به گزارش ایرنا، در ابتدای این جلسه، «امین زارع»، دکترای کتابداری و عضو هیات علمی دانشگاه رازی گفت: من قائل به نقد مؤلف هستم و باید فضای فکری شکسپیر و مهدویان در بررسی هر دو اثر مدنظر باشد و می بیینم هر دو از فضای تاریخی و محیطی خود در خلق آثارشان تاثیر آشکاری گرفته اند.
وی گفت: مکبث کوتاهترین و شاید جذابترین اثر شکسپیر است ولی اثر مهدویان برداشتی آزاد است و البته تطابق دقیق هم در اقتباس لازم و ضروری نیست.
زارع افزود: نگاه جامعه شناسانه به اثر لازم است چون در سریال برخلاف نمایشنامه مکبث، مخاطب با قهرمان هم ذات پنداری می کند و این نگرانی وجود دارد که آیا «مالک» بازنمونی از خود ما در جامعه معاصر نیست؟
این استاد دانشگاه در پاسخ به نظر یکی از حاضرین درباره شباهت زخم کاری با زخم در داستان بوف کور، گفت: پوچ گرایی افراطی در بوف کور در زخم کاری وجود ندارد و در شخصیتها امید و تلاش دیده می شود.
در زخم کاری ترس و ترحم یکی شده است
در ادامه این نشست، معاون اداره کل کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه و استاد دانشگاه رازی، گفت: اقتباس از شکسپیر در ایران سابقه دارد. فیلم واروژ کریم مسیحی با عنوان تردید، اقتباسی از هملت است ولی کاملاً وفادارانه نیست و پایان آن از تراژدی خارج می شود. اما اثر مهدویان چارچوب کلی اثر را حفظ می کند.
«رضا کریمی» ادامه داد: یکی از مختصات تراژدی این است که مانند حماسهها همیشه همراه با پیشگویی و پیشبینی است. تم غالب در اینگونه نمایشی تقدیر و ناتوانی انسان در مقابل اراده خدایان است. این معنا در مصیبت هم هست. هدف مصیبت استرجاع و تضرع است. اما در تراژدی یونانی فقط نوعی جبرگرایی باقی می ماند و حتی پیشگوها گاه با شخصیت مکر می کنند!
کریمی گفت: در بعضی موارد قهرمان جای خود را به ضد قهرمان داده است و بعضی موارد قهرمان مغلوب داریم، همانند تراژدی رستم و سهراب، برای همین تراژدی دو هدف کلی دارد و ارسطو تراژدی را یک کاتارسیس (سبک شدگی) برای ترحم یا ترس می داند. در زخم کاری ترس و ترحم یکی شده است.
این استاد دانشگاه افزود: مقایسه مکبث و زخمکاری نشان میدهد که در سریال زخم کاری فقط بوی خون نمی آید، بلکه زخمکاری عفونت کرده و بوی تعفن همه را درگیر کرده است.
این مسوول اظهار داشت: از مالک فقط بوی خون نمی آید چون فقط یک قاتلِ طماعِ خائن نیست بلکه کلاهبردار و زنباره هم هست! مکبث غیر از لیدی مکبث با زن دیگری رابطه ندارد اما در سریال، مالک به سمیرا دروغ میگوید و با دیگران وارد رابطه میشود.
وی با بیان اینکه تفاوتها به همین جا ختم نمیشود، افزود: سمیرا هم فقط دنبال یک طمع خانوادگی نیست بلکه رذیلانه شوهرش را در تله دختران دیگر نگه میدارد، همچنین می دانیم پادشاه با لیدی مکبث رابطه جنسی ندارد اما سمیرا زن صیغهای حاج عمو بوده که زن حاج عمو به عقد مالک درآورده تا دفع خطر کند!
به گفته این صاحبنظر، لیدی مکبث با مهربانی و زبانبازی مکبث را به قتل پادشاه وادار میکند اما سمیرا مالک را کتک میزند و تحقیر میکند، عجیب اینجاست که خونریز، ترحم برانگیز شده و مردم برایش دل میسوزانند! مکبث برخلاف مالک فقط عبرت بود نه یک رقتانگیزِ دوستداشتنی.
کریمی افزود: مهدویان در یک جمله کلیدی گفته از میل جذاب مردم به خشونت میترسم، ترس و جذابیت توامان زخم کاری را با این حد از خشونت و عفونت به وجود آورده است. جادوگرها در مکبث ترسناک و قدرتمندند اما مهدویان دختری با ظاهر معصوم را به جای آنها پیشگوی آینده قرار میدهد. چرا؟ مهدویان میخواهد از وحشت شیطان کم کند یا اینکه به چهرههای معصوم بدبین شده است و گناه ظاهری فریبندهتر پیدا کرده است؟!
خوب نیست ولی قشنگه!
وی افزود: البته همچنان در سریال مانند نمایشنامه شکسپیر عذاب وجدان و مکافات عمل جدی است. هرچند گاه لذت فیلم از عبرت فیلم جلوتر میرود و دیگر تماشای مکبث اصلی برای تماشاگران زخم کاری کسالت آور شده است!.
این مسوول ادامه داد: اثر کارگردان بااستعداد سینمای ما حرفهای و جذاب بود؛ موسیقی، بازی، فیلمنامه و کارگردانی گیرا بودند. اما احساس دوگانه من به فیلم مانند پایان آن است: خوب نیست ولی قشنگه!
کریمی در پایان گفت: برای تراژدی اقتباس های بومی هم وجود دارد و قبلا هم سابقه داشته است، به طور مثال سریال میوه ممنوعه با اقتباس از منظومه شیخ صنعان است که البته به تراژدی ختم نمی شود.