تامس کوهن، فیلسوف مطرح آمریکایی و مبدع مفهوم تغییرِ پارادایم، چهل و نه سال پیش در تلاش برای قانع کردن یکی از دانشجویان رشته فلسفه علم در خصوص نسبیگرایی، عصبانی شد، زیرسیگاریش را به سمت وی پرت کرد و کمی بعد به واسطه نفوذی که داشت این دانشجو را از دانشگاه پرینستون بیرون انداخت. این دانشجو کسی نبود جز ارول موریس که بعدها به یکی از مشهورترین مستندسازان آمریکا تبدیل شد. موریس در توصیف درگیریای که با کوهن داشت، مینویسد:
از همه جای اتاق خاکستر و تهسیگار فرو میریخت. زیرسیگاری بلوری را تامس کوهن، یکی از برجستهترین روشنفکران قرن بیستم پرتاب کرد. آیا سر من را هدف گرفت؟ مطمئن نیستم، اما یادم هست که زیرسیگاری به عمد و با نفرت به سمت من پرتاب شد. شاید تصور کنید این اتفاق در مکانی دورافتاده و احتمالا در زمان های گذشته رخ داده است، اما اشتباه میکنید. کاملا اشتباه میکنید. این پرخاشگری در موسسه مطالعات پیشرفته در پرینستون نیورسی رخ داد- مرکزی مستقل برای تحقیق نظری و پژوهش فکری که در سال ۱۹۳۰ تاسیس شده است؛ خانه علمی افرادی مانند آلبرت انیشتین، یان فون نویمان و کورت گودل. (ص. ۲۷)
موریس کینهای را که از استاد سابقش به دل گرفته بود، تا سالها پنهان کرد و سرانجام در سال ۲۰۱۸ با انتشار کتاب زیرسیگاری (The Ashtray)، آن را به سمت اندیشه و فلسفه کوهن نشانه رفت. وی در مقدمه این کتاب از نقدی که به همه جوانب فلسفه کوهن دارد، میگوید:
من درباره بسیاری از جنبههای کار کوهن بحث خواهم کرد: عدم تعیین ارجاع، قیاس ناپذیری، تحول علمی ناشی از ناهنجاری ها، تکامل داروینی به عنوان الگویی برای توسعه علم، نسبی گرایی در باب صدف، ساخت اجتماعی واقعیت، ایدئالیسم فلسفی او و غیره. در هر یک از این جنبهها نقصان و اغلب خطا، تناقض، یا حتی بی معنایی یافتم. (ص. ۳۱)
نسبیگرایی یا عینیگرایی، مسأله این است
کوهن در کتاب معروف خود، ساختار انقلابهای علمی (۱۹۶۲)، استدلال میکند که علم در دو حالت ادامه پیدا میکند: علم در حالت عادی یعنی حل معما و پیدا کردن جواب برای سوالاتی که در چارچوب یک تئوری مسلط یا پارادایم ایجاد میشوند. اما در جایی که ناهنجاری یا انحراف از چارچوب قواعد تکرار شود، یک انقلاب علمی رخ می دهد که تئوری یا پارادایم پیشین را با یک نمونه جدید جایگزین خواهد کرد؛ درست مثل زمانی که نظریه نسبیت آلبرت انیشتین قوانین حرکت اسحاق نیوتن را کنار زد، در مکتب کوهن به این فرآیند تغییر یا شیفت پارادایم گفته میشود. پیش از کوهن صدق مهمترین معیار مشروعیت هر نظام فکری بود اما کوهن با کنار گذاشتن صدق اعلام کرد که اجماع دانشمندان مهمترین معیار مشروعیت هر پارادایم است.
به گفته موریس این دیدگاه فوقالعاده خطرناک است. وی معتقد است ایدههای کوهن ترویج انکار حقیقت هستند و اگر نتوانیم به حقیقت عینی در علم تکیه و اعتماد کنیم جهان دچار هرج و مرج خواهد شد. موریس در بخشی از کتاب زیرسیگاری در این باره نوشته است:
از نگاه کوهن معنای واژهها مدام در حال تغییر است. تعویض پارادایم مثل تعویض روغن نیست. شما به مجموعهای از معانی کاملا متفاوت میرسید. [...] برای من این یک کابوس است، یک کابوس واقعی. به یکی از تمثیلات دوزخی در آثار [خورخه لویی] بورخس شباهت دارد. در واقع، کوهن شبیه یک نمونه معیوب از نمونه های بورخس است: نمونهای بدون طنز کنایی، فاقد شوخ طبعی و بینشاط. (ص. ۸۷)
در زمانهای که وجود حقیقت بیش از هر دوره دیگری توسط دروغهای سیاسی و زندگی مجازی تهدید میشود، کتاب زیرسیگاری اهمیت و ارزش حقیقت عینی را یادآور میشود. موریس در ۹ فصل این کتاب به تفصیل توضیح میدهد که چرا ایدههای کوهن چرند و مزخرفند و چرا به باور او وجود حقایق عینی ضروری است. موریس در آوردگاهی که در صفحات این کتاب تصویر کرده در مخالفت با دیدگاههای استاد سابقش، قصد دارد به روشنی اثبات کند که چه چیزهایی درباره جهان، حقیقت، تاریخ، عمل و عکسالعملهایمان میدانیم و میتوانیم بگوییم. این همان گرایش بنیادی است که در پس فعالیت او در دنیای فیلمسازی نیز وجود دارد؛ او مستند خط آبی باریک را درباره مردی ساخت که به جرم قتل مرتکب نشده محکوم به حبس ابد میشود. ساخت این فیلم از حقیقت پرده برداشت و باعث شد متهم یک سال پس از پخش فیلم از زندان آزاد شود. مه جنگ از دیگر ساختههای این فیلمساز مطرح است که در آن رابرت مکنامارا، وزیر دفاع وقت آمریکا درباره نقشی که در جنگ ویتنام داشت مورد سوال قرار گرفته و حقیقت پشت پرده درباره تصمیمگیری های دشوار دولتمردان در دوران جنگ و درگیری عیان میشود.
طبق جهانبینی موریس، حقیقت ممکن است فَرار باشد اما این بدان معنا نیست که ما باید با طفره رفتن های فلسفی زمینه از کَف رفتن آن را فراهم کنیم. وی معتقد است این وظیفه ماست که هرآنچه را در توان داریم در اثبات و حمایت از حقیقت به کار ببندیم.
کتاب زیرسیگاری در کنار استدلالهای منطقی و قابل تأمل، از لحاظ بصری نیز جذابیت منحصربهفردی دارد؛ نویسنده در لابهلای صفحات کتاب از تصاویر متعددی استفاده کرده است که به مباحث طرح شده در متن کتاب مرتبط هستند. تقریبا در هر صفحه از این کتاب یک اثر هنری از هنرمندان سراسر جهان وجود دارد؛ از گفتوگو درباره کوهن و شیفت پارادایم گرفته تا مصاحبه با نوآم چامسکی، موریس از این تصاویر برای تکمیل اطلاعات ارائه شده، استفاده کرده است.
کتاب زیرسیگاری به تازگی با ترجمه رضا صادقی و در شمارگان ۱۱۰۰ نسخه توسط انتشارات ققنوس چاپ و روانه بازار کتاب شد.