خبرگزاری ایکنا در گفت وگویی آورد: درگیری در پنجشیر عملا آتش زیر خاکستری است که به وسیله آمریکا به جا گذاشته شده است. آمریکا می‌خواهد با روشن کردن شعله جنگ‌های داخلی و گسترش آن، عملا افغانستان را وارد جنگ‌های داخلی و ناامنی فزاینده کند.

خبرگزاری ایکنا ۲۴ شهریور به گفت وگو با اسماعیل باقری کارشناس مسایل افغانستان پرداخت و آورد: افغانستان یک ماه پیش در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱ با تسلط طالبان بر کابل تحولاتی را پشت سر گذاشت و با وجود روی کارآمدن طالبان هنوز هیچ کشوری دولت جدید افغانستان را به رسمیت نشناخته و بسیاری از کشورها منتظر عملکرد طالبان هستند تا درباره به رسمیت شناختن یا نشناختن دولت جدید تصمیم بگیرند. اوایل آگوست ۲۰۲۱، طالبان حملات علیه نیروهای دولتی افغان را شدت بخشید و در ۱۵ آگوست وارد کابل شد و در نهایت تسلط بر این کشور را تکمیل کرد. این تحولات موجب شد هزاران شهروند خارجی و افغان راه خروج از افغانستان را در پیش بگیرند. جمهوری اسلامی ایران از همان روزهای نخست با تأکید بر تشکیل دولت فراگیر در افغانستان موضع خود را در برابر تحولات جدید این کشور اعلام کرد. ایران از اجلاس بُن در سال ۲۰۰۱ میلادی تاکنون، همواره تأکید داشته است که سایر قومیت‌های افغان نیز باید نقشی برابر در آینده قدرت سیاسی این کشور ایفا کنند تا از این طریق، صلح و ثبات پایدار در افغانستان برقرار شود.  

اسماعیل باقری، کارشناس مسائل افغانستان و معاون پژوهشی رایزنی فرهنگی ایران در افغانستان معتقد است طالبان اگر بتوانند امنیت و دولت فراگیر را تشکیل دهند؛ برای ایران یک فرصت خواهد بود. طالبان احتمال دارد به دلیل چنددستگی و مداخلات پاکستان و آمریکا و سایر بازیگران در تعامل با ایران سیاست مستقل و باثباتی را دنبال نکند؛ اما بدون شک نمی‌توان پیش‌داوری و از همان ابتدا با طالبان مخالفت کرد. با تحلیل تحولات این روزهای افغانستان، به چند پرسش از جمله نقش بازیگران داخلی و خارجی در بحران افغانستان، رویکرد ایران به بحران این کشور، مقاومت در پنجشیر و موفقیت یا عدم موفقیت طالبان در تعاملات بین‌المللی پاسخ داد که حاصل آن در ادامه می‌آید:

ایکنا ـ ابتدا بفرمایید بازیگران داخلی و خارجی بحران افغانستان چه کسانی هستند؟

برای پیداکردن پاسخ این سؤال باید نگاه کوتاهی به بازیگرانی که در این سرزمین، دهه‌ها و سال‌های متمادی دچار بحران‌ها، مشکلات، جنگ‌ها وجنایت‌های جبران ناپذیرکرده است، بیندازیم. کشورافغانستان به دلیل نقش اساسی عوامل داخلی و خارجی در تشکیل یک دولت مردمی دچار مشکلات عدیده‌ای شده است و اوضاع کاملا پیچیده‌ای پیش‌رو دارد. در افغانستان هرکدام از بازیگران نقش‌های مختلفی در پیشبرد اهداف خود دارند که به دلیل تضاد منافع، این مسئله به خودی خود به بحرانی کردن اوضاع افغانستان افزوده است. یکی از مهمترین بازیگران داخلی این صحنه، پشتون‌ها هستند که ۴۰ تا ۴۵ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند که می‌خواهند در ساختار قدرت حضور حداکثری داشته باشند و نسبت به این‌ مسئله پافشاری کرده و تعصب بسیاری نسبت به قومیت و حفظ حاکمیت خود دارند.

پشتون‌ها که خاستگاه قومی طالبان نیز هستند به چند دسته تقسیم می شوند که دو شاخه غلجایی یا غلزایی و درانی از مهمترین شاخه‌های پشتون به شمار می‌آید. مثلا حامدکرزای، ملابرادر وهبت الله از درانی‌ها هستند و اشرف غنی و سراج‌الدین حقانی از شاخه غلجایی هستند. بازیگران داخلی دیگر غیرپشتون‌ها، تاجیک‌ها، ازبک‌ها و هزاره‌ها و... هستند.  تاجیک‌ها ۲۷ درصد، هزاره‌ها ۲۰ درصد، ازبک و ترکمن ۹ درصد و بقیه درصدها برای سایر اقوام نظیر قزلباش، پشه‌ای، قرقیز بلوچ، عرب، بیات، بربر و... اختصاص دارد.حدود ۵۰ قوم و عشیره در افغانستان زندگی می‌کنند و بیش از ۱۰ زبان در این کشور تکلم می‌شود که عمده این زبان‌ها، ابتدا فارسی دری، سپس زبان پشتو، و سپس زبان ترکی ازبک و ترکمن و سایر زبان‌ها است.

 عمده رهبران جهادی و قومی به دلیل منفعت‌طلبی، جاه و مقام‌خواهی و پول‌های کثیف و... به سمت محور غربی ـ آمریکایی گرایش پیدا کرده و عملا با دوری از ارزش‌های جهادی، از مسیر خود خارج شده‌اند. در این میان آمریکا به دلیل خرج پول‌های زیاد و برنامه‌های مختلف توانست به کمک دولت اشرف غنی(وابسته با آمریکا) رهبران شیعیان و تاجیک‌ها و سایر اقوام را به سمت خود بکشند و آن رهبران عملا نتوانستند به تکالیف سیاسی خود عمل کنند. البته کسانی را که نتوانستند به سمت خود سوق دهند با ترور شخصیتی یا ترور فیزیکی و حذف آنان، تضعیف و پراکنده وعده‌ای راهم با بازی‌های مختلف رسانه‌ای بی‌تأثیر کردند. بدین ترتیب رهبران جهادی جایگاه خود را از دست دادند و به این ترتیب توانستند بازوهای فکری، سیاسی و فرهنگی جبهه شمال را مهار یا حذف کنند. در توافق دوحه در اسفند ۱۳۹۸ میان طالبان و آمریکا واشنگتن می‌خواست یک خروج امن از افغانستان داشته باشد و برای جبران شکست خود، به دنبال گسترش جنگ داخلی در افغانستان است و جاگذاشتن ۸۵ میلیارد دلار تسلیحات به گفته خود آمریکایی‌ها در همین راستا قابل تحلیل است. البته تشدید حملات و تصرفات طالبان نیز به نوعی با چراغ سبز آمریکا و همراهی دولت اشرف‌غنی صورت گرفت.

ایکنا ـ رویکرد جمهوری اسلامی ایران در مقابل حاکمیت طالبان بر افغانستان چگونه باید باشد؟

شکست مفتضحانه آمریکا، تخلیه پایگاه‌های نظامی و خروج از افغانستان، فی‌نفسه یک فرصت بزرگ برای ایران است تا روابط فرهنگی، اقتصادی و سپس سیاسی خود در افغانستان را گسترش دهد و اجازه ندهد بازیگران معاند همانند گذشته بین ایران و افغانستان فاصله انداخته و تفرقه‌افکنی کنند. طالبان اگر بتوانند امنیت و دولت فراگیر را تشکیل دهند؛ برای ایران یک فرصت خواهد بود. طالبان احتمال دارد به دلیل چنددستگی و مداخلات پاکستان و آمریکا و سایر بازیگران در تعامل با ایران سیاست مستقل و باثباتی را دنبال نکند؛ اما بدون شک نمی‌توان پیش‌داوری و در همان ابتدا با طالبان مخالفت کرد؛ اما با این حال ایران تلاش خواهد کرد ضمن تعامل با طالبان و گوشزد کردن خطوط قرمز خود در افغانستان، به نوعی تهدیدات را در حد امکان به فرصت تبدیل کند و در این مسیر گسترش تعاملات اقتصادی و فرهنگی در اولویت خواهد بود. با خروج آمریکا و حکومت طالبان که قبلا دشمن جمهوری اسلامی بود، اکنون همسایه شده‌ایم و طالبان باید با هوشمندی و تشخیص دوست و دشمن واقعی خود اقدام کند و با احترام متقابل و درک حساسیت‌ها و با ارتباط و تعامل، بهترین مسیر را برای شناخت یکدیگر، تداوم مناسبات بداند. با توجه به مشکلات اقتصادی افغانستان و نیاز به مبادلات اقتصادی با ایران و همچنین مسئله شیعیان و خاموش شدن جنگ داخلی؛ جمهوری اسلامی ایران بیشترین تلاش را در حفظ امنیت افغانستان و ثبات مرزی خواهد داشت و از هرگونه دخالت نظامی پرهیز خواهد کرد.

ایکنا ـ درگیری‌ها در پنجشیر با مقاومت احمد مسعود و حامیانش را چگونه می‌بینید؟

مسئله جنگ در ولایت پنجشیر و احمد مسعود با توجه به ارتباط با غرب و دیدارهای متعدد با برناد لوی صهیونیست فرانسوی به نفع ایران نیست. «برنارد هانری لوی» سابقه بسیار بدی در تجزیه و مداخله در امور کشورها دارد که نیاز به توضیح بیشتری ندارد. اما یک نکته اساسی را باید در نظر گرفت ذات اقوام و رهبران قومی افغانستان است که‌ با همه ارتباط برقرار می‌کنند و این ارتباط با «برناد لوی» از یک منظر یک ارتباط خانوادگی است که از دوران خود احمدشاه مسعود نیز وجود داشت، اما باید توجه داشت که همواره سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس و فرانسه، نیت خوبی در تعاملات با رهبران سیاسی نداشته و باعث گسترش جنگ شده‌اند تا اینکه به نفع منافع مردم افغانستان یا کشوری فکر کرده و عمل کنند. همین مسئله جبهه مقاومت پنجشیر را با ابهامات و تردیدهای زیادی مواجه ساخته است. البته باید گفت این خاصیت افغان‌ها است که خواهان ارتباط بوده و برای حفظ قدرت و جایگاه خود به بازیگران خارجی متوسل می‌شوند. امروز هم هرکسی بخواهد با ملا متقی، ملا مجاهد و... یا هر رهبری از هر قومی ارتباط داشته باشند، آنان استقبال می‌کنند و این ارتباطات برای آن رهبران نیز مناسب است چرا که با طرح دیدگاه‌های خود و یا برای گرفتن کمک و امکانات به نوعی از حاشیه به متن می‌رسند.

ایکنا ـ آیا دولت آینده طالبان در حکومت‌داری و تعاملات بین‌المللی موفق خواهد بود؟

بدون شک با استقرار دولت آینده، رهبران طالبان نیز برای پیشبرد اهداف خود مشتاق ارتباطات با هر بازیگری حتی آمریکا خواهند بود. یک نکته دیگر که در بحران‌های افغانستان نقش اساسی داشته، تأثیرپذیری مردم از رهبران قومی، حزبی و مذهبی است و شاید این تأثیرپذیری وارتباطات رهبران بابیگانگان است که بستر مداخله بازیگران خارجی را فراهم می‌کند. درگیری در پنجشیر، عملا یک آتش زیرخاکستری است که به وسیله آمریکا به جا گذاشته شده است. آمریکا شکست خود در افغانستان را حاصل جبهه ایران، روسیه، چین و طالبان می‌داند و می‌خواهد با روشن کردن شعله جنگ‌های داخلی و گسترش آن، عملا افغانستان را وارد جنگ‌های داخلی و ناامنی فزاینده کند که این مسئله به شدت به ضرر ایران، روسیه و چین است.  البته هدف دیگر آمریکا از جنگ داخلی، منحرف کردن اذهان و افکار عمومی از غرب آسیا یعنی فلسطین و سوریه به سمت افغانستان و توجیه شکست بیست ساله خود در افغانستان است. البته جنگ پنجشیر فی‌نفسه چالش بزرگی برای ایجاد یک حکومت باثبات در افغانستان نیز خواهد بود؛ اما پنجشیر نباید موجب شود جریان راهبردی فارسی‌زبان‌ها، شیعیان، تاجیک‌ها، ازبک‌ها و حتی پشتون‌ها را از یاد ببریم.

ایکنا ـ ایران تا چه میزان خواهد توانست در تغییر رویکرد افراط‌گرایانه طالبان تأثیرگذار باشد؟

جمهوری اسلامی ایران باید تلاش کند آسیب‌های طالبان را که یک دولت قشری، افراط‌گرا ومتعصب است، کم و در عین حال ارتباطات فرهنگی و سیاسی خود با افغانستان را بیشتر کند. باید با شناخت بیشتر طالبان، اوضاع این جریان را سنجید که آیا می‌تواند به عنوان‌ یک جریان مقاومت‌ تعریف شود یا همچنان فاصله خود را با ایران حفظ خواهد کرد. در هر صورت نباید قطع ارتباط با دولت آینده افغانستان صورت گیرد که در چنین وضعیتی، رقبای ما سود خواهند برد و هدف دشمنان ما هم همین است که بین ایران و کشورهای همسایه به ویژه افغانستان که هم زبان، هم‌فرهنگ و هم‌مذهب و دارای یک تمدن هستند، اختلاف و جدایی بیندازند. ایران نباید به بهانه اینکه فلان رهبر قومی درافغانستان با فلان کشور ارتباط دارد، روابطش را قطع کند و باید با به کارگیری تمام ظرفیت‌ها و ابزارهای مختلف و با دیپلماسی فعال، در راستای سیاست‌ها و منافع کلان انقلاب اسلامی حرکت کند. مردم افغانستان به دلیل نارضایتی از دولت اشرف غنی و جنایت‌های آمریکا تا حدودی به طالبان راضی شده‌اند و بدون شک اگر طالبان نتواند ثبات سیاسی، امنیت و اقتصاد بحران‌زده افغانستان را مدیریت کند، با خیزش‌های مردمی مواجه خواهد شد. این سؤال همیشه مطرح است که‌ طالبان که با حقوق شهروندی، حق زنان و تحصیل آنان، جامعه مدنی، آزادی بیان و... مخالف هستند آیا می‌توانند رضایت این مردم را کسب کنند یا باید منتظر خیزش‌های مردمی باشیم؟ بنابراین باید منتظر روند تحولات بود تا پیش‌داوری. جمهوری اسلامی ایران باید ضمن تعاملات فرهنگی و اقتصادی، منتظر بماند و ببیند طالبان تا چه اندازه به قول‌های خود عمل می‌کند و حقوق مردم افغانستان و از همه مهمتر حقوق اقوام و مذاهب را محترم می‌شمارد تا براساس عملکرد طالبان بتوانند تصمیم بگیرند که این دولت رابه رسمیت بشناسد یا خیر.

منبع: خبرگزاری ایکنا (خبرگزاری بین المللی قرآن)