تهران- ایرنا- کتاب «پادشاهی و ایدئولوژی در دنیای اسلامی -مغولی» توسط آن. آف. برادبریج تالیف شده که در ایران جواد عباسی آن را ترجمه و توسط انتشارات پژوهشکده تاریخ اسلام در ۱۳۹۹ خورشیدی روانه بازار شده است.

«آن. آف. برادبریج» دانشیار دانشگاه امهر ماساچوست کتاب «پادشاهی و ایدئولوژی در دنیای اسلامی مغولی» را به عنوان رساله دکتری خود زیر نظر «جان وردز» استاد سرشناس تاریخ مغولان، تیموریان و ترکمنان در دانشگاه شیکاگو مورد بررسی قرار داده است و با ترجمه جواد عباسی که شامل دیباچه و ۶ فصل به انضمام منابع و مآخذ در صفحه ۲۹۲ و نمایه در انتهای کتاب آورده شده است.

آن. آف. برادبریج در مقدمه کتاب خود تلاش می­ کند به مجموعه ­ای از پرسش هایی درباره ایدئولوژی حکومت در خاورمیانه و آسیای مرکزی در دوره میانه پاسخ بدهد و ایده ­های مربوط به فرمانروایی مشروع در این عصر را بیان کند و عملکرد و تاثیرگذاری فرمانروایان برای تحکیم ادعای مشروعیت شان را بررسی کند. فرمانروایانی که قدرت آنها در اصل بر بنیاد نیروی نظامی بنا شده بود و نیز برای کسب مشروعیت بر اساس بنیادهای عالی­ تر می­ کوشیدند.

نویسنده در مقدمه بیان می­ دارد: نقش مغولان در تاریخ جهان در دوران میانه روشن است. بدون تردید مملوکان در امپراطوری بزرگ مغول چیزی بیش از شورشیانی سرکش در گوشه ه­ای دور افتاده بودند. آنان در مقابل ۲ حکومت مغولی یعنی اردوی زرین در روسیه جنوبی و دشت قبچاق و ایلخانان در ایران موقعیت تاریخی منحصر به فردی داشتند. سلاطین قاهره، نخستین غیر مغولانی بودند که پس از اتحاد با اردوی زرین در برابر ایلخانان در از هم گسیختگی سیاسی و جنگ داخلی مغولان دخالت کردند و نه یک بار بلکه بارها نیروهای ایلخانی را عقب راندند. مملوکان پس از آن در تاریخ حکومت­ های جانشین ایلخانان نقش ایفا کردند و سپس تیمور و نیروهای مغول را در دریای سرخ متوقف کردند تا اینکه او آن­ها را در دومین تلاش خود در هم کوبید.

معرفی کتاب

در این کتاب ایدئولوژی­ های اصلی پادشاهی در سال های ۶۵۸-۸۰۷ هجری آن طور که در مناسبات سیاسی میان مملوکان و مغولان و گروه ­های ترکان مغول مسلط بر منطقه یعنی اردوی زرین و ایلخانان، جانشینان ایلخانان در ایران و آناتولی و تیمور ابراز می­ شده، مورد بررسی قرار گرفته است.

تمرکز کار بر مشروعیتی نیست که فرمانروایان برای رعایای خودشان به نمایش می­ گذاشتند. این بررسی با مرگ تیمور پایان می ­یابد زیرا زندگی و عملکرد وی نشان از پایان نفوذ ایدئولوژی مغول داشت. تیمور خود را به صورت مستقیم در چارچوب معیارهای ایدئولوژی چنگیزی قرار می­ داد، اما استقرار امپراطوری وی به برقراری خاندان خودش به عنوان نیروی رقیب برای خاندان چنگیزخان منجر شد؛ اگرچه امپراطوری او بسیار بی­ دوام ­بود. افزون بر این، پایین آوردن مملوکان در حد تابعان خودش توسط تیمور در تاریخ سلطنت مملوکان بی سابقه بود. به گونه موثری به نمایش اقتدار و تصویر آن­ها به عنوان نگاهبانان دین آسیب رساند. مملوکان بعدها و البته پس از سال ها تلاش بی­ وقفه برای بازسازی دوباره خودشان، بسیاری از استدلال ­های ایدئولوژیک خود را از سر گرفتند. بنابراین گرچه آشوب آفرینی تیمور، ایدئولوژی مملوکان را به صورت کامل از بین نبرد، آسیبی که او وارد کرد، نشان از یک پایان دیگر، این بار برای مملوکان و نمایانگر نقطه پایان قابل توجهی بود.

عنوان فصل اول «ایدئولوژی و سیاست خارجی» است که نویسنده این فصل به روش دقیق و علمی که نتیجه وسعت اطلاعات و حاصل شیوه تفکر فلسفی و ذهن تربیت یافته اوست، نخست تعریف دقیق از ایدئولوژی پادشاهی یک فرمانروا به عنوان یک قدرت مسلط بیان می ­کند. نویسنده در بحث ایدئولوژی کوچ نشینی در خصوص قدرت گیری مغولان در سده هفتم هجری که از آن امپراطوری مغول بود، توضیح می دهد و چگونگی چیرگی ایدئولوژی چنگیزی را بیان می کند و در خصوص ایدئولوژی مملوکان چنین می­ نویسد: ایدئولوژی مملوکان ابتدا در اوایل سلطنت آنان پدید آمد و با وجود برخی تغییرات ضروری، برای سال ها مورد تقلید سلاطین بعدی قرار گرفت با این حال این ایدئولوژی برخلاف مفاهیم چنگیزی یا ترکی-مغولی بعدی در زمینه فرمانروایی همواره و بطور ویژه وابسته مفاهیم کهن اسلامی مبتنی بر نگرش به سلطان و مملوک به عنوان نگاهبان رزمنده برای اسلام و جامعه اسلامی بود و سلاطین مملوکی به همین سبب از این چارچوب تاریخ گذشته استفاده می­ کردند. در این فصل همچنین به ایدئولوژی در مناسبات خارجی مغولان و مملوکان پرداخته می­ شود.

فصل بعدی با عنوان «استقرار ایدئولوژی ها» نامگذاری شده است. در این فصل آمده است که سلاطین مملوک بیشتر وقت و توان خود را صرف پاسخ به چالش ­های ایجاد شده امپراطوری مغول و خاندان چنگیز کردند. به طور قطع مملوکان از نزدیک به حکومت­ های مسیحی و مسلمان همسایه خود به ویژه صلیبیون، سلجوقیان آناتولی و رسولیان در یمن توجه داشتند با این همه توجه مغولان در صدر نگرانی­ های مملوکان و در بسیاری از سیاست ­ها و تصمیمات آنان قرار داشت.

«عصر تغییر دین» عنوان فصل سوم کتاب است. نویسنده در این فصل بیان می کند که مفاهیمی چون سروری در اسلام و پیشگامی در تغییر دین به محمد اجازه داد تا با شروع تغییر دین ایلخانان به اسلام که چالشی جدی برای مشروعیت مملوکان بود، رو به رو شود.

فصل چهارم به «عصر حمایتگری و چیرگی مسلمانی» پرداخته شده است. در این فصل نویسنده بیان می­ دارد: سه دهه نخست سده چهاردهم میلادی و سده هشتم هجری عصر چیرگی سه فرمانروا بود، یکی محمد که مستحکم در صدر سلطنت قرار داشت و به سرعت در حال ظاهر شدن به عنوان شخصی منحصر به فرد، شکاک و سلطه طلب بود و دیگری سلطان ابوسعید ایلخانی که قدرت وی به سبب جوانی ­اش با حضور جدی نایب السلطنه قدرتمند یعنی امیر چوپان همراه بود که در این دوران به اسلام گروید و همچون یک قدرت مسلمان و آگاه نسبت به جایگاه خود فرمان می ­راند. البته مملوکان و همسایگان مغول آن­ها همچنان ۲ تکیه گاه اصلی پادشاهی یعنی رابطه فرمانروا با اسلام و نقش خانواده و دودمان را در اختیار داشتند اما عملکرد و استفاده از این ۲ ایده در این سال ها به صورت چشمگیری تغییر یافته بود.

فصل پنجم کتاب با عنوان «برتری منطقه ای ممالیک و نظام پساایلخانی» نامگذاری شده است. نویسنده در این فصل به مباحثی همچون «کشمکش های تجزیه طلبانه پس از مرگ ابوسعید، واپسین قلاوونیان و جانشینان ایلخانان، دودمان قلاوونی، حاکمان کوچک: وابستگان و حاکمان قلاوونی، سرزمین اصلی ایلخانان، آناتولی، حاکمان بزرگتر: چوپانیان و جلایریان و برآمدن جلایریان» پرداخته است.

«حملات تیمور و زوال برتری مملوکان» عنوان فصل ششم از کتاب حاضر است که در آن به مباحثی همچون «تاخت و تازهای مقدماتی و نخستین لشکرکشی تیمور، دومین لشکرکشی تیمور و سومین لشکرکشی تیمور» پرداخته می شود. نویسنده در پایان کتاب نیز «سخن آخر، پیوست ها، منابع و ماخذ و نمایه» آورده است.