تهران- ایرنا- جلال آل احمد یکی از برجسته‌ترین روشنفکران ایران معاصر محسوب می‌شد که در برابر غرب‌زدگی و وانهادگیِ روشنفکران ایرانی، احیا و بازگشت به دینی آرمانی و به دور از خرافات، تعصبات، مقدس‌مابی و تحجر اندیشی که توان رشد و توسعه معنوی و مادی جامعه را در خود داشته باشد، تدوین و تبلیغ کرد.

جلال آل احمد را می توان با نفوذ ترین روشنفکر عصر خود دانست. زندگی و زمانه او ناظر بر یکی از مهم ترین دوره های تاریخ معاصر ایران از نظر ساختار اندیشه سیاسی و ایدئولوژیک در پیوند با ساخت نظام سیاسی و اجتماعی بود. وی در دهه های حادثه خیز سی و چهل خورشیدی با زندگی و آثارش، رویکرد تازه ای برای روشنفکری در فضای فرهنگی و اندیشه ای ایران به وجود آورد.

 جلال آل احمد که از دانشسرای عالی در رشتۀ ادبیات فارسی فارغ التحصیل شده بود، تحصیل در دورۀ دکتری ادبیات فارسی را نیز ادامه داد اما در اواخر تحصیل از آن دوری جست و به قول خودش «از آن بیماری(دکتر شدن) شفا یافت». در تیرماه ۱۳۲۶ به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و معلم شد و با سیمین دانشور ازدواج کرد.

افکار و گرایش فکری

جلال ال احمد مانند هر نویسنده یا روشنفکر دیگری محصول شرایط و فضای سیاسی، اجتماعی و فکری زمانه خویش است. قرائت خاص او از روشنفکری و تدوین نظریه روشنفکری متعهد و بومی را می بایست در پیوند با تحول ذهن و زبان او در رویکردش به مذهب دید.   دگرگونی ها و نوسات روحی او و دوران گذارش از سنت گرایی به تجدد و از تجدد غربی به سنت اسلامی- ایرانی، معرف روح پر تلاطم، کمال خواه و آرمان گرای آل احمد بود.

او طی سال‌های زندگی خود دارای افکار و گرایش‌های متفاوت فکری بود زیرا زندگی او دوران پرتلاطمی را در ۲ مرحلۀ متفاوت پشت سر گذرد: دورۀ جوانی که دوره‌ای بود که از لحاظ فکری و سیاسی به گروه‌های چپ گرایش پیدا کرد و دورۀ دوم زندگی او از هنگامی آغاز شد که بعد از شکست سیاسی و سفر به مکه به نوشتن سفرنامه‌اش، موسوم به خسی در میقات، نه تنها از افکار و اندیشه‌های گذشته‌اش فاصله گرفت، بلکه نقش تأثیرگذار دین و روحانیت را در درون جریان نهضت اسلامی به رسمیت شناخت.

دوره اول فکری جلال آل احمد اینگونه بود که در اوایل ۱۳۲۳ خورشیدی همراه با افرادی مانند امیرحسین جهانبگلو، رضا زنجانی، علینقلی منزوی، و ... به حزب توده پیوستند. چون یک قصه و یک ترجمه از او در مجلۀ سخن چاپ شده بود، به زودی در حزب توده مورد تشویق قرار گرفت. عوامل چندی را می‌توان در تغییر فکر آل احمد مؤثر دانست: دوران پرحرارت بلوغ که شک و تردید لازمۀ آن دوره از زندگی بود، اوج‌گیری حرکت‌های چپ‌گرایانۀ حزب تودۀ ایران و توجه جوانان پرشور آن زمان به شعارهای تند و انقلابی آن حزب، مجموعۀ این عوامل سبب شد تا جلال آل احمد به حزب توده بپیوندد. جلال نزدیک به چهار سال در حزب تودۀ ایران عضویت داشت.

در ۱۳۲۶، پس از شکست مفتضحانۀ رهبری حزب توده در حوادث تاریخی آن سال‌ها با همفکری پنج تن دیگر از اعضای کمیتۀ ایالتی حزب تودۀ تهران- به ویژه حسین ملک و محمد ناصحی و محمد امین ریاحی طرح استعفای دسته جمعی‌شان را نوشتند. جلال آل احمد دلایل انشعاب از حزب توده، به ویژه وابستگی این حزب به سیاست‌های حکومت شوروی را به خوبی در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» توضیح می‌دهد.

جلال آل احمد که تجربۀ تلخ حزب توده را امتحان کرده بود اینک عدم توفیق برای هرگونه اصلاح در چارچوب مملکت را بر تجربه های پیشین خود می‌افزود از این جهت است که توجه او به دین، به ویژه در سال‌های پایانی عمر خود اندک اندک آشکار شد. انتشار سفرنامۀ حج به نام «خسی در میقات» به وضوح بیانگر رویکرد جدید آل احمد است.

 جلال آل احمد دین را نه تنها به عنوان تحرک‌بخشی جامعه تلقی می‌کرد، بلکه در تلاش بود که احساس و تجربه را با دانش دینی تکمیل کند. آیت‌الله سیدمحمود طالقانی تصریح می‌کند که «جلال در بعضی جلسات تفسیر قرآن که داشتم، شرکت می‌کرد و گاهی اظهاراتی هم داشت» و حتی در روزهای پایانی عمر جلال آل احمد در دیداری که با یکدیگر داشتند «جلال بسیار اظهار علاقه می‌کرد که با هم به صحبت و بحث بنشینیم و از مسایل اسلامی و سیاسی و اجتماعی حرف بزنیم.» این موارد به خوبی نشان می دهد که او در سال‌های پایانی عمر خود رابطۀ نزدیکی با روحانیت، به ویژه با افرادی مانند آیت‌الله سیدمحمود طالقانی هم داشت، که بیشتر در مورد بحث و بیان مسایل روز سیاسی و اجتماعی بود. این نحوۀ رابطۀ جلال با روحانیت را می‌توان به خوبی در گزارش‌های ساواک دید. این امر محصول نوعی تحول فکری در ذهنیت جلال آل احمد به نقش روحانیان در اصلاح جامعه بود. در یکی از این گزارش‌ها آمده که در بررسی مدارک کشف شده از منزل امام خمینی(ره) نامه‌ای به دست آمده که توسط جلال آل احمد به امام خمینی(ره) نوشته شده بود و همین امر مبین توجه جلال آل احمد به اندیشه‌های امام خمینی(ره) بود. بنابراین، ساواک به مأموران خود دستور می‌دهد که اعمال و رفتار جلال آل احمد را از طریق عوامل و منابع موجود تحت مراقبت قرار داده و اخبار و اطلاعات به دست آمده در این ارتباط را به سازمان گزارش دهند. به طوری که در سال ۱۳۴۷ امام خمینی(ره) رساله‌ای را منتشر ساخت و در آن رساله به جای بیان اصول دینی همچون نماز و روزه، ۹ اصل انقلابی را به زبان فارسی و عربی در مورد مبارزه نوشت و از بغداد برای جلال آل احمد ارسال کرد. ساواک گزارش داد که این رساله در منزل جلال آل احمد موجود است و امکان دارد تا چند روز دیگر در بین گروه‌های مخالف دولت و بازاری‌ها توزیع شود. ساواک به مأموران خود دستور می‌دهد با توجه به اینکه رابطۀ جلال آل احمد با امام خمینی(ره) از سال ۱۳۴۰ بوده، هرگونه اطلاعی دربارۀ ارسال این رسالۀ امام خمینی(ره) را اطلاع رسانی کرده و اقدامات لازم را گزارش دهند.

غرب ستیزی و طلب هویت ملی -اسلامی

گفتمان غرب ستیزی و طلب هویت ملی اسلامی در اندیشه آل احمد را می توان در آثاری چون غرب‌زدگی، در خدمت و خیانت روشنفکران و نون و قلم دید. در واقع وی ادبیات را در خدمت بیان اندیشه های سیاسی و دغدغه های اجتماعی اش به کار گرفت. سفرهای آل احمد به نقاط دیگر جهان و مشاهده ساختارهای اجتماعی و سیاسی ملل دیگر، ناامیدی وی از ساختار سیاسی ایران در راه انجام اصلاحات اجتماعی و نوسازی سیاسی را شدت بخشید و همچنین بر این نکته آگاهی یافت که پیوند میان ساخت سیاسی حاکمیت و برنامه ها و طرح های ملازم با آن از یک سو و ایدئولوژی غرب گرایی که از طرف روشنفکران تئوریزه می شد از سوی دیگر، فرهنگ های و سنن بومی را دچار اضمحلال کرده و جامعه ایرانی را به نوعی بی هویتی یا هویتی التقاطی و ناهمگون دچار کرده است که این بی هویتی تمام عرصه های حیات اجتماعی از جمله خانواده، آموزش، صنعت و کشاورزی، هنر و معماری و سبک زندگی را تحت شعاع قرار داده است. او در  برابر غربزدگی و وانهادگیِ روشنفکران ایرانی، احیا و بازگشت به دینی آرمانی و بدور از خرافات، تعصبات، مقدس مابی و تحجر اندیشی که توان رشد و توسعه معنوی و مادی جامعه را در خود داشته باشد، تدوین و تبلیغ کرد.

  درگذشت

سرانجام این روشنفکر و نویسنده در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ خورشیدی هنگامی که در اسالم گیلان بود، بر اثر سکتۀ قلبی چشم از جهان فروبست.

منابع

- جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۹، چ ۱.

- جلال از چشم برادر، آل احمد، شمس، تهران: انتشارات بدیهه، ۱۳۷۶

- جلال اهل قلم، زندگی، آثار و اندیشه‌های جلال آل احمد، میرزایی، حسین، تهران: سروش، ۱۳۸۰.

- درآمدی بر تاریخ‌نگاری حزب تودۀ ایران، ترابی فارسانی، سهیلا و مریم توسلی کوپایی، فصلنامۀ تاریخ‌نگری و تاریخ‌نگاری دانشگاه الزهرا(س)، س ۱۹، ش ۴، زمستان ۱۳۸۸، صص ۱- ۲۴.

- در خدمت و خیانت روشنفکران، آل احمد، جلال، تهران: انتشارات فردوسی، ۱۳۷۲.

- صحیفۀ نور، پیام‌ها و سخنرانی‌های امام خمینی(ره)، ج ۱، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۷۸.

- غرب‌زدگی، آل احمد، جلال، تهران، انتشارات فردوس، ۱۳۷۲.

- کارنامۀ سه ساله، آل احمد، جلال، تهران، انتشارات زمان، ۱۳۴۶.

- کاوشی در آثار، افکار و سبک نوشتار جلال آل احمد، پیروز، غلامرضا، تهران: حوزۀ هنری، ۱۳۷۲.

- یک چاه و دو چاله: مثلا˝ شرح احوالات، آل احمد، جلال، تهران: انتشارات رواق، ۱۳۵۶.