀ ادبی «این شماره با تأخیر» فعالیتهای او در عرصۀ روزنامهنگاریاند. نقد و معرفی نقاشان معاصر از دیگر فعالیتهای فرهنگی م. طاهر نوکنده است.
کتابهای الف، ابریشم و کشف جویس دیگر ترجمههای نوکنده هستند. از او همچنین دو اثر تألیفی به نامهای جناب فریدون: شوخینگارههای فریدون جناب و سهراب سپهری: طرحها و اتودها منتشر شده است.
کتاب برش جنگل اثر کارلو کاسولا ترجمۀ محسن طاهر نوکنده در شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و ۱۴۲ صفحه به تازگی از سوی نشر فرهنگنشرنو چاپ شده است.