تهران- ایرنا- «سهیلا فرتاش» عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان در نشستی مجازی اظهار داشت زنان در مرکز جنگ علیه کرونا قرار دارند. آنان نقطه کانونی خانواده‌اند و مراقبت کردن، برقراری ارتباط بین اعضای خانواده، آموزش کودکان، سرگرم کردن، پرستاری از سه نسل و اشتغال را برعهده دارند.

وبینار تخصصی با عنوان «کرونا و خانواده در ایران» در هفته‌ای که گذشت به صورت مجازی به همت انجمن علمی دانشجویی حقوق خانواده دانشگاه علامه طباطبایی و اداره امور زنان سازمان منطقه آزاد کیش برگزار شد.

در این نشست، «آسیه شریعتمدار» عضو هیات علمی گروه مشاور دانشگاه علامه طباطبائی، «سهیلا فرتاش» عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان و کلینیک بهداشت روان دانشگاه تهران  و «حمیده عادلیان» استادیار و مدیر گروه مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی به سخنرانی پرداختند. 

نگرش‌ها و تغییرات رفتاری خانواده‌ها در دوره کرونا

سهیلا شریعتمداری در ابتدا به سیاست‌ها و برنامه‌های دولت در دوران کرونا اشاره کرد و گفت: اگرچه قرنطینه تا حدودی توانسته جلو بیماری را بگیرد، اما مشکلات روحی مختلفی از جمله افسردگی، اضطراب و ترس، تنهایی، نارضایتی و سردرگمی را در پی داشته است.

وی افزود: یکی از واکنش‌های عاطفی در هنگام بیماری همه گیر، ترس است. احساسات منفی ناشی از تهدید می‌تواند مسری باشد و ترس باعث می‌شود تهدیدات، قریب الوقوع به نظر برسد. یکی از عوامل ترس، ابهام و ناآگاهی است. به همین دلیل آگاهی عمومی در این نوع بیماری‌ها اهمیت دارد. کمبود آگاهی باعث نگرش بی تفاوتی می‌شود که ممکن است در کنترل بیماری تأثیر منفی داشته باشد. بنابراین با توجه به این ابهامات و نگرانی‌ها، تغییر در نگرش یا رفتار می‌تواند ما را برای  رویارویی با شرایط پاندومی آماده ‌کند .واکنش مناسب به این بیماری ،تحمل افراد را در مقابل بیماری و قرنطینگی افزایش می‌دهد.  

این استاد دانشگاه ادامه داد: طبق تحقیقاتی که ما در ابتدای شروع پاندومی (نوروز ۹۹ )  حول تغییر نگرشی افراد، انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که نگرش‌ها به ۶ دسته نگرش کوتاه بودن زندگی و ضرورت غنیمت شمردن فرصت‌ها، ضرورت درس گرفتن از رویدادهای مکرر، ضرورت قدرشناسی از داشته‌ها، درک ضرورت فرا رفتن از خود و پیوستن به جامعه انسانی، حران ، فرصت فرا رفتن از زندگی روزمره و خویشتنداری در هیجانات و خود کنترلی و کنترل احساسات قابل دسته بندی است.

وی در پایان سخنرانی خود به برخی تغییرات رفتاری برای سازگاری با بحران اشاره کرد که از جمله تغییرات در زندگی روزمره (سبک زندگی)،  تغییرات در روابط و نقش افراد و جستجوی اطلاعات وکسب مهارت (مواجهه با  اخبار کرونا) بود.

خانواده و سلامت روان در دوران کرونا

سهیلا فرتاش دومین سخنران نشست گفت: مطالعات نشان داده زنان در مرکز جنگ علیه بحران کرونا هستند. آنان نقطه کانونی خانواده هستند و مراقبت کردن، برقراری ارتباط بین اعضای خانواده، آموزش کودکان، سرگرم کردن، پرستاری از سه نسل و اشتغال را بر عهده دارند. همچنین آمار جهانی نشان می‌دهد که ۷۰ درصد کادر درمان، زن هستند.

فرتاش افزود: بخش مهمی از مسئولیت‌های خانم‌ها، شغل بدون حقوق است که زنان در تمام دنیا ساعاتی به این شغل مشغول هستند. در دوران اپیدمی کرونا نیز، زنان بیش از مردان شغل خود را از دست داده‌اند، اما آسیب پذیری مردان در برابر کرونا ۶۰ تا ۸۰ درصد بیشتر از زنان است؛ زیرا بیماری‌های زمینه‌ای و بروز رفتارهای پرخطر مثل سیگار کشیدن در مردان بیشتر از زنان است. سیستم ایمنی مردان ضعیف تر از زنان است با این حال بیش از مردان اضطراب و افسردگی  را تجربه می‌کنند.

این استاد دانشگاه افزود: در دوران کرونا، هرم نیازهای مازلو افراد در همه سطوح دچار مشکل شده‌اند که از آن جمله، نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی و آرامش، علاقه و تعلق خاطر، رضایت از خویشتن و احساس عزت نفس و خودشکوفایی است و فشارهای روانی حاصل از این شرایط به صورت اضطراب سلامتی ، افسردگی، وسواس، احساس کسالت و روزمرگی، لذت‌های آلوده به استرس، انزوای اجتماعی ،پرخاشگری، اختلال استرس پس از سانحه، سوگ پیچیده و ابراز نشده،  افزایش آمار طلاق، خشونت خانگی و وابستگی به دنیای مجازی خود را نشان می‌دهد.

وی گفت:رسانه‌ها موظف هستند افزایش مراقبت‌های بهداشتی را هشدار داده و افراد مضطرب و گروه‌های آسیب دیده جامعه را تحت تأثیر قرار دهند. برای مثال راهکارهایی از قبیل جایگزینی تنظیمات درونی به جای تنظیمات بیرونی، تغییر جو گروه‌های اجتماعی از منفی به مثبت، تمرین آرامش عضلانی پیشرونده، تنفس ذهنی آگاهانه همراه با تصویر سازی ذهنی،  فعالیت بدنی حداقل روزی نیم ساعت، پرداختن به معنای زندگی و پرداختن به بهبود کیفیت زندگی می‌تواند موثر باشد.

توانمندسازی خانواده‌ها در دوران کرونا

حمیده عادلیان آخرین سخنران نشست بود که به بحث توانمندسازی خانواده‌ها در این دوران پرداخت و گفت: عدم وجود شناخت، امری است که سبب می‌شود بسیاری از افراد و خانواده‌ها پروتکل‌ها را رعایت نکنند. شناخت فرآیند دستیابی به دانش و فهم از طریق تفکر، تجربه و حواس است و فرآیندی برای ارتباط ما با دنیای پیرامون است که عدم دستیابی مناسب به آنها می‌تواند در نحوه مواجهه ما با شرایط تاثیر بگذارد.

وی افزود: معمولا اطلاعاتی که از طریق رسانه‌ها منتشر می‌شود به علت عدم اعتماد مردم، به نگرش درست منجر نمی‌شود. شاید به نحوی بشود گفت که مشکل یا در  ابزار و روش‌هایی است که برای آگاهی‌بخشی به کار می روند یا در باورهای افراد است. بنابراین ضروری است که به سوی توانمندسازی شناختی و ایجاد ساختارهایی که در آینده پتانسیل لازم برای مواجهه با شرایط مشابه ایجاد می‌کنند، برویم.

این استاد دانشگاه ادامه داد: شرایط پیش رو نشان می‌دهد که ما زیرساخت‌های لازم برای مواجهه با این بیماری را نداشتیم که از جمله آنها ظرفیت حکمرانی یعنی استفاده از ابزار نوین برای کنترل جامعه و سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی شامل اعتماد مردم به دولت و اعتماد مردم در بین خودشان است.

وی گفت: زیرساخت‌های آموزشی در کشور نیاز به برنامه‌های حمایتی دارند تا نابرابری‌های اجتماعی کاهش پیدا کند. در حیطه روابط کار، مسائل عدیده‌ای وجود دارد و مشاغل خرد در شرایط بحران، آسیب بیشتری می‌بینند و در این میان برخی از گروه‌ها در معرض خطر بیشتری هستند مثل زنان و کودکان و گروه‌های مهاجر آسیب‌دیده اجتماعی که نیازمند توجه به برنامه‌های خاص می باشند. این در حالی است که در ایران زیرساخت‌هایی مثل سراهای محله، مراکز مردم نهاد وجود دارد که می‌توان از پتانسیل آنها برای رفع برخی مشکلات استفاده کرد.