تهران- ایرنا- روزنامه ایران در یادداشتی آورد: سیاست سازمان جهانی بهداشت به‌عنوان متولی علمی و اجرایی امور بهداشت و سلامت در جهان، موضوع واکسن را موضوع مقایسه فواید و مضرات می‌داند.

روزنامه ایران در یادداشتی به قلم دکتر حسن رودگری مدیر پژوهش سازمان نظام پزشکی کشور نوشت: اصولاً در اکثر امور پزشکی چنین است؛ چراکه همه فرایندها و درمان‌ها در پزشکی هم شامل فواید و هم مضراتند. الان به نحو اولی و به اذعان همه ارگان‌های علمی معتبر در دنیا واکسن‌های کووید۱۹ در پاندمی مخوف فعلی، حاوی فوایدی در حد چند صد برابر مضرات خود هستند. بنابراین هیچ واکسنی ممنوعیت قطعی در هیچ جا ندارد تا وقتی فایده‌اش بر مضرات و خطرش بچربد. ممنوعیت قطعی تنها در حساسیت‌های کشنده به محتویات خود واکسن یا وجود شرایط بسیار نادر طبی برای بعضی از آنهاست.


لذا ممنوعیت‌های موجود در دستورالعمل‌های استفاده از واکسن در کشورهای مختلف یک امر اعتباری و بر اساس برداشت آنها از بالانس بین فواید و مضرات است.
یکی از چالش برانگیزترین عوارض مربوط به عارضه لخته خون در واکسن انگلیسی- سوئدی آسترازنکا رخ داد. البته کمپانی‌های دیگر نیز تحت لیسانس در کشورهای مختلف آن را تولید می‌کنند.


عارضه لخته خون طبق آخرین مقاله مجله معتبر لنست، بین دو تا ۸ در هر یک میلیون دوز و تا دو هفته بعد از دوز اول ذکر شد. البته تعداد کمی از اینها که دچار لخته داخل مغزی گشتند، فوت شدند. در حال حاضر این پدیده در دوز دوم تا ۱۰ برابر کمتر ذکر می‌شود و لذا برای دوز دوم بسیار نایاب است. البته مرگ و میر ناشی از آن به نسبت اوایل به‌دلیل آمادگی و آگاهی کاسته شده و می‌گویند به حد کمتر از ۲۰درصد مبتلایان به لخته مغزی در ابتدای بروز این عارضه رسیده است. بنابراین طبق نظر نهادهای معتبر پزشکی مثل WHO، CDC، EMA، MHRA و NHS واکسن آسترازنکا با توجه به مقایسه فواید به مضرات آن هنوز با قوت توصیه می‌شود و تا به امروز چند صد میلیون دوز از آن استفاده شده است.


بر اثر گزارش ها، نهادهای مسئول و معتبر در بررسی میزان خطر برای جنس و سن به این نتیجه رسیدند که شاید در زن‌ها و سن‌های جوان‌تر عارضه نادر لخته بیشتر دیده می‌شود، لذا پیشنهاد کردند که یک واکسن همتراز که چنین عارضه ای برای آن کمتر گزارش شده به سنین خاص به‌عنوان جایگزین ارائه شود. بنابراین اصلاً بحث ممنوعیت نیست بلکه ترجیح است. در انگلستان که مخترع و تولیدکننده اصلی آسترازنکا است، به افراد زیر ۴۰ سال و مادران باردار طی یک‌ گایدلاین، فایزر و مادرنا پیشنهاد می‌شود هرچند افراد می‌توانند کماکان آسترازنکا را انتخاب کنند. در همین کشور برای افرادی که در سنین جوانی هستند و دوز اول را به هر دلیلی آسترارنکا زدند برای دوز دوم کماکان ترجیح همان آسترازنکا است چون از میزان خطر حداقل ۱۰ برابر کاسته می شود. برای مادران باردار نیز اگر فرد آسترازنکا را انتخاب کند همان را می‌زنند.


در حقیقت در کارآزمایی بالینی آسترازنکا جوانان زیر ۱۸ و زنان باردار لحاظ نشده بودند لذا دیتای مربوط هم برای تصمیم‌گیری برای مادران باردار موجود نبود. در امریکا فایزر به داوطلبان کادر درمان که باردار بودند، نیز داده شد. پس مستنداتی که مبنی بر بی‌خطر بودن آن باشد وجود دارد و از این جهت است که فایزر پیشنهاد اول به زنان باردار در انگلستان و اروپاست.
در برخی کشورها همانند دانمارک، نروژ، ایسلند، بلغارستان و هلند در پاسخ به خبر اولیه احتمال لخته خون تصمیمات شدید و با عجله‌ای همانند ممنوعیت آسترازنکا گرفته شد که برخی دوباره آن را لغو کردند و به فراخور برداشت خود از خطر محدودیت‌های سنی مختلف از زیر ۶۵ سال تا زیر ۴۰ سال گذاشتند همانند استرالیا (زیر ۵۰)، برزیل (در زنان باردار)، بلغارستان (اول ممنوع الان زیر ۶۰) انگلستان (زیر ۴۰ سال)، کانادا (اول زیر ۵۵ والان زیر ۴۰)، فرانسه (زیر ۵۵) و غیره.
برای محدودیت سنی، به‌عنوان یک‌ نمونه قوی و مبتنی بر شواهد که در واکسیناسیون ملی نیز موفق بوده می‌توان به سیستم بهداشت انگلستان NHS اشاره کرد، کشوری که اخیراً جام ملت‌های اروپا را در استادیوم‌های خود با حضور تنگاتنگ تماشاچیان برگزار کرده است.
نهاد NHS می‌گوید:
۱) برای ۴۰ سال و بالاتر حتی با بیماری زمینه ای هر واکسنی به علاوه آسترازنکا می‌شود زد.
۲) برای ۳۰ تا ۳۹ سال ترجیحاً یک واکسن غیر از آسترازنکا به شرطی که موجود باشد و نزدن آسترازنکا باعث تأخیر نشود می‌توان تزریق کرد، البته در این گروه برای سن نزدیک‌تر به ۳۹، مردان، افراد چاق، بیماران زمینه ای و فقرا و تغذیه ضعیف که خطر کووید برایشان بسیار بیشتر است بهتر است آسترازنکا را زودتر تجویز کرد تا اینکه برای واکسن دیگر صبر کنند.
۳) برای سن ۱۸ تا ۲۹ سال کمیته مشترک واکسن و ایمنی انگلستان یا همان JCVI می‌گوید بهتر است واکسنی بجز آسترازنکا تزریق شود البته به درخواست خود افراد و با آگاهی از فواید و خطرات کماکان می‌توانند آسترازنکا دریافت کنند.
۴) کسانی هم که دوز اول آسترازنکا را بدون مشکل جدی و خطرناک دریافت کردند می‌توانند با خیال راحت تری دوز دوم آسترازنکای خود را بگیرند که بخصوص شامل ۱۸ تا ۳۹ ساله‌ها، کادر درمان، مددکاران و افراد خانواده این گروه‌ها می‌شود.
۵) تنها ممنوعیت قطعی دریافت دور دوم آسترازنکا کسانی هستند که در دوز اول دچار لخته جدی وریدی یا شریانی همراه با سقوط پلاکت شدند.

در حقیقت اکنون می‌توان گفت چون چند ماه پیش در زمانی که شاهد شیوع سوش اولیه کرونا (آلفا) بودیم، سن‌های پایین کمتر مبتلا می‌شدند و کمتر هم بستری شده و به ندرت مرگ واقع می‌شد، لذا منطق موجود این بود که می‌گفتند شاید تجویز به جوانان حتی به همان خطر نادر لخته هم نمی‌ارزد و تجویز آسترازنکا در سنین پایین را ترجیحاً حذف کردند.
اما اکنون باید گفت که بیشترین سوش رایج در جهان در حال تبدیل به سوش دلتاست که جوانان را بسیار بیشتر از آلفا مبتلا کرده و خطر بستری و مرگ در این گروه را نیز حداقل دو برابر افزایش داده است، لذا شاید اکنون بالانس خطر و فایده در مورد قشر جوان برای آسترازنکا تعریف جدیدتری را بطلبد که اپیدمیولوژیست‌ها باید به آن پاسخ دهند.
از سویی دیگر اخیراً اثبات شده که افزایش فاصله دوز اول و دوم به حدود ۴۵ هفته و تجویز دوز سوم هم به طرز چشمگیری باعث افزایش سطح آنتی بادی شده و هم ایمنی بسیار بالاتری علیه هرسه سوش آلفا، بتا و دلتا می‌دهد و هم اینکه عوارض بسیار کمتر و قابل تحمل تری دارد. بنابراین شاید بهتر است اپیدمیولوژیست‌ها و سیاستگذاران واکسیناسیون یک بازبینی در دستورالعمل‌ها بنمایند بخصوص در کشورهایی که برای تأمین واکسن دچار مشکل هستند و تأخیر تجویز برای دوزهای دوم دارند.
در ایران دستور عدم تزریق آسترازنکا به زیر ۵۰ سال بیش از اینکه نتیجه پژوهش‌های بومی باشد احتمالاً بیشتر شبیه یک کپی‌برداری از دستورالعمل‌های رایج در کشورهای دیگر است که در این خصوص بهتر است مسئولان وزارت بهداشت خود نظر داده و مستندات ارائه نمایند.
در نهایت اینکه، به‌جای این همه پراکندگی در دستور درمانی و تجویز واکسن، ای کاش یک رویه ثابت و گایدلاین‌های مشخص می‌داشتیم تا اینگونه درمان‌های سلیقه ای و پرهزینه بخصوص در بخش خصوصی و بالاخص در سطح اول خدمات به مردم تحمیل نشود و در امر واکسیناسیون هم مردم اینگونه در انتخاب‌های خود سردرگم نمی‌شدند.
باید پرسید آیا برای رسانه‌های رسمی و پرقدرت همانند صداوسیما ایجاد یک یا چند شبکه اختصاصی و عامه فهم که نشر دهنده اطلاعات معتبر در مورد واکسن و بیماری کرونا باشد، بیماری که کشور را دچار مشکل و بحران کرده و جان ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر را روزانه می‌گیرد، کار سختی بود؟ در حالی که این همه برنامه بدون بیننده و کانال کم یا بی‌خاصیت وجود دارد. این شبکه می‌توانست برنامه‌های آموزش عمومی، مصاحبه ها و مناظرات علمی برای درمانگران ارائه داده و کمک بزرگی برای رفع شک و شبهات و ارائه طریق درست به مردم و درمانگران باشد. البته هنوز دیر نیست و رسانه‌های رسمی و ملی می‌توانند چنین زیر ساختی را مهیا نمایند.
امید داریم هرچه زودتر شر این بیماری همه گیر از سر جهان و ملت عزیز ایران به لطف خدا و پیشرفت دانش و تجربه دانشمندان و همکاری مردم و دولت‌ها برطرف شود.

منبع: روزنامه ایران