تهران- ایرنا- کودکان مهاجر به ویژه از مبدا همسایه شرقی یعنی افغانستان تاکنون شاهد سیاست و رویکردهایی متفاوت طی دهه‌های گذشته در زمینه تحصیلشان در کشور ما بوده‌اند.

در دومین بخش از وبینار آموزش کودکان مهاجر در دنیای مدرن که از سوی «گروه مطالعات جوانان» موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، وضعیت این کودکان به ویژه کودکان افغانستانی در ایران مورد بررسی و بازبینی قرار گرفت. بنابر مسائل مطرح شده در این وبینار، حوادث یک ماه اخیر افغانستان بازگو کننده حقایق بسیار زیادی در رابطه با میزان مهاجرت کودکان است. این که این کودکان از کجا آمده‌اند و تا چه میزان سواد داشته و با چه فراز و نشیبی روبرو هستند، از جمله موضوعاتی است که باید به‌طور جدی بدان پرداخته شود. «پیمان حقیقت‌طلب» مدیر پژوهش انجمن «دیاران»، در این رابطه مطالب خود را بیان کرده که مشروح آن در گزارش پیش‌رو و در ادامه بخش نخست قابل ملاحظه است؛

کودکان افغانستانی در ایران چه وضعیتی داشتند؟

در دهه‌ شصت و با اجرای سیاست درهای باز دولت، تحصیل کودکان مهاجر در کنار کودکان ایران به شکلی جدی پیگیری شد به شکلی که در سال تحصیلی ۱۳۶۷-۱۳۶۸ تعداد دانش‌آموزان افغانستانی که در مدارس دولتی شهر مشهد ثبت‌نام کرده و مشغول به تحصیل بودند برابر با ۳۵ هزار و ۴۶۵ نفر و تعداد ثبت‌نامی‌های نهضت سوادآموزی خراسان ۲۴ هزار و ۲۵۴ نفر بود. این آمار بیانگر سهولت تحصیل کودکان مهاجر در مدارس ایرانی در دهه ۶۰ است.

اما در دهه هفتاد و با مطرح شدن طرح «بازگشت آوارگان افغانستانی به موطن» که در شورای عالی امنیت ملی مطرح شد، وضعیت به شکل دیگری خودنمایی کرد. در این دوره قطع شدن یارانه‌ آموزش برای مهاجران ورودی بعد از سال ۱۳۷۱ و پولی شدن تحصیل این کودکان در ایران موجب شد تا مدارس خودگردان هم در این دوره پدیدار شوند که بدین ترتیب تحصیل سالانه ۹۰ هزار کودک مهاجر در این مدارس به شکلی جدی پیگیری شد.

در دهه هشتاد این سیاست‌ها باز هم دچار تغییر شد. در این دهه تحصیل کودکان مهاجر در مدارس ایران در سال‌های ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۵ ممنوع شد و حتی از فعالیت مدارس خودگردان در ایران بر اساس مصوبات وزارت کشور، ممانعت به عمل آمد که این اقدام موجب شد تا تعداد دانش‌آموزان مهاجر در ایران کاهش معناداری را تجربه کند.

دهه نود اما وضعیت بهتری را برای این دانش‌آموزان رقم زد. در این دهه با فرمان رهبر انقلاب و به رسمیت شناخته شدن حق تحصیل همه‌ کودکان مهاجر در ایران، تعداد دانش‌آموزان مهاجر در مدارس ایران افزایش یافته و تعدادی از مدارس خودگردان نیز به رسمیت شناخته شدند. این اقدام موجب شد تا در سال تحصیل ۱۳۹۸-۱۳۹۹ تعداد دانش‌آموزان مهاجر ثبت‌نامی در مدارس ایران به ۵۰۰ هزار نفر هم برسد. از این تعداد۹۵ درصد دانش‌آموزان افغانستانی بوده و حتی یک سوم آن‌ها هم فاقد مدارک قانونی بوده‌اند. این افزایش تعداد ناشی از افزایش پوشش تحصیلی نیز هست. آمار نشان می‌دهد که با این رویکردها، گرچه در سال ۱۳۷۵ تنها ۴۹ درصد کودکان زیر ۱۸ سال مهاجر در ایران مشغول به تحصیل بودند، اما این نسبت در سال ۱۳۹۵ به ۶۹ درصد رسید که از این حیث قابل توجه است.

تحصیل کودکان مهاجر، هدیه ایران به مهاجران

در دهه نود هرچند فرمان رهبری در چهار پنج سال ابتدایی بدون چون و چرا اجرا می‌شد، اما در دو سه سال اخیر با سخت‌گیری‌هایی نظیر ثبت‌نام نشدن تازه‌مهاجران، مشکلات ثبت‌نام کسانی که در مدارس خودگردان تحصیل کرده‌اند،  جلوگیری از ثبت‌نام کسانی که محل زندگی خود را تغییر داده‌اند و... در ثبت‌نام کودکان مهاجر در مدارس ایران موانعی به وجود آمد.

این در حالی است‌که خواسته بسیاری از کشورها آموزش و گسترش فرهنگ و زبان رسمی خودشان در میان کشورهای همسایه و جهان است. چنانچه هم‌اکنون در کشورهایی نظیر «آلمان» و «آمریکا» آموزش به کودکان بدون مدرک از کشورهای دیگر سابقه‌دار است. با این‌حال برخی متولیان سابق در وزارت کشور این را جزو لطف‌های حاکمیت دانسته و برای اجرای آن «منت»ی بزرگ بر سر جامعه مهاجر می‌گذاشتند.

با این وجود باید در نظر داشت که هرچند «تحصیل»، یکی از عوامل مهاجرت افغانستانی‌ها به ایران بوده و برخی مجریان، تحصیل کودکان مهاجر را عامل افزایش مهاجرت به ایران می‌دانند، اما طبق نظرسنجی «پیمایش مردم افغانستان» در سال ۲۰۱۷،  بیش از ۵۰ درصد از افغانستانی‌ها «ناامنی» را مهم‌ترین علت تمایل به مهاجرت و حدود ۲۵ درصد نیز بیکاری و تنها ۲.۲ درصد تحصیل را علت تمایل خود به مهاجرت عنوان کرده‌اند.

در همین حال، تحصیل کودکان مهاجر هزینه‌ای گزاف برای ایران داشته و برخی مجریان، هزینه تحصیل کودکان مهاجر را رقمی بالغ بر ۱۵۰۰ میلیارد تومان برای ایران اعلام کرده و عدم حمایت سازمان‌های جهانی را دلیلی بر بی‌معنا بودن آن می‌دانند. در این میان برخی این پرسش را مطرح می‌سازند که آیا اگر ایران هم همچون ترکیه و عربستان در افغانستان مدرسه راه می‌انداخت و اگر در دهه ۸۰ تحصیل کودکان افغانستانی را دشوار نمی‌کرد چنین صحنه‌ای تکرار می‌شد؟