تهران- ایرنا- حضرت عباس(ع) به عنوان یکی از مصادیق راستین انسان کامل به زیباترین شکل ممکن‌ اوصـاف‌ انسان کامل را مانند آینه ای شفاف به تمام جهان منعکس ساخته‌ کرد. کمال، ایمان، صبر، اطاعت، ولایتمداری، بصیرت و دیگر ویژگی‌ها همان‌ اوصاف انسان کامل است که در وجود آن‌ حضرت تجلی یافته بود.

حضرت عباس(ع) یکی از بی‌بدیل ترین مردان تاریخ رشادت در صحنه کربلا و یکی از محکم ترین تکیه گاه های امام حسین(ع) بود. در وجود مبارک آن حضرت، ویژگی های اخلاقی خاصی وجود دارد که از صفات و ویژگی های انسان کامل به شمار می آید. ایشان‌ بـا بصیرتی که داشت، حق‌ را از بـاطل بـازشناخته و همیشه پیرو حق و حقیقت بود و در حفظ آن می کوشید.

وی در نیمه روز عاشورا، تنها در چند ساعت، زیباترین تصویر وفاداری و از خودگذشتگی را تـرسیم‌ کرد. اطـاعت کامل ایشان از خدا و پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)،  کوتاهی نـکردنش در مسیر مجاهدت در راه‌ خدا و سرانجام تصریح به تسلیم و تصدیق و وفای به عهد ایشان، نـشانه هـایی روشن از کمال صفات انسانی و فضایل شخصیتی ایشان به عنوان یک‌ انـسان‌ کـامل‌ بود.

ایشان از محبوب‌ترین و تاثیرگذارترین شخصیت‌های جهان اسلام در میان شیعیان بود که شاید پس از وجود مقدس معصومان(ع)، شخصیتی به بزرگی و جلال او نتوان یافت. ایشان را پدر فضایل انسانی، مردانگی، شجاعت، ادب و ایثار و وفاداری نامیده‌اند.

نگاهی به زندگی‌نامه حضرت عباس(ع)

عباس ابن علی(ع) که از ایشان تعبیر به عباس الاکبر و با کنیه ابـوالفضل یـاد شده‌، بزرگترین فرزند امام علی(ع) است. برخی از علمای‌ انساب سن آن حـضرت را ۳۴‌ سال‌ دانسته‌ اند. ایشان در ۶۱ هجری در واقعه کربلا به شهادت رسید. بـنابراین با توجه به این تاریخ حضرت عباس باید در ۲۶‌ هجری‌ دیده به جهان گشوده باشد. تولد ایشان را چهارم شعبان ۲۶ هجری در مدینه‌ بیان‌ کرده اند. (۱)

علمدار با وفا

 وفـا از بـارزترین صفات مردان تاریخ و نشانه قـوت دین و قـدرت امانت داری است‌. وفا دژی مستحکم است که انسان‌ را تا پایان‌ خط‌ در مسیر راه نگه می دارد. حضرت عباس(ع) در این زمینه نیز مدال پر افتخار وفاداری را بر گردن‌ آویخت و از خـود الگـویی بی نظیر ساخت. دراین جـا بـه‌ نمونه‌ هایی از وفاداری عباس(ع) اشاره‌ می‌ شود:

رد امان نامه: رد امان نامه شمر و ابن زیاد، نشانه وفای حضرت عباس‌(ع) است‌. در غروب‌ روز تاسوعا زمانی که‌ ابن‌ ابی المحال(برادرزاده ام‌ البنین‌) امان نـامه ای بـرای ابوالفضل(ع) و برادرانش آورده بود، وی به اتفاق برادرانش امان نامه را رد نمود و در پاسخ‌ به‌ سخنان شمر که‌ از آن حضرت خواسته بود، امام حسین(ع) را ترک کند، فرمود: «لعنت بر تو و بر امان نامه تـو، آیا ما در امان بـاشیم و پسر رسول خدا در امان‌ نباشد؟ در نقل‌ دیگری‌ آمده است که حضرت فرمود: «امان خدا بهتر از امان پسـر سمیه(عبیدالله)است.» (۲) در این مصاف حساس بود که حضرت عباس(ع) بر سـکوی‌ افـتخار و قـهرمانی‌ راست‌ قامت‌ ایستاد و رضای پروردگار را به دنیا ترجیح داد.

اعلان وفاداری در شب عاشورا

مقصود از وفا، ثبات در دوستی و داشتن صـفا ‌و صـمیمیت است. این صفا و صمیمیت در شب‌ عاشورا، بازهم در وجود عباس بن علی(ع) درخشید، وقتی امـام حـسین(ع) در آن شـب، در خطبه خود فرمودند: «من به شما رخصت رفتن دادم، پس همه آزادید، بروید. بیعتی‌ که‌ از جانب من بـر گردن شما بود، برداشتم و این شب که شما را فرا گرفته فرصتی است آن را شتر هوار خـود گردانید و به هر سـو که مـی خواهید بروید. آن گاه چراغ را خاموش کرد تا فرصت مناسبی برای رفتن باشد. اولین فردی که‌ وفاداری‌ خود را صراحتاً اعلام کرد حضرت‌ عباس(ع) بود. آنگاه عباس فرزند امام علی(ع) آغاز به سخن نمود، پس به امام‌ حسین‌(ع) عرض کرد، برای چه‌ این‌ کار را انجام دهیم،‌ آیا برای اینکه بعد از شما باقی باشیم؟ نه، خدا این را( یعنی جدایی از شـما را) هـرگز به ما نشان ندهند. این‌ وفاداری تا جایی قامت بر افروخت که حضرت عباس(ع) دست هایش را نیز فدای امام(ع) کرد.(۳)

وفا نهایت‌ فتوت است و فتوت عجین شده با فرزندان امام علی(ع). عباس بن علی(ع) جوانمرد باوفای‌ کربلا، بعد از اینکه حضرت علی اکبر(ع) دُردانه عزیز امام حسین(ع) به شـهادت رسـید، قصد میدان‌ کرد اما امام(ع) اجازه میدان به ایشان نداد، چون اصرار حضرت عباس بیشتر شد و امام حسین(ع) بی تابی برادرش ‌را دید به او فرمود: مقداری آب برای کودکان بیاور. عباس(ع)پیشانی امام داغدارش‌ را بوسید و به سـوی فـرات حـرکت کرد. صفوف دشمن را کنار زد و مشک را پر از آب کرد. خـود نیز تشنه بود، فرات بر دامن عباس(ع) موج می زد، می‌ خواست آب بنوشد، «فَذَکَرَ‌ عَطَشَ‌ الحُسَینِ وَ مَعَه فَرقِی الْمَاء» سپس به یاد تـشنگی حـسین و هـمراهانش افتاد و آب را روی آب ریخت.» حضرت عباس(ع) این کار را خیانت مـی دانـست که خود آب بنوشد و سیراب گردد در حالی که امام و اهل بیتش،‌تشنه کام باشند. آنگاه فریاد برآورد: «بـه خـدا قسم آب نمی نوشم‌ در حالی که آقای من حسین تشنه است»(۴)

حجت الاسلام محمدحسن نادم پژوهشگر و عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب درباره شخصیت و ویژگی ایشان می گوید، او با جانفشانی در رکاب برادرش، جانش را نثار امام و دنیا را برای آخرتش انتخاب کرد.

بسیاری از انسان ها دنیا را برای دنیا انتخاب و همه زندگی خود را تنها برای دستیابی به خواسته های دنیوی صرف می کنند. اما حضرت ابوالفضل(ع) دنیا را برای آخرتش انتخاب کرد تا از این دنیا برای رسیدن به رضای پروردگار و آخرت خوب تر استفاده کند. یکی دیگر از خصلت های برجسته حضرت عباس(ع) این است که او فدایی برادرش شد. حضرت ابوالفضل(ع) عالمانه جانش را فدای برادرش کرد، چون آگاه بود که اگر شخصی توفیق فدا شدن در رکاب امام معصوم را پیدا کند، حتما در آخرت سعادتمند خواهد بود، پس تمام نیروی خویش را صرف نگهبانی از فرزندان رسول الله کرد و می دانست که اگر فردی در راه نگهبانی، حفظ و حراست این خانواده پاک و منزه که از خوبان درگاه الهی و برگزیدگان این درگاه هستند، جانش را نثار کند، رضایت خداوند را به دست خواهد آورد. لذا تا آخرین لحظه در پای وفاداری به امام حسین (ع) ایستاد و جانش را فدا کرد.

شهادت

حضرت عباس‌(ع) پس‌ از رشادت های دلیرانه در رکاب‌ امام‌ حـسین بـه‌ شـهادت رسید. قـاتل وی را بـه اخـتلاف، حکیم ابن طفیل، زید ابن زیـاد الجـنبی(الجهنّی‌) و یزید ابن زیاد النخعی معرفی کرده اند. به‌ فرموده امـام مـحمد باقر (ع) زید ابن رقاد و حکیم ابـن طفیل حضرت عباس(ع) را شـهید کـردند. بدن پاک‌ آن‌ حضرت در سـر راه غاضریه دفن شده است. ( ۵) گرچه انسان های زیادی به مقام شهادت نایل گردیده اند اما در میان شهیدان‌ مـقام هـا و درجات گوناگون است. حضرت ابـوالفضل(ع) از جـمله شهیدانی اسـت که مقامی ممتاز و حائز اهمیت‌ در بین شهیدان را محقق دارد. چـنانکه حـضرت امام سجاد(ع) فرمود: «او در قیامت‌ دارای مقامی خواهد بود که همه شهیدان از مقام او حسرت مـی بـرند.» (۶)

امام سجاد(ع) وقتی ۱۳ محرم‌ ۶۱، همراه بنی اسد کنار پیکر مـطهر عـمویش عباس آمد تا ایشان را بـه‌ خـاک بـسپارد فرمود: ای‌ شـهید مـخلص راه خدا، سلام من‌ برتو باد.»( موسوی مقرم، ۱۳۸۹، ص۳۹۸)

منابع:

۱- عندلیب همدانی، حسین، ثارالله خون حسین در رگهای اسلام، چاپ دوم، قم، انتشارات خیمه‌، ۱۳۸۸‌: ۳۲۰

۲- طبری، ابو جعفر محمدبن‌ جریر، تاریخ‌ طبری، چاپ دوم، بیروت، دارالتراث،۱۳۸۷ ه.ق. ج۵: ص۴۱۵

۳- سـنگری، مـحمدرضا، آینه در کربلاست، تهران، قدیانی، بی تا: ۱۷۹

۴- حائری مازندرانی، محمد مهدی، معالی ‌السبطین‌، ترجمه رضا کوشاری، چاپ دوم، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۹، ص۶۳۱

۵- قمی، عباس، ترجمه نفوس الهموم، ترجمه‌ کمره‌ ای‌، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۷۵: ۴۲۰

۶- صدوق، ابن بابویه، الخصال‌، تهران‌، اسلامی، ۱۴۱۶ه ق : ۶۸