تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۳:۳۲

سنندج - ایرنا - دهمین روز سال قمری فرا رسیده و محرم به نقطه آغاز خود رسیده است، بیرق‌های سرخ و سبز به نشانه خون‌خواهی مسلمانان برای خون خدا بر افراشته شده و حرارتی در قلوب شکل می‌گیرد که تا قیامت سرد نخواهد شد.

به گزارش ایرنا، محرم که می‌رسد بیرق‌های سیاه به اهتزاز در می‌آید، کربلاییان از حسین(ع) اذن می‌گیرند تا برایش مجلس عزا برپا کنند و هر کسی به زبانی از محرم و کاروان کربلا می‌گوید، اینجا فرسنگ‌ها دور از کربلا، دین و مذهب همه عزت و آزادگی می‌شود، این رویه مختص پیروان هیچ مذهبی نیست.

امسال دومین سالی است که عزاداریهایشان رنگ و بوی دیگری دارد، کرونا امانشان را بریده و دومین محرمی است که نمی توانند مانند قبل برای اشرف اولاد آدم به سوگ بنشینند.

نام حسین (ع) که می آید دیگر توان ماندن در خانه ندارند از سویی می‌دانند در قبال هم مسوولیت دارند و باید حافظ جان همدیگر باشند، هیاتی‌ها حواسشان هست که همه ماسک داشته باشند و هر کس هم ندارد به او ماسک می دهند، دستهای عزا از همان ابتدا فاصله را رعایت می کنند و به اندازه ۱ نفر جای خالی بین هر دو نفر است.

عاشورا رمزی برای همه آزادیخواهان جهان است و فرقی ندارد اهل کدام دین و مذهب باشند چرا که با آغاز سال قمری، کربلا کربلا، واژه‌هایشان معنا می‌یابد و عاشورا عاشورا، دعایشان رنگ و بوی آزادگی می‌گیرد.

کردستان مهد آیین های سنتی و فرهنگی است و اعلان عزای حسینی همه ساله از مناطق شرقی این استان آغاز می‌شود و با وجودی که فرسنگ‌ها از کربلا دور هستند اما در دل‌هایشان حرارتی است که تا ابد سرد نمی‌شود.

شهرها و مردمانش که سیاهپوش می‌شوند، دیگر هر محله و خیابانی می‌شود کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.

صبح روز عاشورا در مناطق مختلف کردستان، شاحسین خوانان در مقابل تکایا و هیات‌ها حلقه عزا می‌بندند و بر سر و سینه زنان، از غربت خاندان اهل بیت در دشت نینوا می‌خوانند.

این مراسم معنوی سال ۱۳۹۵ به ثبت ملی رسیده است، حلقه عزا در روز عاشورا به اوج خود می‌رسد و خورشید عاشورا که می‌تابد گویی که عاشورای سال ۶۱ هجری است که مردم اینگونه پریشان هستند.

بیشترشان این روز کفشی به پا ندارند و به یاد کودکانی که عصر عاشورا پابرهنه بر روی خارهای دشت کربلا به این سو و آنسو می دویدند پابرهنه بر سر و سینه می‌زنند.

مداحان هم با گویش های مختلف مرثیه سرایی می‌کنند، برخی به زبان ترکی و برخی به زبان کردی و فارسی، اما به هر زبانی که باشد، از عزای اشرف اولاد آدم می‌خوانند.

تا سال‌های قبل بازار روضه های خانگی در محافل زنانه گرم می شد و خانه ها رنگ و بوی حسینیه می گرفت امسال اما کوچه ها حسینیه شدند.

سقاهایی که همه ساله با مشک آب از عزاداران پذیرایی می کردند، امسال با بطری دربسته آب معدنی مانع از شیوع کرونا می شوند و می دانند مجلس حسینی حرمت دارد.

سریش‌آبادی‌ها، دلبرانی‌ها، قروه‌ای‌ها و همه کردستانی‌ها در عاشورایی به وسعت همه تاریخ در کربلایی جاری شده اند که هر تکه از خاک زمین به نام این قطعه بهشتی است و هر لحظه‌اش عاشورایی است به نام ۷۲ خورشید به خون نشسته تو.

امروز نه فقط مردم این شهرها که همه آنانی که باران را به نام  شهدای کربلا می‌شناسند و هر ذره‌ای از افلاک، عزادار تو هستندامروز نه فقط مردم این شهرها که همه آنانی که باران را به نام  شهدای کربلا می‌شناسند و هر ذره‌ای از افلاک، عزادار تو هستند.

عطرت در نفس عزادارانت جاری است، اشک‌ها بوی گلاب می‌دهند و دست‌ها در توسل به دستان علمدارت چقدر به آسمان نزدیک شده است.

مولای من، علمدار بی‌دستت را بفرست تا دست بیعت‌کنندگان با نام تو را قرن‌ها پس از عاشورایی‌ترین تاریخ به حرمت برساند.

نمی‌دانم به سوگ کدام دل داغدار است که چشم از اشک باز نمی ایستد ، اما همین قدر می‌دانم که امروز لبیک‌ها با بوی سیب در آمیخت تا به کربلای تو برسد و در هجوم دشمنان برای محاصره خیمه‌هایت، از کودکانت دستگیری کنند، از این همه اشتیاق کربلایی...

عظمت نام تو، پدرت، مادرت و برادرت همه دنیا را گوش به فرمان نگه داشته است که هر سال با وزیدن عطر نامت، فریاد حیدر، زهرا، حسین و اباالفضل، هر زمان را مملو از عاشورا و هر مکان را کربلایی می‌کند.

از روزی که طشت‌های آب را در مهدیه شهرشان علم کردند، به یاد تاسوعا بودند، مردمی که حسینی‌بودن و حسینی‌ماندن را از مکتب ماه بنی‌هاشم (س) آموخته‌اند.

سید پیر شهر دیگر تاب ایستادن روی پاهایش را ندارد، سیدابراهیم که سقای طشت‌گذاری است در عاشورای شما نتوانست سرپا بایستد، پیرغلام شهر امسال هم با همان تن لرزان و فرتوت ولی با پای برهنه دارد، مجلس گردانی می کند؛ پیرشدن در درگاه شما چه عظمت والایی دارد.

مردم این شهر سرشار از شور شعور حسینی هستند و از آن لحظه که از مادر زاده شدند و با شیر محبت اهل بیت(س) رشد کردند، تا آنگاه که همراه با پدر به هیئت عزای تو آمدند، تنها نامی که در لحظه لحظه زندگیشان جاری شد، این بود: یا حسین(ع).

عزای حسینی به دهمین روز خود رسیده و در تاریخ آمده که شب ۹ محرم امام حسین (ع) بیعت را از یاران همراهش برداشت و آنهایی که حب دنیا داشتند از تاریکی شب استفاده کرده و رفتند تا صبح عاشورا کاروان کربلا تنها ۷۲ مرد داشته باشد.

عاشورا پایان راه نیست بلکه آغاز راه و تاریخی است که به صورت جغرافیا نمایان شده و گر نه تو در کربلای سال ۶۱ هجری جا مانده‌ای.

امروز شیعه و سنی در کردستان یک‌سر مرثیه عاشورا بود، انگار نه انگار بیش از یک هزار و ۳۸۲ سال از روز واقعه گذشته است، اما این داغ هر سال تازه‌تر می‌شود.

آفتاب عاشورا که دمید دسته‌ شاحسین‌گویان سریش‌آباد شانه‌به‌شانه هم، فریاد یا حسین واحسین سر دادند و نوا دادند: صحرای کربلا طوفانی است یا محمد(ص)، برای حسین (ع) کفن بفرست، عریان است یا محمد(ص).

این یعنی هزاران سال بعد از عاشورا، بار مسوولیت از دوش هیچکس برداشته نشده که هر روز سنگین‌تر هم می‌شود.

حقیقت داستان کربلا قیامی ۲ چهره است؛ یک چهره آن قیامی در عاشورا و در رکاب حسین (ع) و در خاک و خون است و چهره دیگر آن پس از عاشورا در رکاب زینب (س) در آوارگی کوفه و شام تا امروز است.

و ما هم امروز اگر مدعی کربلایی بودیم، یا باید شهید باشیم یا پیغامبر واقعه کربلا و اگر جز این باشد، کربلایی نیستیم.

امروز هر دستی که بالا رفت و بر سینه فرود آمد، دستی بود که به حسین(ع) لبیک گفت و هر اشکی که از چشم فرو ریخت، کمک به تحمل اشک و ضجه کودکان کربلا بود؛ امروز همه سقا شده بودند، با هر جرعه آب، از دریا دریا معرفت سیراب شدند.

دسته‌های عزا به راه افتاد، سیل خروشان جمعیت رفته رفته بیشتر شد، دست‌ها عزا به نیمه راه که رسید صدای اذان بلند شد، این رسم هرساله هیات‌های سریش‌آباد است که در ساعات آغازین عزا اذان بیداری سر می‌دهند.

اینجا شور و شین معنای دیگری دارد، آمیخته به شعر و شعور است و حقیقت کربلا  این است که این واقعه چکیده همه تاریخ و نماد روشن مصاف حق وباطل با یک دنیا غم و یک دنیا حماسه است.

زخم هایی که درکربلا در جان‌ها شکفت، هنوز درمان نشده است، غمی که بر دل انسانیت نشست، هنوز او را رها نکرده، اشکی که در چشم ها خانه کرده، هنوز بر دامن ها و خاک ها می‌چکد.

شام عاشورا در کمتر خانه‌ای بوی غذا بلند است، به یاد یتیمانی که در چادرهای نیم سوخته سر می‌کنند، کمتر کسی لب به غذا می زند، اینجا پایان عاشور است ولی آغاز معرفتی برای شناخت بیشتر از آنچه که کربلاییان برایش قیام کردند.

رنجی بزرگ بر مدار زمین می چرخد، ریگ های داغ هنوز بر تن پراز خاطره خونرنگ کربلاست.

ظهر عاشورا فرا رسیده و هنگام عمل به فریضه‌ای است که سرو و سالار شهیدان زیر تیرباران دشمن هم از آن دست نکشید.

«الله اکبر»، صدای اذان به گوش می رسد و عزداران راهی نماز ظهر عاشورا می شوند.