تهران- ایرنا- اگرچه سناریوی تبدیل افغانستان به صحنه یک جنگ داخلی طولانی در میان تحلیلگران طرفدارانی پیدا کرده، اما هنوز گمانه‌زنی درباره اینکه آیا خروج دردناک آمریکا از افغانستان، یک فاجعه حساب شده بود یا برعکس، نشانه بارزی از امپراطوری رو به افول خواهد بود، زود است.  

به گزارش ایرنا از اسپوتنیک موندو، با دستیابی طالبان به زرادخانه های عظیم آمریکایی، گمانه زنی درباره احتمال تبدیل شدن افغانستان به صحنه یک جنگ داخلی طولانی مدت طرفدارانی پیدا کرده است. در واقع سناریوی جنگ دائمی در منطقه، به همان اندازه که در جهت منافع پنتاگون بوده، برای چین، روسیه و البته کشورهای منطقه نگران کننده خواهد بود.

یکی از جالب‌توجه‌ترین مسائل مطرح در این زمینه، سهولت دستیابی چریک‌های طالبان به زرادخانه های عظیمی است که شامل سلاح های پیچیده است.  

طبق برآورد روزنامه اسپانیایی ال اکونومیستا، این تسلیحات شامل بیش از ۲۰۰۰ خودرو زرهی تا ۴۰ هواپیما است که در میان آنها چندین فروند از نوع بلک هاوکس UH-۶۰، هلیکوپترهای جنگی و پهپادهای نظامی اسکن ایگل و عینک هایی با قابلیت دید در شب، نیز مشاهده می شود.

همچنین به نوشته این نشریه، ۲۵ سناتور جمهوری خواه با ارسال نامه ای به «لوید آستین» وزیر دفاع آمریکا، خواستار پاسخگویی درباره رها کردن سلاح‌های حساس شده اند و حتی «احتمال حملات هوایی برای انهدام انبارهای سلاح و عدم دستیابی طالبان به آنها» را نیز مورد بررسی قرار دادند. 

بنابر تحلیل «رائول زیبچی» روزنامه نگار و تئوریسین سیاسی نظامی اوروگوئه، اگر کسی فکر می کند که این یک اشتباه یا اهمال از سوی پنتاگون بوده است، واضح است که رویه اصلی ترین سازمان نظامی جهان را نمی شناسد. از سوی دیگر، در هیچ دوره ای از تاریخ، هیچ گروه نامنظم نظامی در جهان وجود نداشته که چنین سلاح های پیچیده و گران قیمت را در اختیار داشته باشد.

از سوی دیگر، «نیکی هیلی» سفیر سابق آمریکا در دولت دونالد ترامپ (۲۰۱۷-۲۰۲۱) در سازمان ملل متحد اظهار داشت که حاکمان کشورش "با طالبان مذاکره نمی کنند، آنها کاملاً تسلیم شده اند". وی در مصاحبه با سی بی اس نیوز (CBS News) افزود: "آنها پایگاه هوایی بگرام را که مرکز اصلی ناتو بود تحویل دادند. آنها همچنین تجهیزات و سلاح های ۸۵ میلیارد دلاری را که باید از آنجا خارج می کردیم تحویل دادند.

با احتساب اینکه هلیکوپترهای بلک هاوک هریک بیش از ۲۰ میلیون دلار قیمت دارند، هر هامر نظامی حدود ۲۳۰ هزار دلار و هر سوپر توکانو حدود ۱۵ میلیون دلار ارزش دارد، این احتمال وجود دارد که رقم ارائه شده توسط هیلی یعنی  ۸۵ میلیارد دلار به واقعیت نزدیکتر باشد.

این رقم اگر با تولید ناخالص داخلی افغانستان در سال ۲۰۱۹ مقایسه شود که به ۲۱ میلیارد دلار رسید، ما با تسلیحاتی روبرو هستیم که چهار برابر ارزش آن است؛ گویی کل تولید کشور در طول چهار سال با سحر و جادو، به سلاح های نسل آخر در دست طالبان تبدیل شده است. این در حالی است که براساس گزارش سالانه موسسه تحقیقات صلح بین المللی استکهلم (SIPIR) هزینه های نظامی روسیه، دیگر قدرت نظامی برتر جهان، در سال ۲۰۲۰، حدود ۶۱.۷ میلیارد دلار بود. بنابراین به سختی می توان خطا یا اشتباه محاسباتی به این بزرگی را تصور کرد.

جای تعجب نیست که «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه در این باره هشدار داده است. دولت چین نیز نگرانی مشابهی را ابراز کرده است. گلوبال تایمز در ۲۳ اوت نوشت: هیچ کس نمی داند چه زمانی جنگ پایان می یابد و بازسازی پس از جنگ چه زمانی آغاز می شود. فاجعه های ایالات متحده در خاورمیانه را با آنچه در حال حاضر در اوراسیا، منطقه ای کلیدی برای استقرار جاده ابریشم که چین را با اروپا پیوند می دهد، مقایسه کنید.

در همین راستا، چین با احتیاط بسیار حرکت می کند. به نوشته گلوبال تایمز، بدون دستورالعمل سیاسی، سرمایه گذاری در افغانستان بسیار خطرناک و بدون سود است. پیش بینی می شود که شرکت هایی که در زمینه بازسازی فعالیت می کنند ممکن است تحت تحریم قرار گیرند، مانند «جداسازی شرکت های فعال در افغانستان از سیستم بانکی جهانی، همان طور که غرب ایران را تحریم می کند تا شرکت های بزرگ چینی را مجبور به ترک این کشور کند».

زیبچی در پایان نتیجه گیری کرد: وجود زرادخانه عظیم در دست دولت کنونی طالبان می تواند شمشیری دو لبه در برابر همسایگان خود باشد. بدترین سناریوی پیش روی آمریکا دقیقاً ثبات اوراسیا خواهد بود زیرا این امر توسعه اقتصادی چین را تسهیل می کند، که در حال حاضر سرمایه گذاری های قابل توجهی در همه کشورها دارد و یک اتحاد سیاسی، دیپلماتیک و نظامی محکم با روسیه دارد. بسیار محتمل است که واشنگتن برای حفظ برتری خود در این کارزار، به چریک های طالبان اجازه داده تا تسلیحات عظیمی را تحت کنترل خود درآورند که آنها را به نیروی دهشتناک در منطقه تبدیل می کند.

به زعم این تئوریسین اوروگوئه ای، در ماه های آینده مشخص خواهد شد که آیا گمانه زنی درباره اینکه یک برنامه جنگ دائمی در منطقه تهیه شده است محقق خواهد شد یا نه. اگرچه کشورهای اصلی آسیایی این احتمال را رد می کنند.