تهران- ایرنا- رئیس انجمن مفاخر و آثار فرهنگی، با اشاره به اهمیت نقش شهریار در شعر و ادب فارسی، گفت: ادب فارسی بستر ظهور عالی‌ترین معانی عرفانی، قرآنی و برهانی شده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرانی، مراسم بزرگداشت روز شعر و ادب فارسی (۲۷ شهریور) و بزرگداشت استاد محمد حسین شهریار، به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در فضای مجازی برگزار شد. 

در  این نشست حسن بلخاری با گرامیداشت روز بیست و هفتم شهریور افزود: گرامی می‌دارم مقام معظم این زبان و این ادب را که در تمدن اسلامی دومین زبان محسوب می‌شود و حامل و شامل حقایق عرفانیه و نکات نغز ادبی و شعری و معانی عظیم دیگر است. همچنین سلام و درود می‌فرستم به روح  مرحوم شهریار که از شاعران معاصر ایران‌ اند.

او ادامه داد: بحث من در این مجلس اشاره‌ای به یکی از غزلیات بلند و شیوای حضرت استاد شهریار است که همه ما آن را به نحوی شنیده‌ایم: علی ‌ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را... به بهانه این غزل استاد شهریار، نگاه و تعمقی در تاریخ شعر و ادب فارسی دارم؛ به‌ویژه در حوزه تجلیل و تکریم حضرت علی (ع) و اینکه مرحوم شهریار ادامه «جریان قَدَر» در حوزه فرهنگ و شعر و ادب فارسی است. اینکه این زبان چگونه حامل و بستر ظهور عالی‌ترین معانی عرفانی، قرآنی و برهانی شده اس بحثی مستوفی و مفصل است که باید در جای خود به آن پرداخت؛ اما ذکر حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در این اشعار و در زبان و لسان شعرای بلندمرتبه این فرهنگ، نه فقط در تجلیل و تکریم حضرت علی(ع) امر مهمی است، بلکه به نحوی در بهره‌مندی از روح و علم و حکمت آن حضرت در سرایش این سروده‌ها و بیان نکات و در حقیقت لطایف حکمی و عرفانی است. این نکته در اشاره شاعران که به نحوی گویی حضرت در جان آنهاست و از زبان آنها سخن می‌گوید، مهم‌تر از حجم پرداختن به حضرت امیرالمؤمنین(ع) در زبان و ادب فارسی است.

استاد دانشگاه تهران گریزی به اشعار مولانا زد و گفت: مولانا در دفتر اوّل مثنوی ذیل خدو انداختن خصم روی امیرالمؤمنین (ع)، ابیات فوق‌العاده بلند و متجلی در باب حضرت امیر المومنین (ع) دارد؛ مانند این فراز در دفتر اول مثنوی (بر اساس تصحیح نیکلسون): از علی‌آموز اخلاص عمل/ شیر حق را دان مطهر از دغل... مولانا شعر را تا اینجا ادامه می‌دهد که: ای علی که جمله عقل و دیده‌ای/ شمه‌ای وا گو از آنچ دیده‌ای...از تو بر من تافت پنهان چون کنی/ می‌فشانی نور چون مه بی زبان

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی تصریح کرد: بر اساس این مصرع «از تو بر من تافت چون داری نهان» مولانا به‌ صراحت بیان می‌کند گویی سینه من در مقابل سینه تو (امیرالمؤمنین) چون آیینه‌ای قرار گرفته و نور حکمت تو از صدر و سینه‌ات بر جان من تابیده است.

باید نکاتی را در باب «تافتن و تابیدن» از جان امیرالمؤمنین (ع) بر قلب حکما و شعرای بلندمرتبه زبان و ادب فارسی نکاتی را ذکر کنیم. مولانا خود وامدار عطار است. عطار در آثاری مثل جوهر الذات و لسان‌الغیب ابیاتی دارد که این نکته مولانا را مورد توجه قرار داده است: خواجه حق پیشوای راستین/ کوه حلم و باب علم و قطب دین...ساقی کوثر امام رهنمای/ ابن‌عم مصطفی شیر خدای... در بیان رهنمونی آمده/ صاحب اسرار سلونی آمده... چون علی از غیب‌های حق یکی است/ عقل را در بینش او کی شکیست...

در لسان‌الغیب این نکته مولانا آمده است. البته لسان‌الغیب و جوهر الذات جز آثار منسوب به عطار است: در لسان من سنای مرتضی است/ ظاهر و باطن لقای مرتضی است... در لسان من علی گفته سخن/ ای پسر گر گوش داری فهم کن سخن یا مرتضی در جسم عطار است روح/ زان رسد ما را به اهل دل فتوح

این اشاره‌ است به همان سخن مولانا که «از تو بر من تافت پنهان چون کنی»... در آثار منسوب به عطار چنین بیاناتی وجود دارد که به نظر می‌رسد عطار همچون مولانا خود را آیینه‌ای در مقابل سینه گشوده و گشاده از حکمت امیرالمؤمنین(ع) می‌داند.

بلخاری در بخش دیگری از سخنان خود گفت: جالب است بدانید بعد از عطار و مولانا البته در بیان من مقدم بر عطار و مولانا، فردوسی نیز در همان ابتدای شاهنامه هم مدح امیرالمؤمنین (ع) را دارد و هم به نحوی بر این نکته کلیدی و بنیادی که محور سخن من است اشاره دارد: که من شهر علمم علیّیم در است/ درست این سخن گفت پیغمبر است...

و این چقدر شباهت دارد به «از تو بر من تافت پنهان چون کنی» مولانا؛ فردوسی اینجا بعد از بیان حدیث نبوی که: «أنا مدینۀ العلم و علیٌ بابها» می‌گوید: گواهی دهم کین سخن‌ها از اوست/ تو گویی دو گوشم پر آواز اوست...علی را چنین گفت و دیگر همین/ کزیشان قوی شد به هرگونه دین...

استاد دانشگاه تهران تأکید کرد: این تجلیل و تکریمی است که فردوسی از حضرت امیرالمؤمنین (ع) دارد که در شعر عطار و مولانا نیز وجود دارد و در اینجا نیز فردوسی نیز به آن اشاره می‌کند؛ این امر در حقیقت اشاره به معنای رایج و جاری در بطن و متن عرفان و حکمت ما است که بسیاری از عرفا سرچشمه حکمت عرفانی و لطایف برهانیه و قرآنیه خود را از حضرت امیرالمؤمنین (ع) می‌دانند و در عین حال اشاره به تأثیرپذیری این شعرای بلندمرتبه از مقام ولایت است که الحق حکمایِ شاعراند.

او در پایان سخنان خود گفت: شاعران زبان فارسی کلام حکیمان بلندمرتبه خود را در بیان حقایق و لطایف برهانیه، بازتاب حکمت امیرالمؤمنین (ع) می‌دانند و این موج و این سیر ادامه دارد تا به جناب شهریار و آن شعر و غزل بسیار بلند آن شاعر گرانقدر می‌رسیم و در حقیقت سیر تاریخ تکریم حضرت امیرالمؤمنین (ع) در زبان و فرهنگ فارسی این غزل بلند حضرت شهریار است که در مطلع آن بیان نموده است: علی‌ ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را/ که به ما سوا فکندی همه سایۀ هما را
 

اهمیت و ویژگی‌های زبان و ادب فارسی

حسن انوری، استاد ادبیات فارسی در مورد انتخاب روز شعر و ادب فارسی گفت: زبان فارسی برای مردم ما اهمیت خاص دارد. اوّلین ویژگی زبان فارسی این است که رابط بین اقوام ایرانی است. ایران کشوری دارای قومیت‌های مختلف است. کرد، کردی و لر به زبان لری صحبت می‌کند؛ وقتی آنها به هم می‌رسند به زبان فارسی صحبت می‌کنند. زبان فارسی رابط بین اقوام ایرانی و بخش مهمی از هویت ایرانی است. یک لحظه فکر کنید اگر زبان فارسی نبود هویت ایرانی چه سرنوشتی پیدا می‌کرد؟

او افزود: فارسی در سه کشور ایران و افغانستان و تاجیکستان زبان رسمی است و قوانین و اسناد در هر سه کشور به زبان فارسی نوشته شده است. علاوه ‌بر این در خارج از این سه کشور در برخی کشورها زبان فارسی با گویش‌های خاص وجود دارد؛ مثلاً در ازبکستان و در شهر بخارا مردم به زبان فارسی تکلم می‌کنند یا در ترکستان شرقی که امروزه جزو چین است زبان فارسی در جاهایی وجود دارد.

عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی تأکید کرد: در گذشته که زبان انگلیسی هنوز زبان بین‌المللی نبود در قسمت هایی از جهان زبان فارسی‌زبان رسمی بود. از اقصی هندوستان تا جنوب اروپا زبان فارسی‌زبان اهل ادب بود و کتب فراوان به زبان فارسی نوشته شده است. در هندوستان کتاب‌های زیادی به زبان فارسی نوشته شده است و مهم‌ترین فرهنگ لغات در گذشته «فارسی» بود. فرهنگ جهانگیری و فرهنگ بهار عجم و فرهنگ آنندراج در هندوستان نوشته شده است. در جایی که فرهنگ لغت نوشته می شود معلوم می شود که آن زبان آنجا رایج است و مردم نیاز به کتاب لغت دارند.

در جنوب اروپا و حوزه امپراطوری عثمانی نیز زبان فارسی‌زبان طبقه تحصیل‌کرده بود و حتی پادشاهان عثمانی به زبان فارسی غزل می‌سرودند. در جنوب شرقی اروپا در بوسنی برای شاهکارهای فارسی شرح نوشته اند. شرح سودی بر حافظ معروف است و این نشان می دهد زبان فارسی در آنجا طرفداران و خوانندگانی داشته است.

او افزود: چهارمین اهمیت زبان فارسی در دارای واژگانی وسیع آن است. این زبانی که صحبت می کنیم از ۱۲۰۰ سال قبل در این سرزمین رایج بود و کتبی به این زبان نوشته شده است و شاید ۲۰ درصد این آثار چاپ شده و ۸۰ درصد در قفسه‌های کتابخانه‌های خارجی و ایرانی مانده است. این آثار واژگانی دارد که بعضاً در لغت‌نامه‌ها نیامده است.

انوری در پایان تأکید کرد: زبان فارسی، زبان لطیفی است و خشن نیست، ادوارد براوون مستشرق شهیر انگلیسی که چند زبان را به خوبی می دانست در حضور چند نفر که این زبان ها را می دانستند خواهش می کرد که به زبان فارسی صحبت کنند چون فارسی‌زبانی لطیف و ظریف است.

جاودانگی شعر و شخصیت شهریار

در ادامه علی‌اصغر شعردوست گفت: بیست و هفتم شهریور یادآور عروج استاد شهریار است. شاعر بلند نظر و جاودانه ای که دل های مشتاقان را اسیر کمند کلام خویش کرد و کلام سحرآمیزش مرزها را در نوردید. شهریار سیمرغی فراتر از قاف و قافیه بود که زندگی دو جهان را با شعر می‌نگریست. شعر شهریار مجموعه‌ای هماهنگ و دلکش از رنگ و صوت و زندگی است که در هر دم و بازدم ضرب آهنگ دل‌ها را تکرار می‌کند.

او افزود: امتداد نگاه شهریار در جهات مختلف شایان تأمل است؛ به عبارتی روشن‌تر، استاد دیدی ژرف و فراخ دارد با آنکه همه چیز را در دایره دید خود دارد از ژرفای نگاهش کاسته نمی‌شود. برای همین هم از نظر نگاه شاعرانه و هم از جهت مردمی‌بودن در اوج قرار می‌گیرد و با بال‌های خستگی‌ناپذیر عشق و عرفان از قاف و قافیه فراتر می‌رود. شهریار آسمان شعر را سقف بشکافته و طرحی نو در انداخته؛ از این رو در جاودانگی‌اش تردید راه نیست.

شعردوستد گفت: شوری که شهریار در آفاق ایجاد کرد تنها در قلمرو دل آدمی قابل تصور است. روزی در تهران و روزی در خراسان و روزی دیگر در تبریز بود. اما در همه جا کلامش از شیدایی و شور آکنده بود و در قلمرو محیطی خاص نمی گنجید. «حیدربابا سلام او» به زبان مادری اش ترکی، فراتر از مرزها هنگامه‌ای برپا کرد که هر کسی  حرمان‌ها و آرزوهای خود را در این منظومه شگرف جست‌وجو می‌کند.

سفیر سابق ایران در تاجیکستان تأکید کرد: «شهریار» زبان مشترک همه بشر است. پاک اعتقادی و پارسایی‌اش همگان را به خضوع و خشوع وا می‌داشت. کدامین مسلمان و دوستدار علی (ع) است که بوی عشق و محبت را از کلمه به کلمه منظومه های جاودان «علی ای همای رحمت» او در نیابد. 

ادب و مؤدب بودن در ادبیات فارسی

پنجمین سخنران این برنامه مسرت واجد، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اسلامی بهاولپور پاکستان، در ابتدای سخنان خود گفت: «ادبیات» در سراسر جهان برای انسان ها خیلی مهم است، ولی وقتی ما متون منظوم و منثور ادبیات فارسی را بخوانیم و از آنها استفاده کنیم متوجه می‌شویم ادبیات فارسی جالب‌ترین و پربارترین متون ادبی‌اند؛ ادبیات فارسی پر است از درس و مضامین اخلاقی که البته دین اسلام هم بر آنها تأکید کرده است. شنیدن و خواندن این سخنان اخلاقی و عمل به آنها برای انسان ضرورت دارند و برای جامعه بسیار پر ارزش و مفید است.

او ادامه داد: به مصداق مشت نمونه خروار است؛ فقط چند موضوع اخلاقی را از ادبیات فارسی با مثال‌هایی شیرین توضیح خواهم داد؛ همانطور که می‌دانید، اوّلین شرط مسلمانی بیان «لا اله الا الله» است، لا اله گفتن نه‌فقط به زبان بلکه به دل و جان، لا اله گفتن بسیار لازم و ضروری است. علامه اقبال لاهوری دراین باره می‌گوید: لا اله گویی بگو از روی جان/ تا ز اندام تو آید بوی جان...این دو حرف لااله گفتار نیست/ لااله جز تیغ بی زنهار نیست

وی افزود: یکی از منابع مهم در زندگی ما قرآن کریم است و ما باید برای همه معاملات و اقدامات در زندگی خودمان از آن استفاده کنیم. اقبال لاهوری می گوید: گر تو می‌خواهی مسلمان زیستن/ نیست ممکن جز به قرآن زیستن

همچنین باید در زندگی خودمان به سیره پیامبر اکرم (ص) توجه کنیم و از سنت نبوی راهنمایی بگیریم چنان که اقبال لاهوری می‌فرماید: به مصطفی برسان خویش را که دین همه اوست/ اگر به او نرسیدی تمام بولهبی‌ست

همچنین دین اسلام به زنان ما تأکید می‌کند که به حضرت زهرا (سلام الله علیها) به‌عنوان یک اسوه توجه کنند تا مانند ایشان به مادری خوب و فداکار مبدل شوند. در این باره نیز اقبال لاهوری می‌گوید: مریم از یک نسبت عیسی عزیز از سه نسبت حضرت زهرا عزیز... نور چشم رحمة للعالمین/ آن امام اولین و آخرین...آنکه جان در پیکر گیتی دمید/ روزگار تازه آئین آفرید...

او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در ادبیات فارسی درس محبت خیلی زیاد دیده می شود؛ مولوی در این باره می فرماید: از محبت تلخ ها شیرین شود/ از محبت مس ها زرین شود...از محبت دردها صافی شود/ از محبت دردها شافی شود...

همچنین ادبیات فارسی درس اتحاد و اتفاق میان انسان ها و ملت ها را هم به ما گوشزد و یادآوری می کند؛ چنانکه سعدی شیرازی شاعر پرآوازه ایرانی می گوید: بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند...چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار...

مسرت واجد تأکید کرد: یکی از مهترین درس‌هایی که ادب فارسی به ما می آموزد، درس ادب و مؤدب بودن است؛چنانکه جناب مولوی می‌گوید: از خدا جوییم توفیق ادب/ بی‌ادب محروم گشت از لطف رب...بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد/ بلکه آتش در همه آفاق زد

او در پایان گفت: اقبال لاهوری نیز به ادب و مؤدب بودن بسیار توجه دارد و ما را به آن توصیه می‌کند و این گونه می سراید: ادب پیرایه نادان و داناست/ خوش آن کو از ادب خود را بیاراست...ندارم آن مسلمان زاده را دوست/ که در دانش فزود و از ادب کاست

 ظرفیت‌های زبان و ادب فارسی

در پایان نیز استاد ادبیات دانشگاه اصفهان سخنرانی کرد و گفت: ظرفیت‌های زبان و ادبیات فارسی بسیار مهم اند. در این باره باید به تفصیل سخن گفت و محورها و موضوعات پرشماری را برشمرد. اما در این مجال چون وقت زیادی در اختیار نیست به چند محور اشاره می کنم، اوّلین ظرفیت زبان و ادبیات فارسی این است که از منابع اصلی اسلامی یعنی قرآن مجید، روایات و احادیث و سیره پیامبر اکرم (ص) و سیره ائمه اطهار (ع) و بزرگان دین استفاده کرده است. پیوند ادبیات فارسی با این منابع و با وحی الهی که هم در ساختار و لفظ از این منبع عظیم الهی بهره می گیرد و هم در بیان مفاهیم و موضوعات متعالی؛ موجب شده است ظرفیتی ویژه و منحصربه ‌فرد نصیب ادبیات فارسی شود.

سیدعلی اصغر میرباقری‌فرد ادامه داد: ظرفیت مهم دیگر در حوزه زبان و ادبیات فارسی این است که به سبب همان ویژگی و ظرفیت اوّل شعر و ادب فارسی در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما جایگاهی بس متعالی دارد. جایگاه شعر و ادب فارسی بسیار بلند است و این موضوع سبب شده است که شعر و ادبیات در تاریخ ما و در دوره ها و عرصه های مختلف سیاسی ، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نقش مهمی برعهده بگیرد و اثرگذار باشد.

وی با اشاره به اشعار نظامی گنجوی گفت: نظامی در تمام آثار خود درباره شعر و ادبیات و جایگاه آن سخن گفته است. در حقیقت از برخی از اشعار می توان این‌طور نتیجه گرفت که او کلام را به دو بخش سخته و نه سخته تقسیم می کند و سپس می گوید سخن‌پردازان کسانی هستند که کلام آنها سخته و سنجیده و موزون است.

میرباقری افزود: نکته دوم نظامی این است که این کلام سنجیده و سخته و موزون برای دو نوع هدف به کار می رود: یعنی کسانی که به مقام سخنوری می رسند و سخن‌پردازی می‌کنند و از کلامشان برای رسیدن به اهداف کوتاه‌مدت و زودگذر و مادی و فرومایه استفاده می‌کنند یا برای دست یافتن به مقاصد متعالی و رسیدن به مراتب کمال بهره می‌گیرند.

او تأکید کرد: درباره دسته دوم در حقیقت ماهیت شعر و ادب اقتضا می‌کند تا سخن‌پردازان در این مسیر حرکت کنند و از شعر و سخن برای رسیدن به کمال بهره بگیرند و بر این مبنا نظامی هم تأکید می کند که اگر سخن‌پردازان این راه را در پیش بگیرند و از سخن خود برای رسیدن به اهداف معنوی و متعالی بهره گیرند، در دستگاه الهی به جایگاهی می رسند که هیچ کس جز انبیا به آن جایگاه دست پیدا نخواهد کرد.

میرباقری فرد تصریح کرد: نظامی می گوید گنج دو عالم در دل شعر این شعرا آشکار می شود. این دسته از شاعران مقامی عرشی و قدسی دارند و شعر این شاعران با شرع پیوندی ناگسستنی دارد. این مهم منجر به این می شود که انسان مراتب کمال را طی کند.

او در پایان گفت: شعر و ادبیات فارسی در فرهنگ ایرانی و اسلامی چنین جایگاهی دارد و این مسأله سبب شده ادبیات فارسی از ابتدا تا کنون نقش مهمی را در فرهنگ، اجتماع و... برعهده داشته باشد.

در این نشست محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و استاد دانشگاه تهران، حسن بلخاری قهی رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و استاد دانشگاه تهران، حسن انوری چهره ماندگار و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، علی اصغر شعردوست نویسنده، ادیب و سفیر سابق ایران در تاجیکستان، مسرت واجد استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اسلامی بهاولپور پاکستان و سید علی اصغر میرباقری فرد استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان به ایراد سخن پرداختند.