حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۷ در جمع رزمندگان لشکر نجف گفتند: محرّم در حقیقت پرچم اسلام شد.

متن سخنان رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله‌ ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله‌ فی الارضین.


 خدا را شکرگزارم و بسیار خوشحالم که توفیق دست داد تا شما عزیزان رزمنده‌ی لشکرِ نجف را از نزدیک و دسته‌جمعی زیارت کنم. ما لشکر شما را و رزمندگان این لشکر را و فرمانده‌ شما را و افتخارات شما را و فداکاری‌هایتان را می‌شناسیم؛ یقیناً لشکر شجاع و خط‌شکن و قوی و سرافراز شما تقریباً از اوّل جنگ تا امروز، یکی از بهترین و فداکارترین لشکرهای سپاه اسلام بوده و ان‌شاءالله‌ بعد از این هم خواهد بود.

 امروز به‌ مناسبت شروع محرّم‌ الحرام و چون میبینیم که مردم ما در اوّلین روزهای سال هجری جدید هستند و دیروز و امروز با یاد سیّدالشهدا (علیه‌ الصّلاة ‌و السّلام) نَفَس معنوی خودشان را تازه کرده‌اند، جا دارد که قدری درباره‌ی محرّم و عاشورا صحبت کنیم، بعد از آن‌ هم یک مختصری راجع ‌به مسائل جاری و موقعیّت و موضع جدید جمهوری اسلامی مطالبی را عرض می کنم.

 در موردِ محرّم باید عرض کنم که محرّم در حقیقت پرچم اسلام شد، در حقیقت شاخص قرآن شد؛ خیلی‌ها ادّعا میکردند که مسلمانند، خیلی‌ها بودند که قرآن را تلاوت میکردند و شاید به صورت رسمی و با آب و رنگ علمی راجع‌ به مطالب قرآن حرفهایی هم میزدند امّا آن چیزی که در طول تاریخ پُرافتخار تشیّع توانسته مرزی باشد میان حق و باطل، میان اسلام حقیقی و اسلام مجازی، محرّم بوده است. شاید بعضی از مسلمانها با حقیقت محرّم و عاشورا درست آشنا نباشند امّا حقیقتاً در یک دوران طولانی‌ای از تاریخ، بهترین مسلمانان، حتّی مسلمانانی که در زمره‌ی تشیّع نبودند، قدر محرّم را می‌دانستند.

 محرّم در نظر عارفانِ به محرّم -یعنی در نظر کسانی که محرّم را می‌شناسند- در حقیقت شاخص بیداری امّت مسلمان بود. چند چیز را محرّم به محرّم‌شناس‌ها نشان داد و ثابت کرد: یکی این که محرّم به همه‌ی مسلمانان عالم و به آنهایی که توانستند درس محرّم را بفهمند نشان داد که برای دفاع از اسلام و از قرآن، هر کسی در هر شأن و مقامی باید از جان خودش بگذرد. مسلمانی که ادّعای طرف‌داری از اسلام میکند امّا در راه دفاع از اسلام حاضر نیست یک سیلی بخورد، حاضر نیست برای دفاع از قرآن مصالح شخصی خودش را قربانی بکند، نمیتواند ادّعا بکند که مسلمان واقعی است! دیگر از حسین چه کسی بالاتر؟ محرّم نشان داد که کسی در حدّ عظمتِ شخصیّتِ حسین‌بن‌علی، آن جان عزیز، آن انسانی که همه‌ی دنیا به برکت و طُفیل او به ‌وجود آمده بود، این انسان با این عظمت و چنین مغتنم، بردارد بهترین انسانهای زمان خودش را -از حبیب‌بن‌مظاهر و مسلم‌بن‌عوسجه و دیگرِ شهدای کربلا در آن روزگار هیچ‌کس بهتر نبود- فرزندانش را بردارد و خود را و همه‌ی آنها را آماده کند برای قربانی شدن و از این بالاتر حاضر بشود که زنان و دختران و ناموس الهی و حرم پیغمبر، مثل زنهای کفّار و بیگانگان اسیر بشوند و شهر به ‌شهر گردانده بشوند. اینها را که حسین‌بن‌علی در آئینه‌ی روشنِ دلِ منوّرِ خود می دید، و میدانست این‌ جوری خواهد شد، در عین‌ حال همه را برداشت، همه‌ی موجودیاش را برداشت، حتّی امام سجّاد را هم برداشت -منتها خدا امام سجّاد را به ‌عنوان ذخیره‌ی امامت نگه داشت- همه را آورد به قربانگاه. این یک درس شد؛ این درسِ اوّل و بزرگ‌ترین درس محرّم است؛ درسی که هر انسان مؤمن به خدا و اسلام را باید به تکلیفش آشنا کند که آنجایی که پای دفاع از اسلام در میان است، حتّی عزیزترین جانها هم باید خودشان را آماده‌ی قربانی شدن کنند.

 در کنار این درس، محرّم درسهای دیگری هم دارد؛ یک درس دیگر محرّم این است که وقتی موجودی برای خدا و اسلام جان خودش را فدا میکند -ولو در آن ‌وقتی که جان خودش را قربان میکند در کمال غربت باشد، مثل غربت حسین‌بن‌علی- این شمع فروزان و این نهال بالنده هرگز از صحنه‌ی روزگار محو نخواهد شد و این خون هرگز نخواهد خشکید؛ این هم درس دیگری است. اگر کسی در وضع حسین‌بن‌علی به شهادت میرسید، به ‌حسب طبیعت باید بکلّی فراموش میشد امّا حسین فراموش نشد! نه‌ فقط فراموش نشد، که خون او هر روز جوشان‌تر شد، هر روز دلهای بیشتری را برانگیخته کرد. در یک بیابان دورافتاده، دور از چشم همه، در اطراف یک عدّه لشکرِ فریب‌خورده‌ی اغفال‌شده و دل‌به‌دنیاداده، زیر فشار تبلیغاتِ رسمیِ دستگاهِ جبّارِ حاکم، بعد هم با آن فشار شدیدی که روی دوش مردم می‌آمد که مبادا یاد حسین‌بن‌علی را زنده کنند، با همه‌ی این شرایط و اوضاع و احوال، این خون خشک نشد، این جان عزیز فراموش نشد، هر روز که گذشت این شهادت دنیا را بیشتر روشن کرد؛ لذا محرّم ماه بیداری و روشنگری است.

 مولوی نقل می کند که شاعری وارد شهر حلب شد، دید مردم در و دیوار را سیاه‌پوش کرده‌اند؛ فکر کرد شاید شاهی، شاهزاده‌ای، امیری، بزرگی از دنیا رفته. گفت بروم مدحی بگویم و پولی بگیرم؛ خواست بپرسد این شخصی که مرده چه کسی بوده. از یکی پرسید چه کسی مرده که در و دیوار شهر سیاه‌پوش است؟ آن مرد به قیافه‌اش نگاه کرد و گفت تو در این شهر غریبی؟ گفت: بله. گفت: بله، فهمیدم غریبی و نمیدانی چه خبر است؛ ماه محرّم است! شاعر پرسید: ماه محرّم مگر چیست؟ گفت: ماه محرّم، ماه شهادت حسین‌بن‌علی است و ما به آن ‌جهت سیاه‌پوشیم. شاعر در جواب او بنا کرد حرفهایی زدن که مولوی اینها را در کتاب مثنوی به زیبایی بیان کرده؛ ازجمله میگوید: اینها که به شهادت رسیدند، حسین‌بن‌علی که کشته شد، روز جشن و شادی آنها است:

زانکه ایشان خسرو دین بوده‌اند

وقت شادی شد چو بُگسستند بند

سوی شادِروان دولت تاختند

کُنده و زنجیر را انداختند

آنها شاد شدند و دوستانشان باید به شهادت آنها شاد بشوند، امّا مردم حلب! شما امروز فهمیدید که حسین به شهادت رسیده؟ امروز فهمیدید که باید عزاداری کنید؟ پس چطور در ظرف این چند صد سال -در آن روز، چند صد سال از شهادت امام حسین میگذشت، [این] مال قرن هفتم است- دنیای شما و دنیای اسلام نفهمیدند که حسین شهید شد و چرا شهید شد! شما خواب بودید.


پس عزا بر خود کنید ای خفتگان

زانکه بد مرگیست این خواب گِران


راست می گوید؛ آنهایی که نفهمیدند حسین چرا شهید شد، نفهمیدند که چرا این عَلَمی که در دست حسین بود، برافراشته شد و تکلیف پیروان حسین در قبال این رسالت چیست، باید بر خودشان گریه کنند و دنیای اسلام متأسّفانه در طول قرن‌های متمادی از این حقیقت غافل ماند و شما اوّلین ملّتی بودید که در زمان مناسب و در لحظه‌ی نیاز، این حقیقت را به‌روشنی فهمیدید و به دنیا نشان دادید و ملّت ما پشت سر امام حکیم و بزرگوار و الهی خود فهمید که شهادت حسین یعنی درس غلبه‌ی خون بر شمشیر و این درس را به کار بستید و ملّت ما این درس را به کار بست و خون را بر شمشیر پیروز کرد.

و عزیزان من، رزمندگان، جوانان مؤمن و بااخلاص! بدانید وَالله‌ اگر جنگ ایران و عراق هم تمام بشود، در مبارزه‌ی جهانیِ انقلابِ اسلامی با کفر و استکبار جهانی همین حربه خواهد بود که ملّت اسلام را به پیروزی قطعی خواهد رساند؛ ما، هم در تجربه‌ی مبارزه‌ی ملّت ایران با نظام منحوس شاهنشاهی از تبعیّت از سیّدالشهدا (علیه‌ السّلام) استفاده کردیم، هم در جنگ با متجاوزین عراقی این تجربه را به کار بسته‌ایم و هم در طول مبارزه‌ با استکبار جهانی باید همیشه این یادمان باشد. ملّت ما با فداکاری، با نترسیدن از مرگ، با ترجیح دادن مصلحت اسلام بر مصلحت خود خواهد توانست این بار سنگین را به منزل برساند و این راه طولانی را طی کند. این باید درسی باشد که ما فراموش نکنیم؛ ما مسئولین کشور هم باید فراموش نکنیم، شما رزمندگان هم باید فراموش نکنید، روحانیّت هم باید فراموش نکند و کلّ ملّت هم همواره باید این درس را به یاد داشته باشند؛ این درس محرّم است.

در طول این روزهای عزیز -[یعنی] روزهای دهه‌ی عاشورا و بعد از عاشورا- هر وقت بر حسین‌بن‌علی دل سوزاندید و گریه کردید، یادتان باشد که چرا بر حسین گریه میکنید، یادتان باشد که پیام این اشک و این عزاداری چیست؛ جوری نباشد که ما هم غافل بمانیم تا مجبور بشویم بر خودمان عزاداری کنیم و حسین را نشناسیم؛ البتّه ملّت ما بحمدالله‌ حسین را شناخته، مخصوصاً جوانهایمان و رزمندگانمان. این درباره‌ی محرّم.