تهران-  ایرنا- «حسین سیف‌الدینی» پژوهشگر ژئوپلتیک با بیان این که استراتژی‌های گذشته ایران درباره منطقه قفقاز کارآمد نبوده، بر ضرورت ایفای نقش میانجیگرانه تهران در رفع تنش میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان تاکید و اظهار کرد: ایران می‌تواند کشوری باشد که تعادل از دست رفته در قفقاز را ترمیم می‌کند.

«چالش جمهوری آذربایجان و ارمنستان و نقش‌آفرینی ایران» عنوان وبیناری بود که دفتر پژوهش و بررسی‌های خبری ایرنا با هدف واکاوی تحولات قفقاز و بحران قره باغ برگزار کرد؛ نشستی که در آن «حسین سیف‌الدینی» پژوهشگر ژئوپلتیک و «جعفر خاشع» مدیرعامل بنیاد مطالعات قفقاز به بیان نظرات خود در این زمینه پرداختند. پیشتر  بخش نخست وبینار مذکور انتشار یافت. بخش دوم نشست پیش روی شماست:

ایرنا: پیش بینی شما از آینده چالش قره‌باغ چیست و چه راهکار و راهبردی را برای ایران در این منطقه پیشنهاد می کنید؟

سیف الدینی: به این منظور باید بین دیپلماسی و سیاست خارجی یک تفکیک اساسی قائل شد. باید دانست که دیپلماسی و سیاست خارجی دو مقوله جدا از هم هستند. کشورها استراتژی ها و سیاست های استراتژیک خود را در قالب سیاست خارجی تدوین کرده و در مرحله اجرا قرار می دهند. بنابراین سیاست خارجی، بازوی اعمالی سیاست‌های کشور است. دیپلماسی اما یک بخش دیگر است. ایران با هر دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان روابط دیپلماتیک خوبی دارد و سطح دیپلماسی ایران با این کشورها بسیار بالاست. اما چون این تعامل ها و روابط دیپلماتیک بر پایه یک سیاست استراتژیک و سیاست خارجی مدون شده و شکل گرفته بر اساس فرهنگ ایرانی نیست، این سیاست ها موسمی و گذرا هستند. به دلیل اینکه این سیاست ها مستند و مدون نیست، در مواقع بحران هر کدام از کشورها به راحتی می تواند سیاست سلیقه ای خود را اعمال کند. در این زمان است که لابی ها و گروه بندی ها نقشی تعیین کننده در سیاست خارجی ایفا می کنند.

سیاست خارجی مدونی در قفقاز داشته باشیم

بنابراین به طور خلاصه می توان گفت که بزرگترین مشکل این است که با وجود روابط دیپلماتیک سطح بالا با جمهوری آذربایجان اما ظاهرا سیاست خارجی مدونی با این کشور وجود ندارد. از این رو باید دوباره به مبانی و هنجارهای فرهنگ استراتژیک خود درباره قفقاز اندیشید و بر اساس مولفه های فرهنگ استراتژیک، تحولات را مجددا خوانش کرد و بر اساس آن سیاستگذاری های لازم را انجام داد.

نکته بعدی که ایران باید حتماً مدنظر قرار دهد، بحث موازنه قواست. ایران در این مناقشه به صورت مستقیم ذی‌نفع نیست، اما به عنوان یک قدرت منطقه‌ای باید موازنه قوا را حفظ کند از بین رفتن این موازنه از نظر ایران به معنای از بین رفتن همه چیز است. زمانی که این موازنه از دست برود، طبیعی است همه روند ها و تحولات چه در ارمنستان و چه جمهوری آذربایجان به ضرر کشور خواهد بود. این گونه نیست که فقط تحولات آذربایجان به ضرر ایران باشد، در ارمنستان هم رخدادهایی صورت می‌گیرد که به دلیل عدم اقدام به موقع ایران، می تواند به ضرر کشور تمام شود.

مسیر ترانزیت را می‌بندند

یک کشور کوچک، مسیر مواصلاتی را که ایران روی آن سرمایه گذاری کرده می بندند. در حالی که پروژه عظیمی از بندرعباس آغاز شده و خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند را از همین طریق به دریای سیاه وصل می کند. ایران تازه یک سال است که از طریق این مسیر وارد پروژه اوراسیا شده و در سال گذشته از این راه، سه برابر مبادلات با آذربایجان و ارمنستان تجارت کرده است. البته بخشی از این تجارت در حال حاضر از مسیر آذربایجان صورت می گذرد، اما در آینده نزدیک به نظر می‌رسد این موضوع فقط در ارمنستان متمرکز شود. اگر جنوب ارمنستان را از دست رود، چه اتفاقی برای این پروژه عظیم خواهد افتاد؟ وقتی این مسیر توسط یک کشور کوچک در منطقه بسته می شود، مشخص است که یک جای کار اشتباه است. 

حسین سیف الدینی، کارشناس مسائل قفقاز

بنابراین باید آسیب شناسی های لازم درباره اینکه چرا ایران در زمینه سیاست خارجی در منطقه قره باغ عقب است، صورت گیرد. البته شایان ذکر است که زمان شناسی  آنان هم در این موضوع مهم و دقیق بوده و به عبارت دیگر آنان استراتژی های خود را بر اساس زمان های رویدادهای مشخصی اعمال می کنند. به عنوان مثال ، بستن این مسیر با دوره انتقال قدرت در ایران همزمان بود، جنگی هم که سال پیش رخ داد، با انتقال قدرت در آمریکا هم زمان بود. بنابراین می توان گفت آنها بر اساس خلاهای موقتی که ایجاد می شود، استراتژی های خود را اعمال می کنند. در آن زمان دخالت های ایران ممکن است کمی دشوار باشد. البته  دولت و حاکمیت در ایران محدود به یک فرد نیست، بلکه مربوط به سیستم است و این سیستم باید چه در ارمنستان و چه در جمهوری آذربایجان واکنش مناسب را داشته باشد.

 این صحبت آقای خاشع که در توافق گذشته سخنی از کریدور آورده نشده، کاملاً صحت دارد؛ اما تلقی آنان از جنگ و فرایند آن، مربوط به ایجاد کریدور یا همان گذرگاه بود که در سکوت روسیه برخی اوقات فشارهایی اعمال می شد. از طرفی کریدور لاچین ممکن است در میان مدت یا بلند مدت به موضوع بی اهمیتی تبدیل شود. زیرا در حال حاضر سیاست‌هایی در حال انجام است که در آن تلاش می‌شود وضعیت زندگی برای ارامنه در قره باغ تا اندازه ای دشوار شود که آنان این منطقه را ترک کنند. زمانی که ارامنه قره باغ را ترک کنند، کریدور مواصلاتی دیگر به درد آنها نمی خورد.

ایرنا: شما چه آینده‌ای را برای منطقه قره‌باغ پیش بینی می کنید؟

سیف الدینی: این امکان وجود دارد که در آینده یک بار دیگر درگیری و جنگ در قره باغ رخ دهد. اگر این اتفاق رخ دهد چه در جبهه شمال و چه در جنوب، به طور قطع به ضرر خواهد بود. زیرا دوباره ملاحظات منطقه به خطر خواهد افتاد. اکنون اتفاقی که در حال رخ دادن است، این است که جمهوری آذربایجان عنوان کرده  ارمنستان باید منطقه ای کانال مواصلاتی را واگذار و آن منطقه را ترک کند. به این معنی که این کشور خواستار تملک با حاکمیت در آن منطقه از ارمنستان است و نه یک حق عبور و مرور ساده. در حال حاضر درگیری بر سر این است که تملک آن گذرگاه یا منطقه عبور و مرور زمینی و ریلی در اختیار کدام کشور باشد. به عبارت دیگر همه تنش ها در زمینه صلاحیت سرزمینی است.

ارمنستان هم با عبور و مرور  بی ضرر و بدون توقف این کشورها از گذرگاه های مواصلاتی موافق است، اما جمهوری آذربایجان به دنبال داشتن قلمرو در این منطقه است. بنابراین اگر جنگی دوباره در آینده رخ دهد، با توجه به این که روس ها در جبهه شمال هستند، احتمال اینکه دامنه جنگ به سمت جنوب کشیده شود، بسیار بالاست.

ایرنا: گزینه های موجود برای ایران به منظور حفظ استقلال، امنیت و منافع ملی خود چیست؟

خاشع: همان طور که در پاسخ سوال قبلی نیز اشاره شد،  همه کشورها از سالها پیش خواسته های خود را در این زمینه به صورت شفاف و روشن بیان می کردند. به عنوان نمونه کف خواسته روسیه حضور صلحبانان این کشور در قره باغ بود و سقف آن ضمیمه کردن قره باغ به خاک خود. روسیه برای رسیدن به هدف خود در این زمینه، در حال ارائه گذرنامه های روسی به ارمنی‌های قره باغ است و همچنین ساخت و سازهایی که در این منطقه انجام می دهد، نشانگر تلاش این کشور برای ضمیمه کردن قره باغ به خاک روسیه است.

در ایران اما هیچ گاه این هدفگذاری ها انجام نشد و حتی کارهای پژوهشی بیشتر جنبه تدافعی و انفعالی داشته است؛ در حالی که ایران باید بیشتر بر کنترل تهدیدات تمرکز کند و اینکه چه اقداماتی باید انجام شود تا تهدیدات کمتری در منطقه گریبانگیر ایران شود. ایران برنامه ابتکاری برای منطقه نداشته است، اما برای اینکه بتواند با توجه به منافع خود در این منطقه مثمرثمر واقع شود باید همچون خود آن کشورها عمل کند. به عنوان مثال جمهوری آذربایجان در قبال ایران به چه نحوی عمل می کند؟

دکتر جعفر خاشع، مدیرعامل بنیاد مطالعات قفقاز

آنان در قبال کشور ما یک سیاست رسمی کاملا دوستانه دارند، اما در پشت پرده یک سری سیاست‌ها وجود دارد . ایران استان های آذری نشین دارد که آنها به جای اینکه تبدیل به مولفه برای قدرت  و  حضور و نفوذ ایران در منطقه شوند، اما جمهوری آذربایجان با اقداماتی که انجام می دهد، تلاش می کند از این شهرها به عنوان اهرم استفاده کند که باید در این زمینه فکر شود و اجازه سوءاستفاده به هیچ کس داده نشود.

ایران نیز باید اقداماتی از این دست انجام دهد و اهرم سازی هایی در کشورهای دیگر داشته باشد. کشور ما نباید به سیاست های رسمی اکتفا کند، چرا که این سیاست ها در قفقاز سطح تعریف شده و محدودی دارد و کشور باید رویکرد خود را در منطقه اعمال کند. البته شاید در وضعیت ارائه ابتکار و کسب سود از این منطقه نباشیم، بلکه در حال حاضر شرایط به شکلی است که ایران باید اقداماتی صورت دهد تا تهدیدات کمتری متوجه کشور شود؛ ضمن اینکه انتقادات شدیدی به تفکر و رفتار تدافعی ایران در زمینه قره باغ وجود دارد، اما این واقعیت حضور و نفوذ ایران در منطقه است.

نظم جدیدی در منطقه در حال شکل گیری است

البته تهران باید به این فکر باشد که نظم جدیدی که در حال شکل گیری است، هنوز به ثبات کافی نرسیده است و ایران باید در این نظم جدید جایگاه و حضور خود را تثبیت کند زیرا زمانی که در این نظم حضور نداشته باشیم هیچ کشوری منافع ما را برآورده نخواهد کرد. این منطقه از همسایگان اصلی ایران و جزو حلقه های نخست امنیتی کشور است.  ایران باید به این منطقه توجه کافی را داشته باشد، همان طور که به عراق و دیگر کشورهای همسایه توجه دارد. بنابراین عدم توجه به منطقه و رویکرد انفعالی،  نه تنها موجب می شود فرصت‌هایی که می‌توانست به سود کشور باشد از بین برود، بلکه تهدیدهایی نیز علیه کشور شکل خواهد گرفت  و همه این موارد برای ایران هزینه بر خواهند بود.

ایرنا: از نظر شما سیاست خارجی ایران در این زمینه باید چگونه باشد و گزینه ها و برنامه های مشخصی که کشور ما می‌تواند برای این منطقه داشته باشد، چیست؟

سیف الدینی: اگر دو نفر با یکدیگر شطرنج بازی کنند، حتما آن طرفی برنده خواهد شد که استراتژی برای بازی دارد و حتی شطرنج باز ماهر و قدیمی اگر نتواند به درستی حرکتهای حریف را پیش بینی کند، حتما بازنده بازی خواهد بود. به نظر می رسد ایران در حال حاضر این استراتژی را ندارد و مشکل اصلی همین است.

تئوری بازگشت مجدد ایران به منطقه

در اوایل دوره فروپاشی شوروی، سیاست ایران بی طرفی بود، در برخی مواقع لازم است کشورمان به عنوان میانجی نقش آفرینی کند. اگر ایران بخواهد با نقشی موثر برای میانجیگری به منطقه باز گردد، راه های متفاوتی برای این اقدام وجود دارد. به عنوان مثال، ایران باید یک حوزه را تعیین و اعلام کند که در آن زمینه مایل است به عنوان میانجی در منطقه وارد عمل شود. در حال حاضر موضوع اسیران جنگی بسیار مطرح است. ایران برای شروع می تواند کشوری باشد که این تعادل از دست رفته را ترمیم می کند.  این می تواند تئوری برای بازگشت مجدد ایران به منطقه باشد. موضوع اصلی اما این است که ایران باید به سرعت یک استراتژی جدید برای خود تهیه کند. استراتژی های گذشته ایران کارآمد نبوده اند که اگر بودند، پرچم اسراییل در آن منطقه برافراشته نمی شد. در حال حاضر حضور اسراییل در آذربایجان، ارمنستان، قره باغ و امتداد مرزهای کشور یک تهدید است. از این رو ایران باید یک استراتژی مبتنی بر منافع ملی و واقع گرایی درباره قره باغ تنظیم کند.‌

ادامه دارد...