به گزارش ایرنا، این برای چندمین بار است که نداری و درماندگیاش را به گوش مدیران پرسپولیس میرساند اما در تمام این سالها هیچ کدام از این صداهابه گوش آنها نرسیده است!
صحبت از منوچهر شفقتیان بازیکن سالهای دور پرسپولیس است، بازیکنی که عمر و جوانیاش را برای پرسپولیس گذاشت و با این تیم قهرمانیهای زیادی را به دست آورد اما سالهاست اسیر وضعیت بد مالی است.
شفقتیان که بنا به دلایلی که در ادامه خواهید خواند از منزلی که زندگی میکرد رانده شده است، چارهای جز خانه به دوشی نداشته و این روزها در چادر زندگی میکند. سرگذشت پیشکسوتی که روزگاری در مستطیل سبز بالا و پایین میپرید و تماشاگران را به وجد میآورد عذاب آور است.
انتشار عکسهای چادر نشینی شما واقعا ناراحت کننده است؛ فراتر اینکه روزگاری ستاره پرسپولیس بودید و این شرایط دل هر آدمی را به درد میآورد.
من نمیخواستم کسی متوجه چادر نشینیام شود اما چارهای نداشتم؛ مگر چند وقت میتوانم به خانه فامیل یا دوست بروم؟! چقدر باید مزاحم دیگران باشم، کافی است سر بار دیگران بودن؛ مرگ یک بار شیون هم یک بار؛ دیگر کارد به استخوانم رسیده است. خودتان چند وقت پیش با من مصاحبه کردید و حتما یادتان هست چطور امرار معاش میکردم.
با موتور کار میکردید.
با موتور کار میکردم اما مدتهاست این کار را هم دیگر نمیتوانم انجام دهم.
چرا؟
تصادف کردم، پاهایم و دستم آسیب دید، الان به سختی راه میروم، با واکر این طرف و آن طرف میروم؛ چشمانم ضعیف است و در ۶۱ سالگی شرایط خوبی ندارم. به هزار و یک بیماری مبتلا شدهام.
این حق بازیکن دیروز و پیشکسوت امروز پرسپولیس نیست.
به گذشتهام نگاه میکنم، حسرت میخورم، هر روز گریه میکنم؛ برای خودم و این زندگی نکبتبار گریه میکنم. بازیکن پرسپولیس بودم، در چهار رده ملی حضور داشتم و فقط با تیم ملی به جام جهانی نرفتم وگرنه در هر تورنمنتی که بگویید حضور داشتم.
بازیکنان امروز میلیاردی پول میگیرند اما امثال شما نه آن زمان پولی گرفتید و نه حالا زندگی خوبی دارید.
هیچکس دستم را نگرفت؛ یک بار به من کمک نکردند، یک بار به من تیم ندادند تا به فعالیت بپردازم و زندگیام را نجات بدهم. باشگاه پرسپولیس نه تنها کمکی به من نکرد بلکه پول خودم را هم نمیدهد.
چطور، چه طلبی دارید؟
همسر من هشتم اسفند ۹۸ فوت کرد، شاید باورش سخت باشد اما پول برای کفن و دفن او نداشتم؛ انصاریفرد تماس گرفت و از شرایط جویا شد و به او گفتم که پول ندارم و جنازه همسرم در سردخانه بیمارستان است و انصاریفرد در پاسخ گفت «میخواهم به مسافرت بروم؛ شما مبلغی پول چند روزه قرض بگیر و من وقتی از مسافرت برگشتم آن مبلغ را خواهم داد»؛ من هم از دختردایی همسرم ۱۰ میلیون تومان قرض گرفتم.
این پول به شما پرداخت شد؟
نه؛ وقتی انصاریفرد از مسافرت برگشت نامهای را امضا کرد که این پول به من تعلق بگیرد نامه را به حسابداری باشگاه پرسپولیس بردم اما مسوول ذیحساب باشگاه گفت که چون دیوان محاسبات ایراد میگیرد، نمیتوانیم این پول را به شما بدهیم؛ جواب دادم اگر موافقت دیوان محاسبات را بگیرم این پول را میدهید و پاسخ او مثبت بود. من به دیوان محاسبات رفتم، به مسئول آنجا ماجرا را توضیح دادم، دهانش از تعجب بازمانده بود و گفت در باشگاه پرسپولیس این همه هزینه میکنند و آن وقت برای پرداخت ۱۰ میلیون تومان به پیشکسوتی که برای این تیم زحمت کشیده، اینطور رفتار میکنند؛ بعد گوشی را برداشت و با حسابداری باشگاه تماس گرفت و گفت برای پرداخت این پول کوچکترین مشکلی ندارید.
پس چرا پرداخت نکردند؟
گفتند پول نداریم؛ به مسئول دیوان محاسبات زنگ زدم و گفتم این اتفاق افتاده است؛ گفتم در ساختمان باشگاه پرسپولیس هستم و گفت همانجا بمان تا خودم را برسانم. بعد از اینکه به باشگاه رسید، دلیل پرداخت نشدن پول را جویا شد و ذیحساب جواب داد در حال حاضر پول نداریم؛ ستارپور گفت من ۲ ماه پیش حساب باشگاه نیکوکاری پرسپولس را مشاهده کردم ۵۰ میلیون تومان در حساب آن وجود داشت در این مدت به کدام پیشکسوت کمک کردهاید؟ ذیحساب باشگاه پاسخ داد پول نداشتیم و از این حساب برداشتیم که او با ناراحتی گفت شما اشتباه کردید و باید این پول را در راه پیشکسوتان مصرف کنید. آنها آن روز قول دادند در سریعترین زمان ممکن پول را میدهند اما هنوز این اتفاق رخ نداده است.
ماجرای صندوق نیکوکاری چیست؟
در باشگاها صندوقی وجود دارد به نام صندوق نیکوکاری که هر ۲ ماه ۵۰ میلیون تومان به حساب آن واریز میشود تا به پیشکسوتانی مثل من که مشکل مالی دارند، تعلق گرفته و باری از دوششان برداشته شود. شاید هیچ کس از این موضوع خبر نداشته باشد و متاسفانه باشگاهها نیز از آن در جهت کمک به وضعیت پیشکسوتان استفاده نمیکنند.
از این زندگی خسته شدم؛ دیگر برایم کافی است، چقدر باید زجر بکشم؟ چقدر باید عذاب بکشم؟ این فوتبال برای من بدترین روزها را به همراه داشت. زن من ساعتها در سردخانه ماند چون پول نداشتم. اینها را به سنگ بگویم آب میشود؛ بارها و بارها با باشگاه پرسپولیس تماس گرفتم تا وقت بدهند و مدیر را ببینم اما هر بار بهانهای آوردند. این واقعا اوج بی معرفتی است که پیشکسوتی را که سالها عمر و جوانیاش را به پای پرسپولیس گذاشته، این رفتارها را میبیند. فقط من نیستم، بروید ببینید خیلی از بازیکنان دیگر چطور زندگی میکنند؛ محمد دستجردی بازیکن خوزستانی پرسپولیس در نان فانتزی کار میکند، چند وقت پیش که به سراغش رفتم تا حالش را بپرسم پاهایش زخم شده بود و گفت ممکن است پایم را قطع کنند!
با صدری تماس نگرفتید؟
دیگر اعصابم اینقدر خراب شده بود، با خودم گفتم به باشگاه پرسپولیس میروم و میگویم اگر پولم را ندهید یک بلایی سر خودم می آورم؛ این حرف را جدی میگویم و شوخی ندارم. من صدری را نمیشناسم اما هر وقت تماس میگیرم منشی او جواب سربالا میدهد؛ خواهش میکنم که بگوید منوچهر شفقتیان تماس گرفته اما هر بار میگوید نام شما را به باشگاه دادهام تا وقت ملاقات بدهند اما هنوز جوابی نداده است. حرف من یک چیز است، یک روز ساعت ۱۲ به باشگاه پرسپولیس بروید تا متوجه شوید پول ناهار جوجه کبابهایی که به طبقات ساختمان میرود چقدر است آن وقت پول ندارند ۱۰ میلیون به من بدهند؟!
حرفی با مدیران پرسپولیس ندارید؟
با مدیران پرسپولیس یک حرف دارم و دو کار؛ من به همراه پرسپولیس 6بار مقام قهرمانی را به دست آوردم، بدون اینکه حتی یک ریال گرفته باشم؛ اول اینکه یا پول خودم را بدهند یا اینکه خود مدیرعامل بگوید من از جیبم ۱۰ میلیون تومان به منوچهر شفقتیان میدهم، او بازیکن ما بوده است و زشت است این طور زندگی کند. یک روز یکی از طرفداران استقلال به من گفت «اگر تو آن موقع که برای پرسپولیس بازی میکردی و سرت را جلوی توپ میگذاشتی، به استقلال میآمدی، هیچ وقت این اتفاقات تلخ برایت رخ نمیداد.»
حق من این نیست که در یکی از تیم های پایه های پرسپولیس مربیگری کنم؟ حق من این نیست تجربیاتی را که در تمام سالهای بازی بهدست آوردهام را در اختیار نسل جوان قرار دهم؟ تمنا میکنم دست مرا بگیرید، وقتی فردا مردم میخواهند برایم مراسم یادبود برگزار کنند.