تهران- ایرنا- بحران کنونی آب ناشی از تغییرات اقلیمی پایدار است که ممکن است وضعیت جغرافیایی کشور را برای همیشه تغییر دهد و از این نظر با خشکسالی‌های قبل که با ترسالی‌های بعدی جبران می‌شد، قابل مقایسه نیست. بخشی از مشکلات امروز منابع آب کشور به مدیریت ناصحیح و سیاست های نادرست درحوزه آب باز می گردد.

کم‌آبی، خشکسالی، کاهش نزولات جوی و صدها واژه دیگر که شنیدن آن بیابانی خشک و بی‌آب و علف را برای هرکس تداعی می‌کند. اما این اصطلاحات بیش از هر چیزی هشدارهایی را زنده می‌کند که شاید تا ۳ دهه قبل چندان مورد توجه جامعه جهانی و به ویژه ایران نبود. این درحالیست که بسیاری از کارشناسان ایرانی و بین‌المللی آن را برای ایران بسیار قریب‌ الوقوع می‌دانستند. البته این موضوع تنها اختصاص به کشوری مانند ایران نداشته و غالب کشورهای جهان- به استثنای چند کشور محدود - با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. بحران کم‌آبی به حدی جدی است که حتی بسیاری از کشورهای قاره اروپا که از آن به عنوان «قاره سبز» هم یاد می‌شود، طی دو دهه اخیر با آن درگیر بوده و هستند. اما نکته مهم در رابطه با این کشورها نحوه «مدیریت» منابع آبی است که علیرغم باقی ماندن تهدید، مشکل کمبود آب را مرتفع کرده است. در ایران نیز وضعیت به حدی از جدیت نزدیک شده که مسوولان و روسای جمهوری نیز بارها بر آن تاکید داشته و نحوه مدیریت منابع آبی را در مرتفع کردن مشکل خشکسالی ضروری دانسته‌اند. این موضوع در جدیدترین اظهارات «ابراهیم رییسی» رییس جمهوری ایران هم بر آن تاکید شده و به نوعی مساله آب به عنوان یکی از ضرورت‌های مهم کشور در دستور کار قرار گرفته است. موضوعی که با توجه به منابع آبی کشور به درستی بر آن تاکید شده است.

وضعیت آب و مدیریت آن در ایران چگونه است؟

اگر نگوییم که ایران کشوری بسیار خشک بوده، اما کاربرد اصطلاح نیمه خشک و نیمه بیابانی برای کشور رایج و قابل قبول است. باید توجه داشت که این وضعیت مربوط به حداقل دو دهه قبل است که بسیاری از رودخانه‌ ها و تالاب‌ های کشور به این حد از بحران نرسیده و خشک نشده بود. به هر تقدیر وضعیت آب در ایران که هنوز هم برای بسیاری جدی گرفته نمی‌شود ناشی از «تصورات ذهنی عمومی» است که از سال‌ های قبل در فرهنگ ایران جا افتاده بود.

وضعیت اقلیمی و آبی ایران به گونه‌ای است که ایرانیان در طول سال‌های متمادی مشکل قحطی و خشکسالی را تجربه کرده و با آن آشنا هستند اما بعد از هربار خشکسالی گشایش‌ هایی حاصل شده و منابع از دست رفته را جبران می‌نمود. این تصور ذهنی موجب شده تا خشکسالی‌ های اخیر و کمبود منابع آبی هم با همان تصورات اشتباه گرفته شود. غافل از این که بحران کنونی ناشی از تغییرات اقلیمی پایدار است که ممکن است وضعیت طبیعی و جغرافیایی کشور را برای همیشه تغییر دهد، کمااین‌که شواهد آن نیز کاملا هویداست.

در قرن‌های قبل خبری از سدهای دایمی نبود و منابع آب با شرایط جغرافیایی منطبق بوده، نحوه مدیریت آب در مناطق خشک فلات مرکزی نظیر یزد، کرمان، خراسان، اصفهان و ...با استفاده از شیوه سنتی قنات بوده است. مضاف بر این‌که جمعیت هم متناسب با منابع آبی گسترش می‌یافت که به نوعی حاصل تعامل متعادل انسان با محیط بوده است.

علیرغم طبیعت خشک ایران و وجود بیابان‌ها و کویرهای بزرگ در کشور، منابع آبی در هر شرایطی در دسترس بوده که هرچند مشقت‌ های خاص خود را داشته اما هیچ‌گاه به مانند بیابان خشک و بی‌آب و علفی مانند صحرای «عربستان» نبوده است. در حواشی بیابان‌ ها و کویر های ایران، غالبا کوهستان‌ های مرتفع قرار دارند که با توجه به عرض جغرافیایی، به عنوان منابع تولید کننده آب شیرین محسوب می‌شوند که یا از طریق قنات و یا در برخی موارد وجود رودخانه‌های آب شیرین دایمی، در دسترس بوده‌اند. وجود رودخانه آب شیرین «شهداد» در حاشیه کویر لوت، رودخانه «جاجرود» و «حبله‌رود» در حاشیه شمالی دشت کویر، کوهستان «البرز» در شمال دشت کویر، «کرکس» و «شیرکوه» در جنوب نطنز و یزد و در حاشیه غربی و سلسله جبال «هزار و لاله‌زار» و «جبال بارز» در استان کرمان در حاشیه جنوبی و ارتفاعات شرقی کشور در حاشیه شرقی دو کویر ایران همگی از جمله مواردی هستند که وضعیت اقلیمی ایران را نسبت به سایر بیابان‌های جهان به میزان زیادی متمایز کرده است.   

اما همین وضعیت نسبتا مساعد در کشور طی سال‌های اخیر با بهره‌برداری غیر اصولی از منابع آبی و برداشت بی‌رویه معادن سنگ کوهستان، در مرز بحران قرار گرفته و با وجود ترسالی‌ های مکرر به جبران منابع آبی نمی‌انجامد، چرا که عملا منابع تولید کننده آب شیرین در کشور مورد دست‌درازی سودجویان قرار گرفته و با مدیریت نادرست نابود شده است.

خشکسالی موقتی یا تغییر اقلیم؟

درواقع بحران آب در ایران به نوعی ناشی از سلسله چالش‌ ها و مشکلات ناشی از کمبود آب و استفاده نادرست از منابع آب در کشور است. این کمبود آب هم نتیجه دو مکانیسم متفاوت کلی «کمبود آب فیزیکی» (مطلق) و کمبود «آب اقتصادی» است. کمبود آب فیزیکی، در نتیجه عدم وجود منابع کافی آب طبیعی برای تامین تقاضای یک منطقه، و کمبود آب اقتصادی نتیجه «مدیریت» ضعیف منابع آب کافی موجود است. بدین ترتیب نگرانی‌های اصلی ایران در مورد بحران آب شامل تغییرپذیری اقلیمی زیاد، توزیع نامناسب آب و اولویت‌بندی توسعه اقتصادی که بارها توسط کارشناسان گوشزد شده بسیار جدی  است.

ایران در حال تجربه مشکلات جدی آب است. خشک‌سالی‌های مکرر توام با برداشت بیش از حد آب‌های سطحی و زیرزمینی از طریق شبکه بزرگی از زیرساخت‌های هیدرولیکی و چاه‌های عمیق، وضعیت آب کشور را به سطح بحرانی رسانده‌است. از نشانه‌های این وضعیت خشک شدن دریاچه‌ها، رودخانه‌ها و تالاب‌ها، کاهش سطح آب‌های زیرزمینی، فرونشست زمین، تخریب کیفیت آب، فرسایش خاک، بیابان‌زایی و طوفان‌های گرد و غبار بیشتر است،به گونه‌ای که تهران به عنوان پایتخت و اصفهان به عنوان یکی از بزرگ‌ترین شهرهای کشور، از هم‌اکنون به عنوان کانون این بحران شناخته می‌شوند.