تاریخ انتشار: ۱۰ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۸:۴۷

شیراز- ایرنا- «به حال خود رها شده‌ایم»؛ این عبارت، وصف حال رسانه‌های امروز ایران از نگاه یک پیشکسوت مطبوعات استان فارس است درباره رسانه‌هایی که برای ایران و سربلندی‌اش منتشر می‌شوند و قلب گزارشگران متنی و تصویری آن برای ایرانی سرافراز می‌تپد.

به راستی، مطبوعات ایرانی را چه شده است که برخی فضای مجازی را به مثابه پایانی برای رسانه مکتوب می‌دانند؟
چه کسی باید مطبوعات ایرانی را رشد دهد و از تفکر سنتی به دیدگاه‌های نو مبتنی بر تحولات فناوری ارتباطات سوق دهد؟
هرچند فضای مجازی به لحاظ ماهیت و قابلیت انتشار سریع اطلاعات، رقیب جدی برای رسانه‌های سنتی محسوب می‌شود، اما آیا در ایران، مطبوعات در مقابل این رقیب نوظهور بیش از حد رنگ نباخته‌اند؟
تا چه حد رسانه‌های ما به پاسخ به نیازهای مخاطبان متنوع با امیال و سلایق مختلف اهمیت قائل شده‌اند؟
چرا رسانه به عنوان صنعتی درآمدزا نگاه نمی‌شود و عمده رسانه‌ها، زیان‌ده هستند؟
تا چه حد سپهر رسانه‌ای کشور متشکل از سازمان صداوسیما، خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های برخط، کانال‌های شبکه‌های اجتماعی و ...  توانسته است مخاطبانی با این درجه گسترده از تعدد و تنوع را پوشش دهد و خدمات دهد؟
آیا شمار مخاطبان رسانه‌های رسمی کشور در شبکه‌های اجتماعی در مقایسه با جمعیت ۸۰ میلیون نفری ایران قابل اعتنا است؟ مگر، این رسانه‌ها ماموریت دیگری برعهده دارند، جز اینکه خود و محتوایشان را در گام نخست به مردم این سرزمین عرضه کنند؟
نظرسنجی‌ها گویای آن است که بخش زیادی از مردم ایران، اخبار و اطلاعات مورد نیاز خود را از شبکه‌های اجتماعی دریافت می‌کنند و رسانه‌های رسمی، از راه یافتن به گوشی تلفن همراه "همه مردم" درمانده‌اند.
در این میان، یدک کشیدن عنوان پرحجم‌ترین رسانه دنیا در رادیو و تلویزیون ایران از نظر تشکیلات و شمار نیروی انسانی، آیا به همین میزان توانسته است که به نیازهای مخاطبان پاسخ دهد؟
طی هشت سال گذشته، تاکید ویژه‌ای بر واریز اعتبارات سازمان‌ها و ارگان‌های مختلف به حساب صداوسیما بوده است و حال آنکه این سازمان ردیف بودجه مشخصی در قانون بودجه کشور دارد و علاوه بر آن، بخش غالب اعتبارات از سایر محل‌هایی که حتی برخی رسانه‌های رسمی به خاطر نداشتن پشتوانه مصوبات مجلس، قادر به جذب آن نیستند را جذب کرده است.
آیا مفهوم زیرساخت‌های فنی انتقال پیام از تلویزیون دولتی ایران نیازمند تغییر نیست تا به جای تجهیزات و تاسیسات پرهزینه، بستر کم هزینه‌تری برای انتقال پیام به گیرنده‌های مخاطبان در دستور کار قرار گیرد؟
آیا شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی و حتی خبرگزاری‌ها و رسانه‌های رسمی محکی در زمینه اثرگذاری در انتقال پیام داشته‌اند؟
آیا تشکیلات موازی رسانه‌ای رسمی ذیل دستگاه‌ها و قوای مختلف، گویای توزیع غیربهینه بودجه برای ارائه محتوای تکراری نیست؟
آیا زمان آن نرسیده است که سپهر رسانه‌ای گسترده کشور آسیب‌شناسی عمقی شود و رسانه‌هایی که خود ماموریت شفاف‌سازی دارند، در اتاق شیشه‌ای به دور از هر نگاه و تفکر سیاسی ارزیابی شوند؟
آیا زمان آن نرسیده است که هر یک از اجزای سپهر رسانه‌ای کشور، سهمی با شاخص‌های عینی از جذب مخاطب ایرانی را برعهده گیرند؟
هرچند پوشش ۱۰۰ درصدی مخاطبان در کشور توسط رسانه‌های آن کشور با توجه به سطح دسترسی گسترده مخاطبان و تنوع دیدگاه‌ها و سلایق امری ناشدنی است اما به راستی آیا تاکنون پژوهشی صورت گرفته است که با حذف مخاطبان مشترک، سپهر رسانه‌ای ایران چه کسری از جمعیت کشور را پوشش می‌دهد؟
بی تردید، در کنار هم قرار گرفتن عناصر و اجزای سپهر رسانه‌ای کشور بی‌آنکه رسانه‌ای خود را تافته جدابافته بداند، می‌تواند به رهیافتی برای هم‌افزایی منجر شود که خلأها در نظام اطلاع‌رسانی و خبری کشور تا حد زیادی با مشارکت جمعی پوشانده شود.
امروز اگر مخاطب ایرانی همانند دیگر انسان‌های کره خاکی در شبکه‌های اجتماعی به دنبال محتوای سرگرم کننده است، طبیعتا جنس و نوع عرضه سنتی محصول مکتوب به تنهایی نام و نشانی از مطبوعات برجای نمی‌گذارد جز اینکه در تعامل و هم‌افزایی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بنا به ماموریت و جایگاه قانونی، رسانه ایرانی را با هم افزایی جمعی رشد دهد.
امروز در کشور هستند رسانه‌های دارای مجوز که به دلیل منابع مالی قادر به تامین تجهیزات پرهزینه استودیو و دستگاه‌های تدوین و .. نیستند اما این ظرفیت‌ها در صداوسیما که با بودجه عمومی کشور و از جیب تک تک ایرانیان هزینه شده است، وجود دارد بی‌آنکه خدمات‌رسانی خاصی به دیگر اجزای سپهر رسانه‌ای کشور داشته باشد. پرواضح است که نگاه و سیاست صداوسیما همچون هر رسانه دیگری متاثر از سیاست‌های درون و برون سازمانی است اما این نگاه به استناد نظرسنجی‌ها دربرگیرنده همه ذائقه‌ها نیست، از این رو، دیگر اجزای سپهر رسانه‌ای به عنوان نمایندگان ملت در بهره‌گیری از ظرفیت‌های این سازمان رسانه‌ای عریض و طویل سهم دارند.
در سپهر جدید رسانه‌ای ایران،‌ باید هم افزایی به جای کارکرد جزیره‌ای در دستورکار همه ارکان اطلاع‌رسانی باشد و رسانه‌ها مجال و فرصتی دوباره بیابند تا با انعکاس خواست‌ها و مطالبات مردم و بیان راهکارهای آنها و نیز اطلاع‌رسانی بی‌طرفانه از رخدادها، در مسیر بازیابی اعتماد از دست رفته به خود و نیز در انتقال پیام دوجانبه ملت - دولت گام بردارند.