یزد - ایرنا - ایران یکی از چند کشور صاحب تمدن کهن در جهان است، تمدن‌های کهن جهان مانند ایران، یونان، چین، هند و مصر علاوه بر سابقه طولانی در شکل‌گیری تمدن بشری در زمینه غنای فرهنگی نیز از کانون‌های مهم فرهنگ به شمار می روند و به زعم ویل دورانت گهواره‌های تمدن بشر بوده‌اند.

یکی از ویژگی‌های مشترک تمامی تمدن‌های بزرگ جهان، برخورداری از بن مایه‌های قوی فرهنگی است که در قالب اسطوره‌ها و افسانه‌ها در ادبیات ملل تجلی یافته‌است، در فرهنگ یونان باستان ادیسه و ایلیاد نماد پهلوانان اسطوره‌ای این تمدن هستند که در آثار هومر افسانه‌های آنان ثبت شده است و در فرهنگ ایرانی نیز اسطوره‌ها و افسانه‌های پهلوانان و تاریخ اساطیری ایران در شاهنامه فردوسی روایت شده است، قصه پهلوانانی مانند رستم، سهراب، سیاوش، آرش و دیگر دلاوران این سرزمین ، نسل به نسل از زبان نقالان و راویان شنیده و سینه به سینه در گوش کودکان این سرزمین روایت شده است.

شاید کمتر کشوری را در جهان بتوان یافت که در طول تاریخ به اندازه ایران درگیر جنگ‌های مختلف شده باشد، به قول یکی از استادان تاریخ، ایران در چهارراه حوادث جهان قرار گرفته است و حتی در جنگ‌هایی که بین کشورهای دیگر درگرفت و در آن ایران اعلام بی طرفی کرد، نیز خاک ایران به تصرف دولت‌های درگیر در جنگ با یکدیگر درآمده است.

در سال‌های اخیر کشورهای مختلف جهان در صدد تولید محتواهای فرهنگی مانند کتاب، فیلم، نمایش و دیگر محصولات فرهنگی از این دست برآمده‌اند تا از طریق آنها سرمایه‌های فرهنگی خود را تقویت کنند، برخی از نمونه‌های این تولیدات که در تلویزیون ایران بسیار زیاد به نمایش درآمده، افسانه‌های حماسی جنوب شرقی آسیا به خصوص کشور کره است که در قالب سریال‌های متعدد ساخته شده است، این در حالی است که کشور کره تحت تاثیر اعمال نفوذ قدرت‌های جهانی دو تکه شده و هر قسمت دیگری را بزرگترین تهدید برای امنیت خود می‌داند.

و اما ایران، سرزمینی که در طول تاریخ چند هزارساله خود، تجربه سخت‌ترین جنگ‌ها را داشته است، از حمله چنگیز و تیمور لنگ که از سر کشته شدگان مناره ساختند تا آخرین جنگی که بخش قابل توجهی از نسل امروز ایران آن را به خاطر دارند و برخی از آنان زخم خورده واپسین تجاوز دشمن به این سرزمین هستند، هنوز هم مردم ایران حماسه مقاومت فرزندانش در مقابل تجاوز بیگانگان در دو قرن اخیر که نتیجه ضعف قدرت حاکمه مرکزی بود، را فراموش نکرده‌اند، دلاوری مردانی مانند شهید رئیس علی دلواری در برابر استعمار انگلیس، دفاع دو روزه سه سرباز ایرانی در مرز جلفا در برابر تجاوز لشکری از شوروی در سال ۱۳۲۰ و به خصوص دوران هشت ساله جنگ عراق به رهبری صدام ، که هر روز آن صحنه‌هایی از حماسه را مردان این سرزمین رقم زدند، تا اسطوره‌های ایران این بار تنها در قصه‌ها نباشند، بلکه قهرمانانی واقعی باشند که حماسه‌های آنان سر از قصه‌ها در می‌آورد.

بخش قابل توجهی از اسطوره‌ها و حماسه‌هایی که در آثار بزرگ ادبی ملل مختلف به یادگار برجا مانده، تنها قصه‌هایی است که توسط ادبیان چیره‌دست در قالبی زیبا ثبت شده‌اند، به قول آن بیت معروف که البته از فردوسی نیست:

که رستم یلی بود در سیستان

منش کرده‌ام رستم داستان

در هشت سال دفاع مقدس که ظاهر آن دفاع از مام میهن در برابر تجاوز عراق بود، اما در باطن با بخش قابل توجهی از کشورهای منطقه و قدرت‌های حامی عراق در بلوک شرق و غرب در جدال بودیم، نسلی از ایرانیان که از اسطوره‌ها سربرآورده و علاوه بر ریشه‌های حماسی فرهنگ ایرانی از فرهنگی اسلامی و حماسه سازی امام حسین علیه‌السلام در کربلا نیز سیراب شده بودند، دست به کاری شگرف زدند و حماسه‌هایی را در عرصه نبرد رقم زدند که جهان را به شگفتی واداشت و جنگی را که فکر می‌کردند در چند روز با پیروزی و فتح تهران به پایان می‌برد، پس از هشت سال با سرشکستگی ترک کردند.

اگرچه در واپسین تجاوز به خاک ایران، دشمن از نظر سلاح در بهترین شرایط قرارداشت و در مقابل ایران با اعمال تحریم تسلیحاتی عملا توان تهیه سلاح‌های استراتژیک را نداشت اما همیت و غیرت دلاوران و رزمندگان، قوی تر از هر سلاحی مانع از تحقق نقشه‌های دشمن شد، در آبادان و خرمشهر که فتح آنها را صدام یک روزه پیش بینی کرده بود، مردان و زنانی از جنس حماسه با حداقل سلاح، مانع از پیشروی سریع نیروهای دشمن شدند تا از سراسر ایران نیروهای تازه نفس به میدان نبرد رسیدند و خواب دشمن را آشفته کردند.

شهید قاسم سلیمانی، شهید علی صیاد شیرازی، شهید محمد ابراهیم همت، شهید مهدی باکری، شهید حسین خرازی، شهید حسن باقری، شهید عباس بابایی، شهید محمدعلی جهان آرا، شهید محمدرضا دستواره، شهید  مصطفی چمران، شهید علی چیت سازان، شهید محمود کاوه، شهید حاج حسین بصیر، شهید جواد فکوری، شهید منصور ستاری، شهید اکبر آقابابایی، شهید ذبیح الله عاصی زاده، شهید حسین دشتی و صدها سردار و فرمانده دیگر تنها نام‌هایی برای یافتن آدرس و گم نشدن در خیابان‌های شهر نیستند، نام‌هایی هستند که مسیر عزت و سربلندی را به ما نشان می دهند.

نام‌های زال، رستم، سهراب، سیاوش، آرش و دیگر دلاوران شاهنامه را زیاد شنیده‌ایم اما کمتر نام ﺷﻬﻴﺪانی مانند رستم زال و رستم فرشچی روﺳﺘﺎییان بوشهری، شهیدان زال یوسف‌پور و سهراب نوروزی روستازادگانی از چهارمحال و بختیاری،  شهید سیاوش شریفی از فارس، شهید آرش جلیلی بشرویه از تهران، شهید آرش سیاه رضائی از کاشان یا شهید عبدالرسول زرین که به معنای واقعی آرش بود، عشایرزاده گچسارانی که شهید حسین خرازی لقب گردان تک نفره را به این تک تیرانداز بی‌مانند داده بود، اینها نام‌هایی دیگری هستند که در کنار نام سرداران شهید و تمامی ایثارگران و رزمندگان دوران دفاع مقدس که برخی از آنان زخم‌هایی از این دوران به یادگار بر تن دارند، اسطوره‌ها واقعی این سرزمین هستند که نام‌های بلند آنان، هراس را در دل هر دشمنی می‌افکند.

هرگاه به تصویر این یادداشت از پنج دلاور مرد ایرانی بر روی پل خرمشهر نگاه می‌کنم که پای در نبردی بی‌بازگشت برای سد کردن راه سپاه دشمن گذاشته اند، به یاد پاسخ صدام در خصوص نپوشیدن لباس رزم در حمله به کویت و همواره در لباس رزم بودنش در جنگ با ایران می افتم که اعتراف کرده بود: "ایرانیان مرد جنگ بودند و پوشیدن لباس نظامی در مقابل چنین دشمن قدرتمندی لازم بود اما در جنگ کویت، من در مقابل خود مردی نمی‌بینم".

پایداری در هشت سال دفاع مقدس و تمامی سال های سخت تحریم پس از جنگ، مردم ایران را در کوره شداید آب دیده تر می کند، چراکه توسعه و پیشرفت در بستر خواب حاصل نمی شود بلکه در میدان عمل به دست می آید و برای رسیدن به آن باید از گردنه های سخت تحریم عبور کنیم، اتکا به هر قدرتی غیر از خدای لایزال و ملتی که مهمترین پشتوانه کشور هستند، راهی جز وابستگی به بیگانگان پیش روی ما قرار نمی دهد، هفته دفاع مقدس تنها یک خاطره نیست، سندی است از توانستن یک ملت در سخت ترین شرایط ممکن، با چنین پشتوانه غنی دینی و فرهنگی و با غیرت و تلاش زنان و مردانی که در عرصه های مختلف برای ایران افتخار آفرینی می کنند، فردای روشن برای کشور دور از دسترس نیست.