حجتالاسلام علی شیرازی روز جمعه در گفت و گو با خبرنگار سیاسی ایرنا با ذکر خاطراتی از حضور خود در جبهه و جنگ گفت: فروردین سال ۱۳۶۰ به جبهه اعزام شدم، اوایل جنگ در عملیاتهای مختلفی شرکت میکردم و بعد برای ادامه تحصیل به قم میآمدم اما از عملیات بیتالمقدس به شکل جدیتر در جبهه حضور پیدا کردم.
وی افزود: من در عملیاتهایی مانند والفجر مقدماتی، مسلمبن عقیل، والفجر ۴، کربلای ۴ و ۵ و والفجر ۱۰ حضور داشتم. از سال ۶۵ تا پایان جنگ به صورت دائم در میدانهای نبرد حضور داشتم و مسئول تبلیغات لشکر ثارالله بودم.
نمایندگی ولیفقیه در قرارگاه ثارالله با ذکر خاطرهای از جبهه و جنگ افزود: عملیات کربلای ۴ و ۵ به فاصله کوتاهی انجام گرفت. در کربلای ۴ شکست خوردیم زیرا عملیات لو رفته بود و همان عملیاتی بود که غواصهای ما به دست نیروهای عراقی افتادند.
شیرازی عنوان کرد: در آن عملیات نیروهای زیادی به جبهه آمده بودند به دلیل اینکه همه نیروها وارد جنگ نشده بودند، قرار شد ما عملیات دیگری انجام دهیم که همان عملیات کربلای ۵ بود که در ۱۸ دی ماه به فاصله دو هفته با عملیات قبلی، این عملیات را انجام دادیم.
وی با ذکر خاطره دیگری اظهار کرد: خاطره دیگری که دارم این است که همه رزمندگان روحانی گردان لشکر ثارالله که ما در آن حضور داشتیم جمع شدند و طوماری را امضا کردند. آیتالله حائری شیرازی و شهید میثمی سخنرانی قرایی کردند و همه طومار را امضا کردند و در آن تاکید کردند که تا پایان جنگ در جبهه میمانند.
مسوول تبلیغات لشکر ثارالله ادامه داد: در آن زمان عدهای از روحانیون به جبهه میآمدند و بعد از مدتی برای تحصیل دوباره به قم میرفتند و چند ماه بعد دوباره به جبهه میآمدند اما براساس این طومار همه قرار گذاشتیم که تا پیروزی کامل در جبهه بمانیم. این طومار را از میان روحانیت به میان لشکریان آوردند و در گردان همه رزمندگان این طومار را امضا کردند هم اکنون هم این طومار در موزه جنگ شهر کرمان ثبت شده است.
شیرازی بیان کرد: عملیات کربلای ۵ از سختترین عملیاتهای دوران دفاع مقدس بود. در این عملیات جلوی خطی که لشکر عملیات را شروع میکرد، آب قرار داشت یعنی یک جاده بود و دو طرف آن جاده آب بود و این جاده تنها راه ارتباطی ما بود. همه نیروها، ماشینسنگینها، تریلیها و تجهیزات ما از همین جاده منتقل میشدند و این موضوع جدیدی در جنگ بود و کار ما را سخت میکرد زیرا در تیررس دشمن بودیم. در واقع همه نیروها و تجهیزات ما از یک سمت حرکت میکرد و همین موضوع موجب شد بسیاری از جوانان ما مجروح و شهید شوند و در سختترین شرایط رزمندههای ما سه ماه شبانه روز جنگیدند. حاج قاسم که در آن زمان فرمانده لشکر ثارالله بود چند روز نمیخوابید تا اینکه سرانجام توانستیم پیروز شویم.
نمایندگی ولیفقیه در قرارگاه ثارالله با ذکر خاطرهای از سردار سلیمانی گفت: من از سال ۶۱ حاج قاسم را میشناسم. معمولا قبل از اینکه عملیاتی انجام شود یکی دو شب قبل جلسات توجیهی میگذاشتند. در عملیات کربلای ۵، حاج قاسم دو سه روز قبل از عملیات، جلسه توجیهی گذاشته بود و فرماندهان و مسئولان در آن جلسه حضور داشتند.
وی ادامه داد: قبل از عملیات کربلای ۵ دو جلسه توجیهی در اهواز برگزار شد. در آن جلسات حدود ۴۸ نفر از مسئولان لشکر حضور داشتند و برای حاج قاسم توضیحاتی ارائه کردند و ایشان هم توضیحاتی داد که این جلسه دو ساعت طول کشید در آخر هم مداحی برگزار شد. آن شب در آن جلسه سوز عجیبی میان بچهها بود. بعد از مداحی همدیگر را به آغوش کشیدیم و خداحافظی کردیم.
نمایندگی ولیفقیه در قرارگاه ثارالله عنوان کرد: بعد از عملیات کربلای ۵، جلسه ارزیابی تشکیل دادیم که ببینیم چه اتفاقاتی در مورد آن عملیات افتاده است. از آن جمع ۴۸ نفره فرماندهانی که در آن جلسه بودند، ۲۴ نفر شهید شدند از جانشین سردار سلیمانی گرفته تا فرماندهان گردان ما. سخنرانی سردار سلیمانی در آن جلسه غوغا به پا کرد.
شیرازی تصریح کرد: از آن زمان به بعد با اینکه نیروها جابجا میشدند و برای استراحت به عقب برمیگشتند اما سردار سلیمانی تنها کسی بود که جایگزین نداشت و همواره در جنگ بود و یک تنه تلاش میکرد. وقتی عملیات تمام شد حاج قاسم شروع به سر زدن به خانواده شهدا کرد.
وی افزود: عید سال ۶۶ یک شب حاج قاسم با من تماس گرفت و گفت به خانه شهدا سر بزنید. ما از آنجا به مازندران رفتیم و شروع به سرکشی به خانواده شهدایی که در آن عملیات بودند، کردیم. سپس از آنجا دوباره به اهواز، کرمان و خوزستان رفتیم و آنجا با خانوادهها دیدار کردیم.
مسوول تبلیغات لشکر ثارالله ادامه داد: به ضرس قاطع میتوانم بگویم که شاید هیچ شهیدی در کرمان نباشد که حاج قاسم به خانه وی سر نزده باشد. وی از همان زمان تا پایان حیاتش همه بچههای فرماندهان را زیر نظر داشت برای آنها پدری کرد و تا پایان عمر به خانواده شهدا رفت و آمد میکرد و این ارتباط را تا لحظه شهادتش دنبال میکرد.
شیرازی یادآور شد: حاج قاسم فرمانده بسیار جدی بود در میدان جنگ اگر خونی از بینی کسی میآمد تصورش این بود که باید مسئولان مراقب میبودند که این خون نیاید و به شدت با افراد برخورد میکرد تا جان رزمندگان حفظ شود اما بعد از عملیاتها با همه رفیق بود و رفاقت میکرد.
وی گفت: خاطره دیگری که با حاجقاسم دارم مربوط به فروردین سال ۶۶ است. حاج قاسم همه مسئولان لشکر را به همراه خانوادههایشان نزدیک سد دز دعوت کرد در آنجا غاری قرار داشت که آب میآمد و هوای گرم خوزستان را خنک میکرد.
نمایندگی ولیفقیه در قرارگاه ثارالله بیان کرد: حاج قاسم با آنکه فرمانده لشکر بود خودش آستینها را بالا زد و برای بچهها غذا پخت و به تک تک آنها داد. نمیگفت من فرمانده لشکر هستم تا وی را آشپز صدا بزنند و در کنار همه میایستاد و به همه خدمات ارائه میکرد.
شیرازی درباره اتحاد ارتش و سپاه گفت: اولین عملیاتی که سپاه و ارتش با هم انجام دادند عملیات بیتالمقدس بود. من در آن زمان در گردان شهید باهنر بودم گردان ما را با گردانی از ارتش ادغام کردند و نیمی از گردان ما ارتشیها بودند و ارتباط ارتش و سپاه ارتباط خوبی بود.
وی ادامه داد: در سال ۶۵ قبل از عملیات کربلای ۴ و ۵ و حتی بعد از کربلای ۵، آموزشهای مشترک برای سپاه و ارتش میگذاشتند و تا پایان جنگ این همکاریها بسیار خوب بود. حتی قرارگاه خاتم، میان سپاه و ارتش مشترک بود در قرارگاه محسن رضایی و صیاد شیرازی حضور داشتند.
مسوول تبلیغات لشکر ثارالله اضافه کرد: میتوانم به ضرس قاطع بگویم که نیروی هوایی ارتش و هوانیروز در اکثر عملیاتها حضور داشتند و پشت و پناه سپاه بودند و نیروهای ما در جنگ خودشان را باور کرده بودند.
شیرازی در پاسخ به سوالی درباره اینکه امروز چگونه باید از تجربه جنگ استفاده شود، گفت: نیروهای ما با دست خالی در مقابل دشمن ایستادند. تجهیزات نظامی صدام بسیار بیشتر از تجهیزات ما بود و هیچکس در دنیا از ما حمایت نمیکرد فقط لیبی و سوریه از ما حمایت میکردند که حمایت آنها هم قاطع نبود.
وی اظهار کرد: ما با اتکا به خدا توانستیم به پیروزی برسیم بسیاری از نیروهای ما تجربه نظامی نداشتند اما به مرور در میدان جنگ این تجربه را پیدا کردند. با اتکا به خدا و خودباوری در این میدان فرماندهان زیادی تربیت کردیم، رشد کردند و با انگیزه و اعتقاد در میدان جنگ با استکبار جهانی توانستند دشمن را مغلوب کنند.
*گفت و گو از سمیه لاری