عمران صلاحی با بازنگری ادبیات کلاسیک از نو نوشتن و تفسیر آن، استفاده از شعرها، قصهها و ضربالمثلهای معروف، در بازسازی طنزآمیز مسایل روز تلاش میکرد و آنها را عمق میداد و به این ترتیب در خزانه فرهنگی مردم ماندگارشان کرد. شیوهای که صلاحی آورد، خاص خودش بود و به نام خودش ماندگار خواهد شد. شناخت زبان فارسی، فرهنگ متداول جامعه و شناخت ادبیات کلاسیک ایران که اینها همه لازمه خوب فکر کردن و خوب نوشتن است، در کار صلاحی دیده میشود. اینها بخشی از سخنان منوچهر احترامی ادیب و طنزپرداز درباره ویژگی منحصر به فرد عمران صلاحی در نوشتن و طنزپردازی بود.
تولد و تحصیلات
عمران صلاحی در یکم اسفند ۱۳۲۵خورشیدی در امیریه تهران دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی خود را در دبستانی به نام صنیع الدوله در قم و چند دبیرستان دیگر به نام های قلمستان تهران و دبستان شهریار تبریز و امیرخیزی تبریز گذراند، وی پس از اخذ دیپلم برای گرفتن فوق دیپلم مترجمی زبان انگلیسی به دانشکده ادبیات و زبان های خارجی دانشگاه تهران رفت و در آن جا توانست، فوق دیپلم را از این رشته دریافت کند. با این مدرک صلاحی توانست در ۱۳۵۲ خورشیدی به استخدام رادیو درآید، علاوه بر این سالها همکار شورای عالی ویرایش سازمان صدا و سیما بود.
ورود به عرصه شعر و ادبیات
صلاحی بعد از آشنایی با پرویز شاپور نویسنده و طراح ایرانی در ۱۳۴۵ خورشیدی نوشتن را از مجله توفیق آغاز کرد. این نویسنده و شاعر برجسته نخستین اثر مهم خود در حوزه طنز را در ۱۳۴۹خورشیدی با عنوان طنزآوران امروز ایران با همکاری بیژن اسدیپور منتشر کرد. این اثر پژوهش و مداقهای درباره حوزه طنز معاصر در ادبیات و مطبوعات ایران است که تا به امروز نیز به عنوان یکی از آثار پژوهشی مرجع در زمینه نگارش و تاریخ طنز در دوران معاصر کشورمان به شمار میرود. اکبر اکسیر شاعر و طنزپرداز معتقد است که ۳۰ درصد استعداد عمران صلاحی در حاشیههای صفحات ادبی بود و ۷۰ درصد دیگر به حاضرجوابی و پرباری او برمیگشت. او از هر چیز سادهای یک سوژه میساخت. عمران ذهن آمادهای داشت و تا یک حرفی میزدیم یا چیزی میپرسیدیم، جواب را در ساندویچی از طنز میپیچید و به خورد سوال کننده میداد تا یادش برود چه چیزی پرسیده است. عمران صلاحی را باید بچشی و با خواندن خاطراتی که دیگران نقل کردهاند، چیزی دستگیرتان نخواهد شد.
از دیگر فعالیتهای هنری وی همکاری با گل آقا ادیب و طنزپرداز معاصر بود. وی در یکی از خاطرات خود در مورد گل آقا مینویسد: «زمانی که در روزنامه توفیق کار میکردیم، کیومرث صابری فومنی (گل آقا)، معاون سردبیر بود. از هر مطلبی که خوشش نمیآمد، زیر آن مینوشت: «مرا نگرفت»! روزی بیژن اسدیپور به ما گفت: «چه کار کنم که مطلب من این گردنشکسته را بگیرد؟» «گردنشکسته» یکی از اسامی مستعار صابری در توفیق بود. گفتیم: «به مطلبت سگ ببند». صلاحی با نامهای مستعار ابوقراضه، بلاتکلیف، کمال تعجب، زرشک، تمشک، ابوطیاره، پیت حلبی، آب حوضی، زنبور، بچه جوادیه، مراد محبی، جواد مخفی، راقم این سطور و… با مجله بخارا همکاری داشت.
صلاحی اشعاری هم به رشته نظم درآورد، وی نخستین شعر خود را در مجله اطلاعات کودکان در ۱۳۴۰خورشیدی به چاپ رساند. چند سال بعد وی شعر خود را در قالب نیمایی در مجله خوشه به سردبیری احمد شاملو منتشر کرد. سیدحسن حسینی یکی از شاعران ماندگار تاریخ ادبیات معاصر در خصوص برخی ویژگیهای آثار شعری صلاحی گفته بود: «در جدیترین سروده عمران، عنصر طنز را می بینیم و در طنزآلوده ترین نوشته هایش رگه هایی از جدیت به خوبی مشهود است.» البته عمده شهرت صلاحی در سالهایی بود که برای مجلات روشنفکری آدینه، دنیای سخن و کارنامه بهطور مرتب مطالبی با عنوان ثابت حالا حکایت ماست مینوشت و از همان زمان وی بر اساس این نوشتهها آقای حکایتی لقب گرفت و بعدها توسط انتشارات مروارید به چاپ رسید.
در ادامه به یکی از مثنویهای وی میپردازیم:
ای دماوندِ پس از باران من
ای رسیده تا لب ایوان من
ای تکانده برف را از شانه ات
باز بیرون آمدی از خانه ات
آمدی با آن کلاه برف خود
آمدی با شال آه ژرف خود
شیر صبح و نان خورشیدت به دست
گام های گرم تو یخ را شکست
ای عموی پیر من حرفی بزن
بر سکوت شیشه ها برفی بزن
ای نهان در هاله افسانه ها
شعله هایت در اجاق خانه ها
باز هم از نور و از آتش بگوب
ویژگیهای قلم عمران صلاحی
بسیاری از نوشتههای وی به دور از تکلف نوشته شده است، شاید یکی از دلایل محبوبیت وی این ویژگی باشد که او ساده و بیپیرایه می نوشت. بیشتر محتوای نوشته های وی مسایل اجتماعی و دغدغههای مردم بود که در قالب طنزی تلخ آنها را بازتاب میداد. درباره ویژگیهای ادبیات صلاحی در قالب آثار منثور و ساحت آثار منظوم میتوان به نگاه مستقل آثار او اشاره کرد. در حقیقت صلاحی قلمی ذکاوتمند و ادبیاتی مخصوص به خود داشت، بدون آن که مقلد شخصی باشد، کار خود را با همان زبان ساده، قلم تیزبین و نگاه هوشمند چنان پیش برد. طنز صلاحی در قالب روایتی کاملاً جدی و چنان حق به جانب روایت میشد که مخاطب را ناخودآگاه در بزنگاهی قرار میداد که به جدیت و تلخی حوادث یا اتفاقها و رویکردهای عمران صلاحی در برابر مسایل جامعه چارهای جز خندیدن نداشت! به همین سبب است که در حقیقت بخش مهمی از منتقدان ادبی سهم اعظم آثار عمران صلاحی را در گونه «ادبیات گروتسک» - ادبیاتی که میان تلخی و شیرینی به روایت میپردازد - دستهبندی میکنند.
آثار و تالیفات
صلاحی در همه عرصهها مانند شعر، داستان، گفتارهای کوتاه طنز، رمان و تحقیق کار کرد و آثاری از خود برجای گذاشت. از جمله این آثار میتوان به گریه در آب، قطاری در مه، ایستگاه بین راه، پنجره دن داش گلیر، رویاهای مرد نیلوفری، شاید باور نکنید، یک لب و هزار خنده، حالا حکایت ماست، آی نسیم سحری، ناگاه یک نگاه، از گلستان من ببر ورقی، طنز سعدی در گلستان و بوستان، زبانبستهها (منتخبی از قصههای حیوانات به نظم)، عملیات عمرانی، خنده سازان و خنده پردازان، موسیقی عطر گل سرخ، مرا بنام کوچکم صدا کن، کمال تعجب، پشت دریچه جهان، عطر بیدار زمین، آن سوی نقطه چین و... اشاره کرد.
معرفی منابع
تاکنون چندین کتاب در خصوص زندگی نامه و آثار عمران صلاحی نوشته شده است که در ادامه به معرفی برخی از آنها میپردازیم: کیوان باژن یکی از مولفانی به شمار می رود که کتابی را در انتشارات ثالث با عنوان عمران صلاحی منتشر کرد. این کتاب یک جلد از مجموعه ای بیست جلدی است که به منظور دستیابی به اطلاعاتی از زندگی شخصی و فعالیت ادبی، سیاسی و فرهنگی بزرگان عرصه ادبیات معاصر ایران، که آگاهی از آن ها به جهت تحلیل آثار و تحقیق درباره جامعه و شرایط ادبی ضروری است، فراهم می آورد. تمام مطالب موجود براساس گفت و گوی شفاهی شکل گرفته است. پایان نامه ای هم با عنوان نقد و بررسی اشعار عمران صلاحی توسط مریم سلطانی نوشته شد. یکی دیگر از آثار مهمی که به اطلاعات جامع و دقیقی از این طنزپرداز در اختیار مخاطب قرار میدهد، کتاب «حوا خودش بهشت است» را داوود ملکزاده با نگاهی به زندگی، شعر و طنز عمران صلاحی به رشته تحریر درآورد. این کتاب در انتشارات آرادمان منتشر شده است.
خاموشی
سرانجام این شاعر باذوق که نظم و نثر را به خدمت طنز درآورده بود در مهر ۱۳۸۵خورشیدی در حالی که تنها ۶۰ سال داشت بر اثر عارضه قلبی دیده از جهان فروبست.