تهران- ایرنا- موزه سینمای ایران امروز ۲۶ مردادماه همزمان با سالروز درگذشت زنده یاد  «عزت الله انتظامی»  بخش‌هایی از گفت‌وگوی تاریخ شفاهی این هنرمند پیشکسوت را که در سال ۱۳۸۷ با زنده یاد زاون قوکاسیان انجام شده است را منتشر کرد.

به گزارش گروه فرهنگی ایرنا،  عزت الله انتظامی با بیان اینکه در بیش از ۵۰ فیلم سینمایی بازی کرده است، گفت: ما بازیگرها مدیون خانواده هایمان هستیم. یادم می‌آید از ابتدا که ازدواج کردم و هنوز فرزند هم نداشتم وارد این کار شدم و تئاتر بازی می‌کردم. صبح‌ها به اداره نمایش می‌رفتم،  تا ساعت هفت شب تمرین تئاتر می کردیم و تا آخر شب اجرا داشتم و همه عمرمان را برای کار هنری که عاشق آن بودیم گذاشتیم و فعالیت کردیم.

وی با بیان اینکه بچه سنگلچ است، افزود: شروع کار من با پیش پرده خوانی جلوی تماشاگر بوده است. تماشاگر ایرانی بیشتر کلوزآپ علاقمند است و در تئاتر فاصله بین تماشاگر و بازیگر به نزدیکترین حد ممکن می‌رسد.  یکی از کسانی که از بستر تئاتر به سینما آمد و به خوبی درخشید،  زنده یاد خسرو شکیبایی بود که ترقی زیادی پیدا کرد و به اوج خود در فیلم سینمایی  «هامون» رسید. خسرو شکیبایی هم در سینما و هم در تئاتر در همه نقش‌ها به خوبی درخشید.

انتظامی با بیان خاطره‌ای از فیلم  «گاو» گفت: سکانس آخری که برای این فیلم گرفتیم با کشتن گاو به پایان رسید و بعد از آن همه بازیگران به تهران برگشتند اما من ماندم. همه پیگیر بودند که چرا من برنمی‌گردم به آنها گفتم برای کشتن گاو حالم زیاد خوب نیست باید مدتی در اینجا بمانم.

وی با بیان اینکه زبان فارسی،  زیبایی خاصی دارد، گفت:‌ زنده یاد  «علی حاتمی»  به من می گفت وقتی می‌گویی قدَرقدرت، قدرت باید به خوبی بیان شود و محکمی آن در بیان مشخص شود. من معتقدم همه کسانی که کار هنری انجام می‌دهند باید به دانشگاه بروند زیرا اگر عالی‌ترین استعداد و تجربه را هم داشته باشند، دانشگاه برایشان مانند چراغ می ماند در غیر این صورت کلیشه می‌شوند.

انتظامی با بیان اینکه با هر کارگردانی کار نمی‌کرد، خاطرنشان کرد: یادم می‌آید سال ها بیکار بودم و منتظر بودم تا داریوش مهرجویی فیلم بسازد زیرا برای بازیگر کارگردان و برای کارگردان هم بازیگر بسیار اهمیت دارد. به عنوان مثال، در فیلم  «آژانس شیشه‌ای»  قطعا اگر به جز رضا کیانیان و پرویز پرستویی بازیگران دیگری بودند فیلم به این خوبی درنمی‌آمد.

وی ادامه داد: چند نقش منفی بازی کردم که بسیارهم مورد استقبال قرار گرفته است و یکی از آنها نقشم در فیلم  «بانو» است که بسیار نقش متفاوتی بود و خودم آن را بسیار دوست داشتم.

انتظامی با اشاره به فیلم «روز فرشته» خاطرنشان کرد:  «روز فرشته»  ساخته بهروز افخمی بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفت و حتی چند روحانی بعد از دیدن فیلم به من گفتند که چقدر در این نقش مُردن را آسان نشان داده بودی و این فیلم در جشنواره کن هم نمایش داده شد.

وی درباره زنده یاد «علی حاتمی»  نیز گفت: حاتمی همیشه برای من احترام خاصی قائل بود. دائم باهم بر سر نقش‌ها کلنجار می‌رفتیم اما هروقت می‌خواستم با او فیلمی را شروع کنم خیلی با احترام می‌گفت  «آقا بفرمایید»  و اگر هم نکته‌ای در مورد نقش لازم بود که من بدانم آهسته نزدیک گوشم می‌گفت.

انتظامی با بیان اینکه فیلم  «خط قرمز» کیمیایی را دوست دارد، گفت: مسعود کیمیایی به عنوان یکی از پایه‌گذاران نو در سینما فعالیت کرده است و هیچ وقت سبک کاری‌اش را تغییر نداده است که این خود مشخصه مثبتی برای او محسوب می‌شود زیرا بدین شکل خود کارگردان مخاطب دارد و نه صرفا فیلم ها.  یادم می‌آید برای فیلم  «خط قرمز» به من گفت در فیلمش حضور داشته باشم و من به او گفتم مسعود در دست من تفنگ قرار نمی‌گیرد و همیشه قلم قرار داشته و او در پاسخ به من گفت همیشه لای پر نگهت می‌دارم.  

انتظامی با بیان اینکه از برپا کنندگان موزه سینمای ایران بوده است، بیان داشت: موزه سینما را خانه خود می‌دانم. به همین دلیل هم یادگاری‌ها و اسنادم را در این گنجینه با ارزش قرار دادم و وقتی آنها را در موزه سینما می‌بینم،  خوشحال می‌شوم زیرا خاطرات کودکی،  جوانی و فعالیت‌های هنری‌ام برایم یادآوری می‌شود.

زنده یاد عزت الله انتظامی در روز افتتاح موزه سینما در باغ فردوس متنی را قرائت کرده بود که به شرح زیر است:

این پیرعرصه هنر سینما و تئاتر که خود پاره ای از تن موزه است شاکر خداوند است که عمری دوباره داد تا شاهد افتتاح موزه سینمای ایران باشم. دستان همه تلاشگران و عاشقان فرهنگ و هنر را که سالها، ماه‌ها و روزها کوشیدند تا این جایگاه فراهم شود، می‌بوسم.  امروز جایی گشوده می‌شود که صد سال قدمت و زحمت را یکجا گرد هم آورده است. به نسل تازه برومند و بالنده این کشور کهن اما جوان می‌گویم  «با چشم دل به این آثار و یادگاری‌ها نگاه کنید».

کارگه کوزه گری خیام است انگار

خشت و آیینه است، پیر و جوان ندارد

دادیم نشان زگنج مقصود، تو را

نسل جوان تازه برنای ایران

دادیم نشان زگنج مقصود، تو را

گرما نرسیدیم شاید تو برسی و حتما میرسی

بودیم کسی پاس نمی‌داشت که هستیم

باشد که نباشیم،  بدانند که بودیم