تهران- ایرنا- آخرالزمان در فرهنگ اسلامی هم گسترۀ زمانیِ پیامبری رسول خاتم(ص) تا برپایی قیامت را دربرمی‌گیرد و هم به عصرِ ظهورِ منجی موعود اطلاق می‌شود.

آخرالزمان از گذشته تا امروز یکی از مفهوم‌های مهم، اساسی و کنجکاوی‌پذیر برای مردمانِ جوامعِ گوناگون و معتقدان به دین‌های مختلف بوده است. به همین دلیل، همواره دربارۀ آن بحث شده، کتاب‌ نوشته شده و حتی فیلم ساخته شده است. اما موضوع آخرالزمان، افزون بر جذابیت‌های رازآلودش از اهمیتی سرنوشت‌ساز در حیاتِ بشر برخوردار است و انبوهِ روایت‌ها، کتاب‌ها، فیلم‌ها، خبرها، پیش‌بینی‌ها و پیش‌گویی‌های آخرالزمانی، خود گویای همین اهمیت است.

آنچه در ادامه آمده، پیش‌قدم یا قدمِ نخست در پرداختن به موضوع گسترده و پُرشاخ و برگ «آخرالزمان» است. گامی که مقدمۀ گام‌های بعدی در پرداختن به این موضوع مهم خواهد بود.

آخرالزمان یعنی چه؟

ترکیب عربی «آخرالزمان» در زبان فارسی نیز عبارتی آشنا است و افزون بر اینکه در این شیرین زبان فراوان به همین شکل به کار رفته، در ریختِ «آخر زمان» نیز استفاده شده است. پُرکاربردی این ترکیب تا بدان‌ اندازه است که افزون بر متن‌ها و کتاب‌های دینی و ادبی و تاریخیِ کهن، در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های روزِ دنیا نیز می‌توان به‌فراوانی حضورش را دید و شنید و احساس کرد. حتی اگر اهل مطالعه و فیلم‌دیدن هم نباشیم، به‌حتم در گفت‌وگوهای روزمره به گوشمان خورده است که وقتی مردمان با پدیده‌ای شگفت‌انگیز و دور از باور روبه‌رو می‌شوند، می‌گویند که «انگار آخرالزمان شده است». اما این «آخرالزمان» یا «آخر زمان» به چه معنا است؟

به دلیل اینکه اجزای این ترکیب، یعنی واژۀ «آخِر» و «زمان» در فارسی متداول است، معنی ترکیبیِ آنان نیز آشکار خواهد بود. بنابراین آخرالزمان یعنی پایان زمان یا زمانِ پایانی و البته منظور از زمان، عصر، دوره و روزگار است. از این‌رو آخرالزمان را هم می‌توان پایانِ عمر روزگار درنظر گرفت، هم دورۀ زمانیِ پایانی از دوران دنیای مادی. فارغ از این، اگر به مدخل‌های «آخرالزمان» یا «آخر زمان» در فرهنگ‌های لغت فارسی معاصر نیز مراجعه کنیم با توضیح‌هایی کوتاه و کلّی روبه‌رو می‌شویم و چیزی بیش از همین معنای ظاهری درنخواهیم یافت. به‌مَثَل در لغت‌نامۀ دهخدا آخرالزمان را «قسمت واپسین از دوران که به قیامت پیوندد» معنی کرده‌اند. در فرهنگ معین نیز با این معنی مواجه می‌شویم: «دوره آخر؛ قسمت واپسین روزگار که به قیامت متصل گردد؛ مجازاً روزگاری که در آن حوادث نامعمول یا کارهای ناپسند زیاد روی می‌دهد». در فرهنگ عمید نیز چیزی افزون بر آنچه در دو فرهنگِ پیشین یاد شد، دیده نمی‌شود.

آخرالزمان چه زمانی است؟

اما این عهد و دورۀ پایانی یا همان آخرالزمان، به چه زمان و روزگاری اطلاق می‌شود؟ در پاسخ به این پرسش، این نکته را باید در نظر داشت که اصطلاح و مفهومِ آخرالزمان اختصاص به اسلام عزیز ندارد و دین‌ها و آیین‌های گوناگون به این موضوع مهم توجه داشته‌اند که در شماره‌های بعدی این سلسله نوشته‌ها بدان‌ها نیز پرداخته خواهد شد.

در شناسایی آخرالزمان، به این نیز باید توجه داشت که این مفهومِ زمانی، گستره‌ای بسیار وسیع از سال‌ها، دهه‌ها و سده‌ها را دربرمی‌گیرد. در توضیح، این نکته یادآور می‌شود که یکی از عنوان‌هایی که نبی مکرّم اسلام (ص) را بِدان خوانده‌اند، «پیامبر آخرالزمان» است. ازاین‌رو، می‌توان دریافت که دورۀ زندگانی و پیامبری حضرت محمد(ص) نیز آخرالزمان است. ابن‌عباس (رض) حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده که فرموده‌اند: «وقتی خداوند آدم را آفرید، او را در مقابل خود نگه داشت. آدم عطسه‌ای زد؛ خداوند به او الهام نمود که حمدِ خدا را نماید. بعد فرمود: آدم، مرا حمدی کردی؛ به عزت و جلالم سوگند اگر نبودند دو بنده که می‌خواهم آنها را در آخرالزّمان خلق کنم، هرآینه [= بی‌تردید، به‌یقین] تو را نمی‌آفریدم. آدم گفت: خدایا تو را به مقام ایشان در نزدت سوگند می‌دهم که اسم آنها را بفرمایی. خداوند فرمود: نگاه کن به جانب عرش. آدم دید دو سطر از نور نوشته شده؛ خط اول چنین بود: لا اله ‌الّا الله، محمد نبی الرّحمه و علی مفتاح الجنّة. خط دوم نوشته بود: سوگند یاد کردم به نفس خود که ببخشم هرکه آن‌دو را دوست داشته باشد و شکنجه و عذاب نمایم هرکه با آن‌دو دشمن باشد». [۱]

در تاریخ طبری نیز آمده است که آخر زمان عبارت است از «هزارۀ هفتم یا ششم از هبوط آدم که در آن، بعثت حضرت رسول اکرم (ص) واقع شد و عامه تصور می‌کردند که با انقضای آن، عمر دنیا سپری خواهد شد». [۲]

بنابراین، می‌توان عهدِ پیامبریِ حضرت خاتم النبیین(ص) و پیدایش و گسترش اسلام شریف را آخرالزمان دانست. اما این، درحالی است که در روایت‌های بسیاری که از اهل بیت(ع) نقل شده، آن معصومان(ع) نیز از آخرالزمانی که در آینده خواهد رسید سخن گفته‌اند. به‌مَثَل وجود شریفِ خاتم‌النبیین(ص) در روایتی خطاب به امیرالمؤمنین(ع) فرموده‌اند که «یا علی، عجیب‌ترینِ مردم از نظر ایمان و بالاترینِ آنها در یقین، آنها هستند که در آخرالزّمان می‌آیند و پیامبری نمی‌بینند و امام از دیده‌هایشان پنهان است و از نوشته‌های [قرآن و حدیث] ایمان می‌‎آورند». [۳]

در روایت دیگری، امام صادق(ع) فرموده‌اند که «هر قوم را دولتی است که انتظار آن را می‌کشند؛ و دولتِ ما در آخرالزمان آشکار خواهد شد». [۴]

این دو روایت نمونه‌هایی است از حدیث‌های بی‌شماری که از معصومان(ع) دربارۀ آخرالزمان و حوادثِ ویژه‌اش نقل شده و به دست ما رسیده است. در این‌گونه روایت‌ها با پیش‌آگاهی‌هایی روبه‌رو هستیم، دربارۀ زمان و روزگاری غیر از دورۀ حیاتِ پیغامبر اکرم(ص) و امامانِ شهید(ع). به بیان دیگر، در این دست حدیث‌ها از آخرالزّمانی سخن رفته که همانا واپسین دور از حیاتِ دنیا، یعنی روزگاری پیش از برپایی قیامت خواهد بود و این، همان عصری است که موعودِ منجی، حضرت مهدی (عج)، ظهور خواهند کرد و دنیای آشوب‌زده و به‌ستم‌نشسته را نجات خواهند داد.

بنابر همۀ آنچه تاکنون اشاره شد، می‌توان گفت که در فرهنگ اسلامی، مراد از آخرالزمان، هم گسترۀ زمانی پیامبری رسول خاتم (ص) تا برپایی قیامت است و هم عصرِ ظهورِ منجی موعود. با درنظر گرفتن این دو معنا، می‌توان دربارۀ آخرالزمان چنین گفت که «با سپری شدن این دوران است که بساط زندگی دنیوی برچیده و مرحله‌ای جدید در نظام آفرینش آغاز می‌شود»؛ [۵] و این مرحلۀ تازه، همانا برپایی قیامت و دادگاه عدل الهی است، تا آدمیان زندگی جاویدان خویش را تجربه کنند.

آنچه در سطرهای پیشین ازنظر گذشت، بخشِ مقدمه‌وار و آغازین از سلسله نوشته‌هایی است دربارۀ آخرالزمان که زین پس با عنوان «از آخرالزمان» در خبرگزاری ایرنا منتشر خواهد شد. تلاش بر این است که در این سلسله نوشته‌ها، مطالب گوناگونی که دربارۀ آخرالزمان مطرح شده، مرور شود؛ از روایت‌های اسلامی گرفته تا دیدگاه ادیان و آیین‌های دیگر دربارۀ این موضوع. در این نوشته‌ها همچنین نشانه‌هایی که در روایت‌ها، متن‌های پیشینیان و نیز رسانه‌های امروزی همچون سینما برای آخرالزمان بیان شده، بررسی خواهد شد.

ادامه دارد...

ارجاع‌ها:

۱. «بحار الانوار» (جلد ۲۳ تا ۲۷)؛ علّامه محمدباقر مجلسی؛ ترجمۀ موسی خسروی؛ ج ۵، ص ۶. به‌نقل از قصص‌ الانبیاء راوندی.

۲. تاریخ طبری، طبع مصر، ج ۱، ص ۵ تا ۱۰، به نقل از: «احادیث و قصص مثنوی»؛ بدیع‌الزمان فروزانفر؛ به کوشش حسین داوودی؛ تهران: امیرکبیر؛ ۱۳۹۳؛ ص ۲۵.

۳. «مکارم الاخلاق»؛ شیخ حسن بن فضل طبرسی؛ ترجمۀ سید ابراهیم میرباقری؛ تهران: فراهانی؛ ۱۳۶۵؛ ج ۲، ص ۳۹۸.

۴. «روضة الواعظین»؛ محمد بن احمد فتال نیشابوری؛ ترجمۀ محمود مهدوی دامغانی؛ تهران: نی؛ ۱۳۶۶؛ ج ۲، ص ۴۳۵.

۵. «موعودنامه: فرهنگ الفبایی مهدویت»؛ مجتبی تونه‌ای؛ قم: میراث ماندگار؛ ۱۳۸۸؛ ص ۳۶.