به گزارش ایرنا، از پنجره مشرف به محوطه هنوز جمعیت را میبینم، زنهایی که بر سرشان می زدند و گریه میکردند، یکی صورتش را خراش داده بود، صحنهای که دل آدم را به درد میآورد، از در که میآمدم دیدمشان، حدود ۵۰ نفری میشدند، جمعیتی که بعضیهایشان لباس مشکی به تن داشتند و آنقدر گریه کرده بودند که نای ایستادن نداشتند.
وارد اولین اتاق شدم، همه چهار بیمار بستری در اتاق به کمک اکسیژن نفس می کشیدند، اولین باری بود که وارد بخش کرونا میشدم، صدای اکسیژن فضا را پر کرده بود، چندباری میخواستم به بخش کرونا بیایم و گزارش بگیرم اما راستش جرأت نکردم.
این بار بهانه من برای آمدن، بازدید نماینده ولی فقیه در کردستان از بیمارستان کوثر سنندج بود، فرصتی که پیش آمد تا بتوانم از نزدیک زحمات کادر درمان را ببینم چون تا حالا فقط شنیده بودم.
محیط کاملا خلوت و پرستاران لباس های مخصوص به تن داشتند، از خانه که می خواستم راه بیفتم ۲ ماسک روی هم زدم، نفس کشیدن برایم کاملاً دشوار بود، در محیط باز که بودم وقتی نفس کم می آوردم، هرجا که خلوت بود ماسک را برای لحظاتی از صورتم برمیداشتم و هوایی تازه می کردم و دوباره میزدم ولی در محیط بیمارستان حتی اگر خفه میشدم، یک لحظه برداشتن ماسک مساوی بود با ابتلای دوبارهام به کرونا.
نگاهم روی تختها چرخید، چقدر این بیماران تنها هستند، تنها کسانی که این روزها به آنها سر میزنند همان پرستاران و پزشکان هستند نه همراهی دارند و نه مثل روزهای قبل از کرونا فامیل وآشنایان به عیادتشان میآیند، نماینده ولی فقیه که با شاخه گلی به دیدار آنها رفت چقدر روحیه گرفتند.
خانم زارع بیماری بود که می گفت: پنج روز است در بیمارستان کوثر بستری شده است، مبهوت بود که کجا کرونا گرفته و ادامه داد: هیچ جا نرفتهام و نمیدانم این مریضی از کجا به سراغم آمده است.
مدام برای کادر درمان دعا می کرد و قدردانشان بود، پیش خودم گفتم شاید چون مسوولان اینجا هستند اینطور میگوید، خلوت که شد، پرسیدم واقعا رسیدگی می کنند؟ جواب داد: خدا حفظشان کند واقعا اگر نبودند، جان سالم به در نمی بردم، من مشکل سیستم ایمنی دارم و حالم بسیار وخیم بود که به اینجا آوردنم، حالا خیلی بهترم و دکترم گفته فردا ترخیص می شود.
خانم کنار دستی او هم گفت: آسم دارم و چند وقتی بود که نفس کشیدن برایم خیلی سخت شده بود و فکر می کردم که آسمم تشدید شده ولی نمی دانستم که کرونا دارم، حالم که بدتر شد دکتر رفتم و بعد از آن با آزمایش فهیمدم که کرونا دارم.
به ناچار بستری میشود و قرار است به زودی ترخیص شود، دلتنگ کودک خردسالش هست و این دلتنگی با گریه سر باز کرد.
نمیدانست کجا بی احتیاطی کرده که کرونا به سراغش آمده، مدام می گفت: این مدت جایی که شلوغ باشد نرفتم. نماینده ولی فقیه در استان به آنها دلداری داد و راهی بخش های دیگر بیمارستان شد.
مشغول گرفتن عکس بودم که گوشی ام زنگ خورد، آقای رحمانی رییس خبرگزاری بود، می خواست بداند برای پوشش برنامه چکار کرده ام که گفتم: خودم برای پوشش آمده ام. دیشب گفته بود محیط بیمارستان آلوده است، برای احتیاط خودت نرو و سعی کن خبر را از روابط عمومی بگیری و من گفتم چند ماسک میزنم و حتما مراقب هستم.
ادامه دادم: در بخش کرونا هستم، نگرانی را از صدایش فهمیدم، گفت: کاش میشد نروی که گفتم: چند روزی خبرگزاری نمیآیم، نکند آلوده شده باشم و همکاران را هم مبتلا کنم. چشمم افتاد به پرستاری که داشت نگاهم می کرد، گوشی را که قطع کردم، گفت: ما همیشه این نگرانی را موقع رفتن به خانه داریم.
۲ سال شاید برای ما زمان زیادی نباشد ولی وقتی هر روز انبوهی از استرس را تحمل می کنی و در کوشش و زحمت شبانه روزی هستنی تا مریضی از دست نرود و خانواده ات را به مریضی دچار نکنی، آن وقت هر ثانیه برایت یک سال می شود و دوران کرونا برای کادر درمان چقدر طولانی است.
استرس همراه همیشگی آنهاست، استرس اینکه نکند بیماری از دست برود، نکند دارو کم بیاید، نکند وقتی به خانه میروند ناخواسته عزیزانت را آلوده کند.
خیلی هایشان کرونا گرفتند و می دانند این درد چقدر سخت است برای همین بیشتر به بیماران می رسند. با هر موج از کرونا، موجی از ایثار و تلاش می شوند تا در خط مقدم این جنگ پیروز میدان باشند ولی پشت جبهه ما مردم معمولی هوایشان را نداریم.
کمکی که از دست مردم بر میآید
معاون آموزشی و پژوهشی بیمارستان کوثر سنندج با حوصله به همه سوالاتم جواب داد.
دکتر عزت الله رحیمی که از ابتدای همه گیری کرونا در بیمارستان و در خدمت بیماران بوده، گفت: همکارانم تلاش کرده اند تا بهترین خدمات را در اختیار بیماران قرار دهند و با اینکه سعی شده بود تا بیمارستان کوثر برای بیماران عادی باشد اما در موجهای مختلف این بیماری، پذیرای بیماران مبتلا به کرونا بودیم.
وی با بیان اینکه کارکنان بیمارستان به دانش روز مجهز و آموزش های جدید مقابله با بیماری را فرا گرفته اند، افزود: بیمارستان کوثر از مراکز درمانی موفق در کشور است که کمترین آمار مرگ و میر را داشته و کمتر از ۲ درصد از بستریها جان خود را از دست دادهاند که اگر چه رقم کمی است ولی برای کادر درمان عدد بزرگی است چون حفظ جان حتی یک انسان برای ما اهمیت دارد.
معاون آموزشی و پژوهش بیمارستان کوثر سنندج به شرایط سخت کار در دوران کرونا هم اشاره کرد و اظهار داشت: شرایط کاری عوض شده و شیفتهای فشرده و کار در محیط استرس زا و برخورد همه روزه با بیماران بدحال و مرگ آنها باعث شده تا کادر درمان فرسوده شود و تنها عشق به خدمت و عشق به هموطنان است که ما را سرپا نگه داشته است.
از استرس همیشگی خودش هم گفت و اینکه همیشه با خودش می گوید آیا امروز کرونا را با خود به خانه نیاوردهام؟ و ادامه داد: قدردان پرستارانی هستیم که ۱۲ ساعت تمام در هر شیفت کاری در بخش کرونا با بیماران زندگی می کنند و در تلاش هستند تا از جان آنها حفاظت کنند و واقعا شرایط مانند دوران جنگ است.
دکتر رحیمی عقیده دارد خدماتی که در دوران کرونا توسط کادر درمان ارائه شد در تاریخ ثبت می شود.
او مهمترین نقاط آلوده را دورهمی ها و ازدحام مردم می داند که کانون اصلی درگیری است و می گوید: کمکی که مردم می توانند بکنند این است که به این دورهمی های خاتمه دهند.
شرایط عجیب برای پرستار جوان
میثم سجادی از پرستاران جوان بخش کرونای بیمارستان کوثر است، به قیافه جوانش نمی آید که پنج سال سابقه کار داشته باشد، موج قبلی کرونا هفت ماه در بخش کرونا بوده و در موج پنجم هم آمده تا باز هم به بیماران برای نفسی دوباره کمک کند.
او گفت: سختیهای کار، لباسهایی که به تن داریم، ماسک و دیدن درد و رنج مردم و همراهان همه ما را از نظر روحی به هم می ریزد.
از وسواسی می گوید که این روزها به سراغشان آمده و در کنار آن استرس شدیدی که از ترس ابتلای خانواده و نزدیکانشان دارند و آن را شرایط عجیب توصیف می کند.
از سجادی خواستم تا توصیهای به مردم داشته باشد ولی ترجیح داد از مسوولان بخواهد تا شرایط قرنطینه و امکانات بهداشتی پیشگیری از شیوع بیماری را برای مردم فراهم کنند.
او که درد بیماران را می فهمد از درد اقتصادی مردم هم غافل نیست و از افرادی می گوید که حتی برای تهیه روزانه ماسک ۲ هزار تومانی هم توان مالی ندارند.
این پرستار جوان که تمام تعطیلات را در بیمارستان بوده، از مردمی گلایه داشت که راهی مسافرت شدند و هر طور شده قرنطینه ها را دور زدند تا اکنون روزهای سیاه کرونا، دستش را بیخ گلوی زندگی بفشارد.
از وضعیت پرداخت مطالبات و معوقاتشان پرسیدم که با کمی تردید جواب داد: مطالبات فوق العاده ویژه به کادر درمان نرسید و بقیه ارگانها از آن استفاده کردند، در حالیکه ساعات کاری ما بسیار بیشتر از گذشته شده است.
تسریع در واکسیناسیون
نماینده ولی فقیه در کردستان شاید از معدود مسوولانی باشد که در بخش کرونای بیمارستانهای کردستان حضور می یابد تا آنچه را که شنیده با دیدن مقایسه کند.
حجت الاسلام والمسلمین عبدالرضا پورذهبی از مردم می خواهد تا بیشتر مراعات کنند و به مسوولان هم توصیه کرد همه تلاش خود را به کار ببندند تا کرونا تا پایان امسال دیگر مهار و وضعیت به شرایط عادی برگردد.
وی خواستار تسریع واکسیناسیون مردم علیه کرونا شد و تاکید کرد: گفته می شود که تا بهمن ماه واکسیناسیون بیشتر افراد به پایان می رسد ولی امیدواریم که قبل از آن هم محقق شود و با کمترین تلفات این بیماری را پشت سر بگذاریم.
نماینده ولی فقیه در کردستان با قدردانی از حُسن اخلاق و برخورد خوب کادر بهداشت و درمان استان با بیماران، از فضای تمیز و محیط مناسبی که برای بیماران در بیمارستانهای استان فراهم شده قدردانی کرد و گفت: بیماران از عملکرد کادر درمان رضایت داشتند و این مساله مهمی است.
وی با بیان اینکه عملکرد مجموعه علوم پزشکی کردستان بسیار مناسب بوده، تاکید داشت اگر چه مردم هم شرایط را رعایت میکنند ولی مدیریت خوب حرف اول را می زند و مدیریت درمان استان عملکرد شایسته ای داشته است.
ترس از تکمیل ظرفیت بیمارستاها
رییس دانشگاه علوم پزشکی کردستان اما در کنار همه استرس های دیگر کادر درمان و نگرانی برای خانواده بزرگ خود در بیمارستانهای استان، از یک ترس بزرگ گفت و آن تکمیل ظرفیت مراکز درمانی است.
دکتر فرزین رضاعی با اشاره به اینکه از ۹۰۰ تخت بیمارستانی که برای بیماران مبتلا به کرونا در نظر گرفته شده، تاکنون ۸۰۱ تخت تکمیل شده است و تنها چند روز دیگر می توانیم دوام بیاوریم، افزود: بیمارستان ارتش برای پذیرش بیماران تجهیز و آماده شده است ولی امیدواریم که کار به آنجا نکشد.
وی ادامه داد: با وجود کمبود سرم در سطح کشور و داروخانه های استان، با ذخیره مناسبی که داشتیم هیچ مشکلی در بیمارستانهای استان شاهد نبودیم.
به گفته دکتر رضاعی کردستان از جمله استانهایی است که پایین ترین آمار مرگ و میر کرونا را دارد و اضافه کرد: به نسبت بستری و جمعیت، خوشبختانه کمترین میزان مرگ و میر را داشته ایم و این در حالی است که استانهای برخوردار آمار بالایی از مرگ را تجربه کردند و این نه تنها برای ما خوشحالی ندارد که مرگ هر هموطن برایمان سخت و ناگوار است.
وی به واکسیناسیون علیه کرونا هم اشاره کرد و گفت: ۸۶ هزار کردستانی دوز دوم واکسن و حداقل بیش از ۲۶ درصد جمعیت هدف، یک نوبت آن را دریافت کرده اند.
دکتر رضاعی پایین آمدن مرگ و میر را ناشی از تامین اکسیژن مراکز درمانی و واکسیناسیون اعلام کرد و به افرادی که به هر دلیلی اقدام به دریافت واکسن نکرده اند توصیه کرد که عامل قطع نشدن زنجیره بیماری و گردش ویروس در جامعه نباشند.
آمبولانس مرگ
بازدید به پایان رسید، با عجله لباس مخصوصی را که برای رفتن به بخش پوشیده بودم، در آوردم، سرتا پایم را الکل زدم و ماسکهایم را عوض کردم.
با عجله خود را به طبقه همکف رساندم تا از بیمارستان خارج شوم، یادم افتاد پول نقد ندارم، پای خودپرداز رفتم و کارتم را وارد کردم، تمام حواسم پیش این بود زودتر از بیمارستان خارج شوم.
دم در بیمارستان آمبولانسی آژیرکشان می خواست خارج شود و همان جمعیت گریان که موقع آمدن دیده بودم، ضجه زنان خود را به آمبولانسی می رسانند که داشت جنازه عزیزشان را به آرامگاه ابدیش میبرد.
کرونا برای پنجمین بار پیروز شده و ما عزیزانمان را در این بازی شوم باختهایم، اگر بازی نبود کمی از دورهمی و تفریح و مسافرت خودمان می زدیم تا کرونا اینگونه ما را زمین نزند.
بوی مرگ را لحظهای حس می کنم و انگار این روزها نزدیک تر از همیشه شده و چه حالی دارند آنهایی که کرونا نفس عزیزانشان را بند آورد و نتوانستند یک دل سیر عزا بگیرند تا شاید داغشان کمی سرد شود.
سوار تاکسی شدم نزدیک مقصد خواستم کرایه را حساب کنم که دیدم پول ندارم، اینقدر هول بیرون آمدن از بیمارستان بودم که یادم رفته بود پول را از خودپرداز بردارم، بازهم به یاد استرس کادر درمان و ایثارشان می افتم.