تاریخ انتشار: ۸ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۳

تهران- ایرنا- محمدرضا قادری هنرمندی است که بیش از ۴۰ سال دیوارهای شهرهای ایران بوم نقاشی اش شد تا با رنگ و قلم‌مو تصویری از جنگ تا زندگی را روایت کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، دیوارهای پایتخت پس از انقلاب اسلامی با دستان هنرمند محمدرضا قادری نقاش دیواری، هویتی نو ظهور به خود گرفت؛ تا دیوار به مثابه رسانه، مفاهیمی همچون ایثار، شهادت، مقاومت، زندگی و امید را به مردم کوچه و خیابان انتقال دهد.

این هنرمند پیشکسوت با آغاز انقلاب اسلامی ایران، هنر نقاشی دیواری را با نوشتن شعار و کشیدن تصاویر امام خمینی (ره) روی دیوارهای تهران آغاز کرد.

تصویر شهید بهشتی در میدان هفت تیر، تصویر امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری واقع در خیابان انقلاب اسلامی، شهید محمد جواد تندگویان در چهار راه طالقانی، شهید علی صیاد شیرازی در اتوبان صیاد شیرازی در کنار دیگر نقاشی‌های شهدای دفاع مفدس، شهدای حرم و منظره نگاری؛ در خیابان های تهران و دیگر شهرهای ایران بخشی از آثار این هنرمند است.

نقاشی شهید علی صیاد شیرازی

نقاشی را چگونه فرا گرفتید و چه شد به نقاشی دیواری علاقه‌مند شدید؟

من به صورت خودآموز از هشت سالگی در مدرسه شروع به نقاشی کردم و همیشه در مسابقات دانش آموزی نفر اول بودم. سال ۱۳۵۰ عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شدم و در همان دوره به هم سن و سال‌های خودم آموزش می دادم. قبل از انقلاب بر روی دیوار قهوه خانه ها، پرده های سر در سینماها نقاشی می کردم. از سال ۵۴ نقاشی روی بیلبوردهای تبلیغاتی را هم شروع کردم. اوایل انقلاب روی دیوارها شروع به شعار نویسی و کشیدن عکس امام خمینی (ره) کردم. 

یکی از قدیمی‌ترین آثار نقاشی دیواری در دوران دفاع مقدس

حال و هوای انقلاب من را به سوی دیوارهای شهر کشاند، قبل از پیروزی انقلاب، اغلب کیف و رنگ همراهم بود و با شعار نویسی بر سطح دیوارهای شهر اولین مواجهه خود را با این رسانه برقرار کردم، زیرا می توانستم بدون واسطه با مردم، هنر خود را به اشتراک بگذارم. معتقد هستم که اساسا نقاشی دیواری فرهنگی با انقلاب شروع شد و اولین کسی هستم که چنین آثاری را تولید کرد.

نقاشی دیواری و هنرمند این حوزه چه ویژگی‌هایی دارد؟ 

نقاشی دیواری اولین هنر دست بشر است. نقش هایی که انسان های نخستین بر دیواره غارها می کشیدند، نشان از قدمت و تاثیر این هنر در زندگی ما دارد.

نقاشی دیواری هنری است که می تواند در فضاهای شهری همچون یک رسانه با شهروندان ارتباط برقرار کند و پیام هایی با مضامین مختلف را منتقل کند. سال ۵۷ نیز بر اساس ضرورت انتقال مفاهیم انقلاب، نقاشی دیواری نقش مهمی را در فضاهای عمومی ایجاد کرد.

هر هنرمند نقاشی امکان انجام نقاشی دیواری را ندارد زیرا شرایط ویژه  ای را دارد که هر هنرمندی توانایی مواجهه با سختی های این کار را ندارد. اغلب نقاشان در آتلیه خود فضایی را متناسب با روحیه شان فراهم می کنند و در خلوت با تمرکز به نقاشی مشغول می شوند؛ درحالی که نقاش دیواری باید ساعت ها روی داربستی در ارتفاع ایستاد و خود را با و سرما و گرما سازگار کند، بتواند به سر و صداها و دیگر مشکلات خیابان بی توجه باشد و تنها در کار خود تمرکز کند.

نقاشی دیواری با هویت و معماری شهری چه رابطه‌ای دارد؟

درحال حاضر کشورهای اروپایی با نقاشی دیواری برای خود هویت ایجاد کردند و گردشگر جذب می کنند. درحالی که انقلاب ایران بستر ساز این هنر در ایران شد و به عنوان هویت بصری شهری در این راستا فرهنگ ایجاد کرد. نقاشی دیواری همچون یک فیلم راوی است. تصور کنید انتقال مفاهیمی همچون واقعه کربلا و قیام مختار در فیلم بیشتر اثر گذار است یا متون مکتوب.

فارغ از انتقال مفاهیم با نقاشی دیواری، این هنر می تواند با تولیدات آثاری با رنگ های شاد و طبیعت های بکر و مکان های نوستالوژیک و تاریخی همچون یک تراپی از اضطراب هاب شهروندان بکاهد که ساعت ها زمان خود را در هیا هو و ترافیک های شهری سپری می کنند.

چند سالی است که در فضاهای شهری با عناوینی به اسم نوآوری و خلاقیت فرم هایی را با رنگ های خاکستری بر سطح شهر غالب کردند که نه احساس مخاطب را درگیر می کند و نه مخاطب خود را به اندیشدن وا می دارد. واقعا نمی فهمم که این آثار چرا باید بر دیوارهای شهر باشد. آیا زیبایی شناسی رنگ دارد. فرم بصری ایجاد کرده است. آیا زیباست. مفهوم دارد. انقلابی است. به دشمن پیام می دهد. برای خودی پیشنهاد دارد. مطمئن هستم اگر از صد نفر بپرسید این چه چیزی هست که بر دیوار کشیده شده، هیچکس نمی تواند پاسخی صحیح دهد.

یعنی در تولیدات نقاشی دیواری کنونی مخاطب‌شناسی نمی‌شود؟

بله. مردم تهران از ویژگی های متنوعی برخوردار هستند که برای تامین نیازهای بصری آن در فضاهای شهری باید مخاطب شناسی دقیق و علمی انجام شود. پایین شهر مخاطب خود را دارد. ویژگی های بافت اجتماعی غرب تهران با شرق متفاوت است. باید ایده هایی که برای طرح ها انتخاب می شوند سازگار با فرهنگ و تاریخ آن منطقه باشد. درحالی که اکنون هرکس هرچه دلش می خواهد را اجرا می کند.

انتخاب رنگ مهمترین عنصر در شادی آفرینی است که روح و روان انسان را صیقل می دهد و می تواند ایجاد محتوا کند، اما متاسفانه اشخاصی در رده های سیاستگذاری قرار دارند که به این ضرورت ها بی توجه هستند و پاسخگو هم نیستند.

موضوعات نقاشی‌های دیواری چگونه انتخاب می‌شوند؟

سفارش دهندگان، معمولا فقط دیوار را معرفی می کنند و مفهوم مد نظر حود را شرح می دهند. بنده طرح نهایی را خودم پیشنهاد می دهم. البته در برخی موارد که سفارش دهنده سازمان و نهاد اداری باشد، ملاحظاتی دارند که با یکدیگر مشورت می کنیم و کار نهایی انجام می شود.

در دوران انقلاب که امکانات محدود بود چطور تقسیم‌بندی و تناسب‌های پرتره با این ابعاد را کار می‌کردید؟

کار با مشقت فراوان انجام می شد ولی عشق و علاقه سبب می شود که با انرژی آن را انجام دهم. تمام این کارها از روی الگوهای بسیار کوچک انجام می شد و تقسیمات را با دستگاه اوپک انجام می دادم که کار با آن بسیار سخت بود و اگر یک سانت پایین و بالا می شد تصویر دفرمه می‌شد. محاسبات هندسی را انجام می دادم که در نهایت بتوانم یک عکس ۳ در ۴ سانتی متر را به اندازه ۵۴۰ متر بزرگتر نقاشی کنم.

ویژگی توانایی بالای جسمی شما در این تولیدات مشهود است. چگونه آمادگی جسمانی خود در این سن و سال حفظ کردید؟

من از جوانی ورزش کردم و همیشه برای اینکه آمادگی جسمانی ام در سطح مطلوبی باشد به فعالیت‌های مختلفی همچون کوهنوردی، صخره نوردی، کویر گردی پرواز با چتر و پاراگلایدر به صورت حرفه ای مشغول هستم.

استاد محمدرضا قادری درحال صخره نوردی

فعالیت جسمانی  ویژگی بسیار مهم در نقاش دیواری است. من ساعت ۸ صبح روی داربست قرار می گیرم و حدود ۹ ساعت نقاشی می کنم که معمولا یک ساعت ایستادن بدون حرکت روی داربست هم سخت هست چه برسد به اینکه تمرکز و نقاشی با این حجم از ظرافت انجام شود.

نکته ای که برای من جالب است فراموشی موقعیت مکانی در زمان نقاشی روی داربست است. نقاشی هنری است که اگر در بطنش فرو روی به صورت کامل شر ایط حضور خود را فراموش می کنی. اینکه کجا هستی. در کدام ارتفاع قرار داری. میزان حرارت آفتاب و سوز سرما چقدر است. هیچ کدام را حس نمی کنی.

استاد محمدرضا قادر در حال ورزش پاراگلایدر

زمانی که قلم را زمین می گذارم و پایین می آیم تازه فشار جسمی خودش را نشان می دهد. دستم درد می گیرد و عضلات کتفم احساس کوفتگی می کند ولی تا زمانی که درحال نقاشی هستم بدنم کاملا مقاوم است.

با توجه به تجربه ارزشمندی که در این سال‌ها کسب کردید آیا این گنجینه را در اختیار نسل جوان هم قرار دادید؟

من به صورت تجربی به دانش هایی دست پیدا کردم که از چه موادی در رنگ استفاده کنم که زیر نور آفتاب و بوران از بین نرود. از چه تکنیک هایی برای تقسیم بندی های چهره در ابعاد بزرگ استفاده کنم. تصویر شهید بهشتی ۲۲ سال روی دیوار ماندگار بود و حالا تازه گفتند که بعد از حدود  ۲ دهه، آفتاب روی اثر تاثیر گذاشته‌ است و باید ترمیم شود.

دوست دارم تجربه هایی که در این سال ها به دست آوردم را در اختیار جوانان قرار دهم تا هنر نقاشی دیواری در کشور پابرجا بماند ولی متاسفانه در حوزه آموزش، نهادها و مراکز آموزشی باید درخواست کنند که تا کنون چنین خواسته ای مطرح و مجموعه ای پیشقدم نشده است.

نقاشی شهید بهشتی در میدان هفت تیر

من اگر رئیس جمهور باشم آموزش را در اولویت اول قرار می دهم. چون همین کودک کلاس اولی رهبر، رئیس جمهور، پزشک، مهندس و مدیر می شود. متاسفانه برای معلمان ارزش قائل نیستیم درحالی که باید بالاترین حقوق را آموزگاران دریافت کنند تا فکر و ذکر آنها از معیشت فارغ شود و برای دانش آموز و دانشجو دغدغه بسازد ولی متاسفانه از آموزش در کشورمان غفلت شده است.

حاشیه‌هایی در ماه‌های اخیر برای شما اتفاق افتاد و رسانه‌ها رزومه شما را به اشتباه برای هنرمندی تازه درگذشته هم‌نام شما منتشر کردند. درمورد آن بگویید؟ 

مرحوم محمدرضا قادری هنرمند گرافیست هم اسم بنده بودند. همدیگر ر ا از سال ۱۳۶۲ می‌شناختیم و در یک مجموعه کار می کردیم و گاه فیش های حقوقی برایمان به اشتباه ارسال می شد و با تطابق نام پدر از این مشکل آگاه می شدیم.

مرحوم قادری در نقاشی دیواری فعالیت نداشتند و به اشتباه سابقه فعالیت های بنده در رسانه ها برای ایشان نوشته شد که سبب شد بسیاری افراد تصور کنند که بنده از دنیا رفتم که همین مسئله مشکلات متعددی برایم به همراه داشت.

معمولا رسانه ها به اخبار مرگ توجه ویژه ای دارند ولی زمانی که هنرمند زنده است کوچکترین سراغی از آنها نمی گیرند. در خبر رسانه ها نوشته شد که پدر نقاشی دیواری ایران درگذشت. درحالی که من پدر نقاشی ایران هستم و ۴۲ سال زحمت من را به باد دادند.  چطور در این ۴۲ سال که من زحمت کشیدم در جبهه های جنگ؛ رفتم و آمدم، یک نفر نبود احوالی از ما بگیرد. حالا موقعی که مُردم همه نوشتند، عجب استادی بود. عجب نقاشی بود. چه نقاشی دیواری هایی کار کرد. بنیانگذار نقاشی دیواری بود کسی نیست بپرسد چرا در این سال ها کسی خبری از او نگرفت.

من زجر کشیدم. گرما و سرما در آب و آتش در جبهه های دفاع مقدس تولیدات فرهنگی و هنری برای زرمندگان کردم یکی نیامد یک تجلیل از من کند.هنرمند تا زنده است باید از سوی مسئولان قدر بیند. در شورای عالی هنرمندان کشور سال ۷۱ درجه ۳ هنری به من دادند. الان در سن ۶۲ سالگی به من می‌گویند بیا درجه دکتری به شما بدهیم. من به این مدارک نیاز ندارم. ما به بی توجهی و در حاشیه زیستن عادت کردیم.