۱۷ مرداد دیگری از راه رسید، روزی که یادآور آنانی است که بارها و بارها نوشتند از مردم و سرزمین شان، با سلاحی به نام قلم و با عشقی به نام جان به تمام عرصه های خطر وارد شدند و اجازه ندادند که بیرق حق و حقیقت به زمین بیافتد.
روز کسانی که هیچگاه از خود، درد و رنج هایشان ننوشته اند یا اگر هم چند سطری دردلی برای آنچه سال ها است قلب هایشان را به درد می آورد به رشته تحریر درآوردند اما در سطرهای آخر بار دیگر خود و خواسته هایشان را فراموش کرده و کلمات پایانی را با رنج مردمانشان به پایان رساندند.
خبرنگار، کلمه مقدسی که ایزد منان در کتاب مقدس اش با به کار بردن نون و القلم و یسطرون نشان داد که تقدس قلم و نگه داشتن حرمت آن کم از بسیاری از ارزش ها ندارد.
خبرنگاران عاشقانی از دیار قلم که با وجود تمام کمبودها و محدودیت ها هیچ گاه اجازه نداده و نخواهند داد تا شعله حقیقت زیر امواج ظلمت و ناراستی بداندیشان خاموش شود.
آنانی که حتی تا دقایق آخر نفس هایشان نیز از روشن سازی و تنویر افکار عمومی دست برنداشته و با دیدن گره گشایی در کار مردم این سرزمین و یا خدمتی به کشور مقدس مان ایران لبخندی فراموش نشدنی بر لب هایشان می آمد.
اگر چه هفدهم مرداد امسال برای بسیاری از خبرنگاران از جمله خبرنگاران خبرگزاری جمهوری اسلامی در سراسر کشور رنگ دیگری دارد، در روزهای نزدیک به این روز که تنها روزی است که شاید قلم هایمان برای خودمان بنویسند این رسانه سه تن از بهترین های خود را از دست داد و امسال کنار صندلی خالی شان دیگر اثری از تیترهای روز رسانه نیست.
کسانی همچون مرحوم داریوش غفاری، خبرنگار فقید خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران که تا روزهای پایانی عمر سراسر خدمتش به قلم و رسانه نیز در حال اطلاع رسانی و گره گشایی بود و زمانی قلم از دستش افتاد که دیگر نایی برای نوشتن نداشت.
قلم به دست دیگری مانند مرحوم علیرضا خزایی خبرنگار پیشکسوت ایرنا که وی نیز در آستانه هفدهم مرداد روز خبرنگار، پس از مدت ها تحمل درد و رنج، قلب سرشار از زندگی اش از تپیدن ایستاد و آسمانی شد.
خبرنگاری که در شرایط بسیار سخت بیماری می گفت" که زندگی تحمل است و اینکه بتوانی با زخم های آن سرپا ایستاده باشی و بتوانی با رنج های آن کنار بیایی".
ریحانه یاسینی خبرنگاری کوشا با کولهباری از اندیشههای که در حادثه تصادف اتوبوس در آذربایجان غربی جان خود را در عنفوان جوانی در راه اطلاع رسانی از دست داد و قلم اش برای همیشه خاموش شد.
همکاران ریحانه یاسینی از او به عنوان خبرنگاری مهربان، خوشذوق و حرفهای یاد میکنند که عاشق کارش بود و فراتر از استانداردهای روزنامهنگاری ایران گام برمیداشت.
امسال در جشن روز خبرنگار جای خالی تان را بیشتر از همیشه احساس و این بار از آسمان برایمان قلم بزنید، برایمان دعا و در بهشت برین جایگاه تان باد.
البرز سرزمین قلم به دستان
در میان تمام استان های کشور که توانسته اند به حق خبرنگاران خوبی تربیت و پرورش بدهند، البرز سرزمین ایران کوچک استانی در نزدیکی پایتخت از جمله استان هایی است که در این رشته حرف های زیادی برای گفتن دارد.
از مجموع ۱۸۱ رسانه دارای مجوز که دفتر مرکزی آنها در استان البرز واقع شده، ۹۷ رسانه شامل هفت روزنامه، ۱۶ هفتهنامه، پنج دوهفته نامه، ۲۵ ماهنامه، پنج دوماهنامه، ۳۴ فصلنامه و چهار دوفصلنامه به صورت چاپی منتشر میشود.
استان البرز همچنین دارای ۶۶ پایگاه خبری الکترونیک - برخط است و سه هفته نامه، ۶ ماهنامه، هفت فصلنامه و یک مورد ۲فصلنامه و یک مورد سالنامه الکترونیک - غیربرخط نیز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز فعالیت دارند.
در این بین خبرنگارانی که با کمترین امکانات و محدودیت ها در تمام روزها حتی ایام تلخ کرونایی جانانه پای کار بوده و چه دوستانی که در این راه به این ویروس مبتلا و حتی برخی خانواده هایشان را نیز از دست دادند.
با وجود تمام محدودیت ها و کمبودها در تمام روزهای سخت سال حتی در ایام کرونایی که آگاه سازی مردم را با خطرات این ویروس بر ماندن در خانه ترجیح داده و چه دوستانی که به این ویروس مبتلا نشده و چه عزیزانی را که از دست نداده ایم.
هفدهم مرداد امسال اگر چه خاطره های خوب و بد یک سال گذشته را برای تمام اهل قلم زنده کرد، اما این رسالت برای همیشه در اذهانمان باقی خواهد ماند که خبرنگاری عشق است، دل می خواهد و جان.
شاید در ادامه بد نباشید سری بزنیم به همین خبرنگاران و اصحاب رسانه ای که در روز خبرنگار نیز خودشان را فراموش و عشق ورزی به مردم و کشورشان را در سربرگ کارهای روزانه شان در حال مرور هستند.
در صحبت های کوتاه شان به گوشه ای از مطالباتشان می پردازند، مطالباتی که به حق بوده و هستند اما سال ها است که با وجود مطرح شدن زیاد اما آنچنان که باید به آنها پرداخته نشده است.
مسوولان به فرآیند اطلاع رسانی کمک کنند
باهره حیدری سردبیر روزنامه پیام آشنا در گفت وگویی با ایرنا می گوید: خبرنگاران شرایط امروز کشور را به خوبی درک و در چنین شرایطی انتظار تقدیر از مسوولان را ندارند بلکه انتظار اصلی ما این داست که به فرآیند اطلاع رسانی کمک نمایند و بس.
وی با بیان اینکه تصوری که عموم مردم از خبرنگاری دارند کمتر به واقعیت های شغلی ما نزدیک است افزود: امنیت شغلی، قراردادهای موقت، درد نان و معیشت، بیمه و مانند اینها در حاشیه ماهیت دشوار کار مطبوعاتی و رسانه ای همواره آزار دهنده است.
حیدری ادامه داد: اگر چه در برهه هایی مانند سال های اخیر کمبود و گرانی کاغذ کار را برای رسانه ها سخت تر از گذشته کرده است.
گوشی هوشمند کسی را خبرنگار نمی کند
مدیر مسوول پایگاه خبری هزار و یک شهر نیز با بیان اینکه گوشی هوشمند کسی را خبرنگار نمی کند گفت: ظهور شهروند- خبرنگاران شاید در جهت تسریع اطلاع رسانی کمک شایانی به سوژه یابان رسانه ها کند اما این شبهات را در ذهن مردم ایجاد کرده است که خبرنگاری و روزنامه نگاری، حرفه ای آسان و بی دردسر است که تنها با یک گوشی تلفن همراه هوشمند می توان از پس آن برآمد، آیا در واقع چنین است؟.
نسترن کیوان پور افزود: بدیهی است شهروند- خبرنگار یک گام فراتر از جا پای عکاسان گذاشتن پیش رفته و به جایی رسیده که دیگر می توان با یک فیلم برداری کوتاه از اتفاقات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و هنری پیرامون به حیطه انحصاری وظایف خبرنگاران برای تهیه گزارش وارد شد و لغت شهروند نیز نشان از این دارد که نیازی نیست در این عرصه حرفه ای باشید.
وی اضافه کرد: در کشور ما این عبارات نه تنها جای حقیقی خود را در عرصه اطلاع رسانی به درستی باز نکرده بلکه گاهی نیز وسیله ای برای سوء استفاده برخی شبکه های ماهواره ای و یا دستاویزی برای کسب درآمد و جذب مخاطب در برخی شبکه های اجتماعی شده است.
تنها شهریار عاشق خبرنگار می ماند
زهرا کورانی مدیر مسوول روزنامه البرز فردا نیز در گفت وگویی با ایرنا گفت: اینجا هر کسی شهریار عاشق باشد می تواند خبرنگار بماند و رنج گمنام شدن در میان خبرنگار نماها را تحمل کند.
وی اضافه کرد: خبرنگاران در مثلث برمودای تصمیمات سه قوه دست و پا می زنند از مصوبه مجلس برای عدم انتشار آگهی ها تا حمایت ها و عدم حمایت ها نسبت به برخی از مسایل مانند گرانی کاغذ.
سخن پایانی
در روزهای سخت کرونایی تنها خواسته اصحاب رسانه و آنانی که همچون مدافعان خط مقدم نبرد با این ویروس منحوس جانانه پای کار بوده و هستند اندکی دیده شدن است، خواسته های به حق شان سال ها و سال ها است که نادیده گرفته شده و شاید نیز برای مدتی بر سر زبان ها بیافتد اما به همان کوتاهی نیز از یاد رفته و به هفدهم مرداد دیگری سپرده می شود.
انتظار شان این است که هر آنچه خواسته به حق شان امسال دیگر تنها در حد حرف و حدیث باقی نماند و در این روزهای سخت بارقه امیدی در دل و جان هایشان زنده شود.