به گزارش روز جمعه خبرنگار فرهنگی ایرنا، مستند بلند دختران نجار دونوازی برای یک رویا (۱۳۹۹) به کارگردانی آزاده بیزارگیتی که سال گذشته و در روزهای شیوع بیماری کرونا ساخته شده، بازنمایی از تلاشها و رویاهای لیلا آوخ و صدیقه مومن نیا از نخستین زنان نجار ایران است.
این فیلم که پیشتر و در رقابت با فیلمهای ایساتیس (ستار اورکی)، تارهای ممنوعه (افشین عزیزی)، رادیوگرافی یک خانواده (پیمان یزدانیان)، رش او (صبا ندایی) و کاغذ پاره ها (عطا ابتکار) نامزد دریافت تندیس بهترین موسیقی در دوازدهمین جشن مستقل سینمای مستند، شده بود، موفق شد تا دیپلم افتخار این دوره از جشن را از آن خود سازد.
استفاده از موسیقی در فیلم به اندازه اختراع برادران لومیر، یعنی سینماتوگراف قدمت دارد؛ همان وقتی که آنها برای نمایش اولین فیلم عمومی خود در پاریس از یک نوازنده پیانو دعوت کردند که در پس زمینه بنوازد.
امروز این حوزه به اندازهای گسترش و اهمیت پیدا کرده که کاری تخصصی شده است و فردی که برای فیلم، موسیقی مینویسد، باید از تمام ژانرهای موسیقی سر دربیاورد.
آهنگسازان فیلم هم صاحبان یکی از ردههای شغلی در سینما هستند که بیشک در دو سال گذشته و متاثر از شرایط کرونا، سختیها و چالشهای خود را داشته اند و قطعا یکی از رستههایی هستند که باید مورد توجه و حمایت قرار گیرند.
آنچه در ادامه می آید گفت و گوی خبرنگار فرهنگی ایرنا با امیر ملوک پور (متولد ۱۳۵۷) آهنگساز این مستند است.
سینمای مستند غیرقابل پیش بینی است
ملوک پور در ابتدا و در توضیح این مطلب که کار آهنگسازی فیلم را از چه زمانی شروع کرده است، گفت: من در ایتالیا به تحصیل موزیکولوژی پرداختم و تا حدی کلاس های آهنگسازی را هم گذراندم و بعد در آلمان دوره موسیقی پیشرفته فیلم خواندم و اواخر ۹۷ به ایران برگشتم و دقیقا در همان زمان درگیر یک فیلم بلند داستانی به نام پسر، مادر اثر مهنار محمدی شدم ( این فیلم به سنتهای جامعه نگاه میکند و به این میپردازد که افراد چطور گاه تحت تاثیر سنتها به تولید تراژدی دست میزنند. مهناز محمدی که پیش از این فیلم مستند میساخت این فیلم را که نوشته محمد رسولف است با بودجه کم ساخته است).
وی افزود: پس از آن در سال ۹۸ با محمد رسول اف فیلم شیطان وجود ندارد را کار کردم ، این فیلم که در بخش مسابقهٔ هفتادمین جشنوارهٔ بینالمللی فیلم برلین حضور داشت، برندهٔ جایزهٔ خرس طلایی این جشنواره شد.
ملوک پور در پاسخ به این پرسش که تفاوت فضای سینمای داستانی با مستند را چطور می بیند، بیان کرد: البته این تفاوت بسیار زیاد است؛ فیلم داستانی دارای فیلمنامه ای مشخص و برنامه ریزی شده است ولی سینمای مستند غیرقابل پیش بینی است و کارگردان نمی تواند جمله یا حرفی را به کسی که از او فیلم می گیرد، منتقل کند و باید سوژه رها شود تا آنچه اتفاق می افتد را ثبت کند.
کار مستند کار سخت تری است به خصوص برای من که روشمند هستم و برنامه ریزی شده کار می کنم و خیلی به شگفت زده شدن علاقه ای ندارم.
تولید موسیقی برای فیلم مستند و داستانی تفاوت چندانی ندارد
این آهنگساز در جواب این سوال که در حیطه آهنگسازی، آیا تفاوتی بین تولید موسیقی برای فیلم مستند و داستانی وجود دارد، خاطرنشان کرد: از سینمای ایران زیاد فیلم ندیده ام و در این حوزه متخصص نیستم؛ ولی باید بگویم در مقایسه بین سینمای مستند خارجی و سینمای داستانی خارجی چندان تفاوتی در تولید موسیقی وجود ندارند.
چون آهنگساز در مرحله پس از تولید وارد می شود و کارگردان ایده هایی دارد که بر اساس آن از شما می خواهد موسیقی فیلم را بنویسید که کدام صحنه ها موسیقی می خواهد و کدام صحنه ها نمی خواهد.
وی افزود: ولی در سینمای مستقل مستندی که ما در ایران داریم کمتر از موسیقی استفاده می شود؛ چند فیلم را که دیده بودم متوجه شدم که این گونه است و اساسا در سینمای هنری (حتی سینمای مستقل داستانی) ایران تمایل چندانی به استفاده از موسیقی نیست (و البته این موضوع در سینمای هنری جهان هم دیده می شود) و یا به دلیل کمبود بودجه است و یا جنبه های هنری که هنوز این موضوع را کشف نکرده ام.
ملوک پور گفت: دست کم در مورد تجربه هایی که من داشتم و دیده ام این موضوع صدق نمی کند و این گونه بوده است که به هرحال کارگردان می داند که در کجا موسیقی لازم است یا این که شما در قسمت هایی پیشنهاد می دهید، بحث می کنید که قبول می شود یا نمی شود و برای من همه اینها هم در فضای موسیقی داستانی بوده است و هم در این آخرین کارم که مستند بوده، وجود داشته است. در نتیجه در تولید کار موسیقی چون جنبه غیرقابل پیش بینی بودن را ندارد تفاوت زیادی در سینمای مستند و داستانی ندارد.
کرونا، تولید موسیقی فیلم را بسیار دشوار کرد
ملوکپور در توضیح چالشهای کار در ایام کرونا اظهار داشت: دوران سختی بود؛ و این کار مستند در دوران کرونا برای من سخت تر از دو کار قبلی ام بود چون در کارهای قبلی می رفتیم و می آمدیم و حرف می زدیم و دائم در تماس بودیم اما در مورد این کار در ایام کرونا تا زمانی که طرح اولیه را نوشتم و دموی آن را بیرون آوردم با کارگردان دیداری نداشتم که برای من توضیح بدهد. خانم بیزارگیتی دست من را باز گذاشته بود و به صورت تلفنی و در واتس آپ با هم در تماس بودیم که این کار را سخت می کرد چون من نوع نگرش ایشان را نمی دانستم.
وی افزود: به هر حال نوع نگرش هر کارگردانی متفاوت است و برای تولید موسیقی فیلم باید دید که نگرش کارگردان نسبت به اثرش چگونه است. کدام صحنه ها را می خواهند که موسیقی داشته باشد و کدام صحنه ها را اصلا نمی خواهند که موسیقی داشته باشد.
ملوک پور ادامه داد: در نتیجه این موضوع کار من را بسیار سخت تر کرد؛ ضمن این که شروع کرونا و تنهایی های که پیش آمد تلخ بود؛ من آدمی تنها اما معاشرتی هستم ولی به هرحال بحث اجباری بودن تنهایی و این که اساسا نمی شد که معاشرتی داشت، کافه ای رفت و .. تا ذهن باز شود، آزاردهنده بود و نزدیک بود که چشمه خلاقیتم کور شود و برای ساخت موسیقی دختران نجار، دونوازی برای یک رویا در دوره ای بیش از آن چیزی که فکر می کردم وقت صرف کردم تا به ایده خام اولیه برسم.
این آهنگساز در تشریح سختیهای آهنگسازی در ایام کرونا، تاکید کرد: جنبه روانی بیشتر تاثیر داشت؛ در کنار این که بخشی جنبه عملی داستان بود که من حتی نتوانستم با کارگردان یک دیدار داشته باشم که فیلم را با هم ببینیم و ببینم که چه در سر کارگردان می گذرد؛ در کارهای قبلی همیشه فیلم را می دیدیم و با کارگردان صحبت می کردیم؛ اما در این کار اصلا مکالمه ای وجود نداشت.
چنانچه فیلم را با پیک برای من فرستادند، من کار را کپی کردم و دوباره با پیک بازگرداندم و در اینجا قسمت روانی اثرگذار است. این اجبار به تنهایی، ندیدن پدر و مادر و دوستان و آشنایان و خلا معاشرت آزار دهنده بود و مانند چهاردیواری ای بود که از هر طرف آدم را خفه می کرد.
ملوکپور در انتها در پاسخ به این سوال اگر بخواهد برای فیلمی با موضوع کرونا آهنگ بسازد، این موسیقی چه ریتم و فضایی خواهد داشت، بیان کرد: باید اول فیلم را دید و متناسب با آن آهنگ را تولید کرد ولی قطعا چنین سوژهای فضای شاد و ریتمیکی ندارد و فضای کسلکننده (نمی خواهم بگویم یاس آور)، تکراری و یکنواخت از نوع اذیت کنندهای خواهد داشت.
این یکنواختی و بیهودگی تجربه ای بود که من در این دوران داشتم و این که چگونه می توان این احساس را به موسیقی تبدیل کرد، باید نشست و کار کرد.