یکی از جدیترین بحرانهای کنونی دنیا که در برخی کشورها کمتر به آن توجه شده بحث پسماند است، اکنون مدیران منابع آب و خاک دنیا بیشتر از اینکه نگران اُفت کمیت این منابع باشند نگران افت کیفیت آنها هستند و این افت کیفیت به دلیل ورود سالانه صدها هزار تن زباله و پسماند به صورت مایع و جامد است که سبب شده تا کیفیت منابع آبی به شدت به مخاطره بیفتد و چون کیفیت این منابع به مخاطره افتاده مجبوریم سدهای بیشتر بسازیم و طرحهای انتقال آب بیشتری اجرا کنیم تا نیازهای شرب و غذای سالم برای مردم تأمین شود.
شاید اگر میتوانستیم این مشکل آلایندگی آب و خاک ناشی از ورود پسابها، پسماندها، زبالهها و شیرابهها را حل کنیم مجبور نبودیم سالانه صدها هزار میلیارد دلار هزینه کنیم برای عملیات سازهای مانند سدسازی، دستکاریهای ژنتیکی، تراریختهها و طرحهای انتقال آب که میتواند نظام هیدرولوژیکی کره زمین را با مخاطرههای جدی روبرو و حتی درگیریهای قومیتی ایجاد کند.
در کشور ما یکی از نکات تیره و تاری که وجود دارد و تقریباً تمام دولتها در رسیدن به اهدافشان برای حل مشکل مدیریتی پسماند و پساب معطل ماندند همین ماجراست، یعنی متأسفانه عملاً هنوز در بیش از ۹۵ درصد سکونتگاههای شهری حتی نتوانستیم تکفیک زباله را از مبدا انجام دهیم که یکی از اولین اصول مدیریت بهینه بحث پسماند و پساب است.
در این میان یکی از مشکلات ما تولید حجم زیاد پسماند و عدم تفکیک آنها از مبداء است، میانگین سرانه تولید زباله در کشور بین ۷۰۰ تا یک کیلو گرم در شبانه روز است در حالی که این رقم در دنیا حدود ۵۰ گرم است که با این حساب در فهرست تولیدکنندگان اول زباله در دنیا قرار داریم.
در حالی که بر اساس اهداف سند ملی محیط زیست این میزان تولید پسماند باید تا سال ۱۴۰۴ به ۵۵۰ گرم کاهش یابد درحالیکه در سالهای اخیر با روند افزایشی این شاخص نیز مواجه بودیم، در واقع تا چند سال گذشته تولید زباله فقط در شهرها مفهوم داشت اما امروزه به روستاها نیز کشیده شده و آنها نیز به دسته تولید کنندگان زباله پیوسته اند.
آمارها نشان می دهد میزان تولید زباله در مناطق روستایی کشور، روزانه حدود ۱۰ هزار و ۵۰۰ تن است که ۵۲ درصد از این زباله ها، پسماندهای فساد پذیر هستند که قابلیت تبدیل به کمپوست را دارند.
بر اساس اعلام کارشناسان، در سال ۲۰۱۶ میلادی تولید پسماند در ایران حدود ۱۸ میلیون تُن بوده اما اکنون به حدود ۲۰ میلیون تُن رسیده است و اگر با همین منحنی رشد پیدا کند در سالهای آینده نمیتوانیم به اهداف اسناد بالادست برسیم، براساس محاسبات انجام شده، فقط هشت درصد زباله ها در کشور بازیافت و بقیه به آلاینده ها تبدیل می شوند؛ در حالی که این میزان پسماند در صورت بازیافت، قابلیت تبدیل به سه تا چهار میلیون تن کود و قابلیت بازگشت به مواد اولیه را دارد.
اقتصاددانان معتقدند که هیچ ماده زائدی در جهان وجود ندارد، آن ماده زائد که حاصل خروجی یک خط تولید است میتواند ماده اولیه یک خط تولید دیگری باشد یعنی به این ترتیب میتوانیم به توسعه پایدار واقعی برسیم بنابراین برای دستیابی به هدف باید اولویت نخست کشور ما حل مشکل پسماند و تفکیک از مبداء باشد.
امروزه بهترین وضعیت در زمینه تفکیک زباله از مبدا و تبدیل آن به انرژی را سنگاپور دارد، بعد از آن کشورهای اسکاندیناوی مانند نروژ، سوئد، فنلاند و بعد از ایسلند قرار گرفتهاند، در میان کشورهای پرجمعیت نیز ژاپن وضعیت بسیار خوبی دارد مقررات سختگیرانهای وضع کرده و بر اساس آن هر شهروند به ازای تولید هر یک گرم زباله، مجبور است مالیات بیشتری بپردازد.
در نتیجه این سیاستها، در شهری مانند توکیو با حدود ۳۷ میلیون نفر جمعیت، شهرداری هر دو هفته یکبار زبالهها را جمع میکند اما در تهران با حدود ۱۴ میلیون نفر جمعیت، سه بار در روز هم جمعآوری زباله داریم اما باز سطح شهر پر از زباله است، چون انگیزهای برای تولید کمتر زباله وجود ندارد.
البته این شرایط فقط مختص تهران نیست حتی به جاده های بیرون شهرها نیز رحم نکرده ایم و وقتی قصد سفر از شهری به شهر دیگر را داریم با نگاه کردن از شیشه خودرو به بیرون تا چشم کار می کند زباله و پلاستیک است که در دشت، کوه و حتی روی شاخه ها و بوته ها آویزان است و اگر به همین روال پیش رویم به جای جنگلی از درخت با جنگلی از پسماند مواجه خواهیم بود.
تمام اینها در حالی رخ می دهد که قانون مدیریت پسماند در ۱۳۸۳ در کشور به تصویب رسید، البته در ایران اولین برنامهریزیها برای برخورد صنعتی با زباله از سال ۱۳۴۶ آغاز شد، از طرفی هم بر اساس اصل پنجاهم قانون اساسی، حفظ محیط زیست وظیفه عمومی است، با این حساب هم در قانون اساسی و هم قوانین موجود به مدیریت پسماند توجه شده است ما در عمل نتیجه ای حاصل نمی شود که به اعتقاد برخی کارشناسان به فرهنگ سازی تولید کمتر پسماند و در کنار آن تفکیک زباله از مبداء نیاز است.
از: کیمیا عبدالله پور