به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، کتاب مرگ سیاه؛ یورش طاعون خیارکی به اروپا نوشته امیلی ماهونی که بهتازگی از انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده، هشتاد و سومین عنوان از مجموعه «تاریخ جهان» است که اینناشر چاپ میکند. نسخه اصلی اینکتاب سال ۲۰۱۷ توسط انتشارات لوسنت منتشر شده است.
کتابهای «مجموعه تاریخ جهان» برای عرضه چشم اندازی گسترده و ژرف از سیر تاریخ منتشر میشوند. اینمجموعه زمینههای فرهنگی رخدادهای تاریخی، اندیشههای سیاسی، فرهنگی و فلسفههای تاثیرگذار را در گذر تمدن بینالنهرین، مصر باستان، یونان، روم، اروپای قرون وسطی و ... معرفی میکند.
اروپا در سالهای قرون وسطی، درگیر بیماری طاعون و به قول معروف مرگ سیاه شد که به مرگ بیش از ۶۰ درصد مردم اینقاره انجامید. این شیوع مربوط به قرن چهاردهم میلادی است که بیش از ۵۰ میلیون نفر در اروپا و ۳۰ تا ۴۰ میلیون نفر در مناطق پیرامونی آن جان خود را از دست دادند. تلفات اینبیماری در اروپا به قدری بود که پس از اتمام شیوع آن، جمعیت اروپا در قرن چهاردهم به میزان جمعیت اینکشور در قرن سیزدهم نرسید.
البته شیوع اولینطاعون در اروپا، مربوط به قرن ششم میلادی است که برای اولینبار این میکروب کشنده اروپاییها را درگیر کرد و باعث کشتهشدن اروپاییهای بیشتری نسبت به قرن چهاردهم شد. بههرحال بهدلیل مسائل بهداشتی، بیماریهای دیگری ازجمله جذام در اروپای قرون وسطی شیوع پیدا کردند. کتاب مرگ سیاه؛ یورش طاعون خیارکی به اروپا تاریخچه اینشیوع را در قاره سبز تشریح میکند.
وقایع بسیار کمی در طول تاریخ به اندازۀ مرگ سیاه در اروپای قرن چهاردهم ویرانگر بودهاند. بیشتر بیماریها تا پیش این دوره فقط عدۀ کمی از مردم را مبتلا میکرد، و اغلب آنها هم ناشی از سوءتغذیه بود. بیماری کشندۀ دیگر در قرون وسطی جذام بود که به صورت یا دیگر اندامهای فرد مبتلا بهشدت آسیب میرساند، اگرچه این بیماری رایج بود، خیلی واگیردار و کشنده نبود.
در واقع هیچ بیماریای به اندازۀ مرگ سیاه واگیردار و فراگیر نبود. گسترش سریع طاعون و مرگ و میری که از پس آن آمد باعث ترس همگانی از آن شد. ناشناخته بودن منشأ این بیماری و ناتوانی پزشکان در تشخیص راههای انتقال و نحوۀ درمان آن چنان در دل همۀ مردم هراس افکنده بود که ساختار زندگی و جامعۀ متمدن را متلاشی کرد.
در این کتاب به سابقۀ این بیماری، شیوع آن در اروپا، نحوۀ مواجهه مردم با آن و تأثیراتی که بر اقتصاد و فرهنگ جامعۀ اروپا گذاشت و همچنین نمود آن در هنر نیز پرداخته میشود.
در حالی که ایتالیا با بیماریای که به مرگ سیاه معروف شد دست و پنجه نرم میکرد، در دیگر بخشهای اروپا، یونان، اسپانیا و دیگر بخشهای جنوب اروپا هم طاعون بیداد میکرد. حتی تا سرزمینهای دوردستی مانند فلسطین، مصر و شمال آفریقا نشانههای این بیماری دیده میشد.
در بخشی از این کتاب آمده است:
برای دفن شمار زیادی جنازه که هر روز و تقریباً هر ساعت به سمت کلیساها روان بود گورستان به قدر کفایت وجود نداشت… از این رو، وقتی همهٔ گورها پُر شد، گودالهای بسیار عمیقی در حیاط کلیساها کندند و صدها جنازهٔ تازه از راه رسیده را به شکل تلنبارشده داخل آن ریختند، یکی روی دیگری، مانند کالا و اجناس داخل انبار کشتی، و روی هر لایه از اجساد هم کمی خاک میریختند تا زمانی که گودال پُر میشد.
اینگورهای دستهجمعی را اغلب گودال طاعون میگفتند. با اینحال، در برخی شهرهای اروپا اینگودالها هم جوابگوی اینهمه جسد نبود. گاهی مردهها را میسوزاندند، که به دو دلیل این کار را میکردند: جای کافی وجود نداشت، و اینکه گمان میکردند آتش عفونت و آلودگی را پاک میکند.
زمین در اروپا بهویژه برای گورستان بهسختی پیدا میشد. سوزاندن مرده در قرون وسطی بسیار نادر و کمسابقه بود اما در آناوضاع و احوال این راهحل بهسرعت پذیرفته شد و در سرتاسر اروپا هزاران جسد را سوزاندند. به اینترتیب نهتنها خیابانها از اجساد پاک شد، بلکه مردم هم خیالشان راحت شد که احتمال آلودهشدنشان کاهش یافته است (ص.۲۴ و ۲۵).
کتاب مرگ سیاه؛ یورش طاعون خیارکی به اروپا نوشته امیلی ماهونی بهتازگی با ترجمه پریسا صیادی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است.