تهران- ایرنا- «جوئل مایروویتز» از پیشگامان عکاسی خیابانی در دهه ۶۰ میلادی که هنرمندان عکاس بر هنری بودن عکس‌های سیاه و سفید تاکید داشتند و عکس‌های رنگی را تجاری می‌خواندند بر اعجاز رنگ در رسانه عکاسی پافشاری کرد و آن را وارد عرصه عکاسی هنری کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، جوئل مایروویتز متولد ۱۹۳۸ درنیویورک از پیشگامان عکاسی خیابانی است که در اوایل دهه ۱۹۶۰ در شهر نیویورک درحالیکه اکثر عکاسان با نگاتیو سیاه و سفید عکاسی می کردند از فیلم رنگی در دوربین خود استفاده و رنگ را وارد تصاویر خیابان های نیویورک کرد.

مایروویتز پس از تحصیل در رشته هنر به کار در دانشگاه ایالتی اوهایو مشغول شد و زمانی که سرپرست هنری یک موسسه تبلیغاتی بود برای نخستین بار آثار رابرت فرانک را دید و فهمید که می توان در حالی که عکاس و سوژه در حال حرکت هستند عکس گرفت.

مایروویتز می گوید: آن روز من مسحور شدم. هیچ چیز در مورد عکاسی نمی دانستم، رابرت فرانک آن روز هرگز کلمه ای به من نگفت، اما روی من تأثیر عمیقی گذاشت. من از آنجا بیرون آمدم و به معنای واقعی کلمه جهان را متفاوت دیدم. هر جا که نگاه می کردم، حرکت و رنگ بود. یک بچه خجالتی با یک دوربین Pentax که هیچ چیز از عکاسی نمی دانست.

اگرچه مایروویتز یک عکاس خیابانی در سنت هنری کارتیه برسون و روبرت فرانک است اما ورود رنگ در فضای هنری عکاسی او را به پیشگام این عرصه بدل کرد. در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی که عکاسان مولف معتقد بودند عکس های رنگی تجاری هستند و عکس های سیاه و سفید هنر عکاسی را عیان می کند در تثبیت عکاسی رنگی در فضاهای هنری نقش مهمی ایفا کرد و کلاس‌هایی را نیز به منظور شناخت جایگاه رنگ در عکاسی در مدرسه کوپریونیون برگزار کرد.

آثار مایروویتز دارای صدایی شخصی است که الهام بخش بسیاری از عکاسان جهان بوده است. عکاسی برای مایروویتز ساختن تصویری از واقعیت سیال است. کمدی و تراژدی رفتاری افراد درون قاب هایش درحال حرکت است و معتقد است آنچه از طریق دوربین عکاسی به دنبالش می گردد لحظه ای حیرت انگیز است.

این بازنمایی از وضعیت هرچند با حذفیات هنرمند همراه است که از پرسپکتویو مقابل خود، جهانی برساخته را به مخاطب تحمیل می کند، اما آنقدر نامحسوس است که زاویه نگاه مایروویتز با افق دید مخاطب کاملا یکسان می شود و گویی این نگریستن انتخابی ارادی برای مخاطب است که اگر در چنین زمان و مکانی حضور می یافت جبرا چنین تصویری را باید می دید. این قدرت عکاس است که می تواند بازنمایی ارادی را به واقعیتی دست نخورده برای بیننده بدل کند.

مایروویتز می گوید: پدرم به من آموخته بود که چگونه نشانه های خشونت را در یک مهاجم احتمالی تشخیص دهم تا بتوانم از هرگونه درگیری بپرهیزم یا آن را دفع کنم.

 این واکنش شهودی به مایروویتز امکان می داد که به عنوان عکاس، پیش از آنکه اتفاقی آشکارا روی دهد، وقوع آن را احساس کند.

عکس‌های او که حالت طبیعی داشتند و با سرعت شاتر حدود یک هزارم ثانیه گرفته شدند توانسته لحظه های حساس را در زمان وقوع  ثبت کند.

مایروویتز شیفته زندگی روزمره در خیابان است؛ همانطور که رابرت دوآنو می گوید که شگفتی و اعجاز زندگی روزمره بسیار حیرت آور است و اتفاقات غیر منتظره را تنها در خیابان می یابید و هیچ کارگردانی نمی تواند آنها را بازسازی کند.

مایروویتز در طول عکاسی حرفه ای از امکان های متنوع عکاسی بهره برد که می توان به عکاسی پرتره، منظره با دوربین های قطعه بزرگ اشاره کرد که در تغییر قالب ها و سبک ها، خود را به طور مداوم دوباره اختراع می کند. به وضوح از عکاسی خیابانی فاصله می گیرند هرچند نگاه شخصی هنرمند از میان ژانرهای متنوع همچنان شنیده می شود.

برای مثال مایروویتز تصاویر پانوراما از ساحل که شامل سه عکس ترکیبی است را آزمود. هرچند می گوید که از حالت کارگردانی در روبروی دوربین فراری بوده است، چون زیبایی در خیابان و همچنین احساس اخلاقی در عدم دستکاری، چنین محدودیت ذهنی را برایش ایجاد کرده است و این نوع تصویر را یک بن بست می داند که نمی تواند هیچ منطقی برای ادامه آن پیدا کند.

مایروویتز معتقد است که تلفن های همراه بافت عکاسی خیابانی را تغییر داد.

مردم معمولا درحال صحبت با تلفن هستند و یا حواسشان به آن پرت است و دیگر نمی توانید افق نگاه افراد و رفتارهایی که در تصاویر من یا دیگر عکاسان خیابانی همچون گری وینوگراند وجود دارد را مشاهده کنید.

وی معتقد است: در آن تصویر پویایی بصری و تعامل افراد با یکدیگر را خواهید دید. لبخندهایی که بر چهره افراد می درخشید و یا ابروهای بالا رفته که همه در یک لحظه اتفاق می افتد. بنابراین خیابان نوعی پویایی فیزیکی و بصری داشت. اما اکنون آنچه در خیابان می بینید، عملاً همه به تلفن ها مشغول هستند که این امر برخی مشاهدات لحظه ای احساسی را که ممکن است در قلب تصویر باشند از بین می برد.

مایروویتز که روزی شیفته حرکت آدم ها در خیابان بود و آن را نقطه سرآغاز کار خود می دانست در حال حاضر به عکاسی از طبیعت بی جان مشغول است و اشیایی را ثبت می کند که اصلاً حرکت نمی کنند.

او می گوید که این مسئله به افزایش سن مربوط است؛ من اکنون علاقه چندانی به بیرون رفتن از خیابان ندارم، زیرا صادقانه می گویم که تمام عمر آنجا بودم و ۵۰ سال روی آن کار کرده ام. من بیشتر به نشستن و دست زدن به این اجسام بی جان تمایل دارم.

این عکاس تا به امروز آثار خود را در سراسر جهان به نمایش گذاشته و بیش از ۳۰ کتاب منتشر کرده است. اولین کتاب او با عنوان کیپ لایت در (۱۹۷۸) یک اثر کلاسیک عکاسی رنگی محسوب می شود که بیش از صد هزار نسخه از آن به فروش رفته است.

مایروویتز اکنون در نیویورک و ایتالیا زندگی و کار می کند و آثاری از وی در موزه هنرهای مدرن، موزه هنرهای زیبا بوستون، موسسه هنر شیکاگو و بسیاری دیگر در سراسر جهان به چشم می‌خورد.