تهران - ایرنا - سرانجام انتخابات پارلمانی آلمان برگزار و همانطور که پیش بینی می شد حزب سوسیال دموکرات با اختلاف اندکی پیروز انتخابات شد. حزب دموکرات مسیحی هر چند با اختلاف اندکی دوم شد اما در مقایسه با ادوار گذشته و ریزش آرای این حزب می توان از شکست سخت راست میانه در آلمان یاد کرد.

 با این اوصاف باید منتظر تشکیل دولت ائتلافی جدیدی در آلمان، خاتمه دوران صدراعظمی آنگلا مرکل و حضور احتمالی اولاف شولتس در مقام صدراعظمی بود. در این میان رشد قابل ملاحظه آرا حزب سبز آلمان کاملا قابل توجه است. رای حزب افراط گرای "جایگزین برای آلمان" نیز نشان دهنده عدم اقبال عمومی علی رغم همه مسایل نسبت به این حزب می باشد. 

پایان عصر مرکل

آنگلا مرکل پس از ۱۶ سال از صدراعظمی آلمان کنار خواهد رفت. قبل از بررسی میراث مرکل یک نکته قابل کتمان نیست و آن اینکه مرکل با توجه به ویژگی ها و تفکراتی که داشت تاثیر محسوسی بر آلمان گذاشت و قطعا سال ها جانشینان مرکل ذیل سایه او خواهند بود. مرکل زمانی سکان رهبری کشورش را بر عهده گرفت که آلمان را مرد بیمار اروپا می‌نامیدند، اما وی توانست با اعمال سیاست‌های اصولی بار دیگر کشورش را به ماشین رشد اقتصادی قاره سبز بدل کند. وی همچنین توانست در کمتر از یک دوره از صدراعظمی خود با اعمال سیاست‌های کارشناسانه اقتصادی کسری بودجه در کشور را به مازاد بودجه برساند. موفقیت و محبوبیت احزاب اتحاد مسیحی در ۳ دوره انتخابات آلمان سبب شد تا مرکل برای ۴ دوره پی در پی در پُست صدراعظمی این کشور ابقاء شود. از جمله نقاط قوت و دستاوردهای ۱۶ ساله مرکل می توان به موارد ذیل اشاره کرد                                     

 - محبوبیت شخصی مرکل در آلمان

- توانایی در مدیریت بحران ها در داخل آلمان و در اتحادیه اروپا به ویژه در امور مالی

- افزایش قابل ملاحظه وزن سیاسی-اقتصادی آلمان در اروپا و نظام بین الملل

- تبدیل شدن به نیروی ثبات ساز در داخل آلمان که جایگاهی فراتر از رهبر حزب دموکرات مسیحی پیدا کرد و جایگاه حزب را ارتقاء داد و نیز در اتحادیه اروپا و نظام بین الملل

- تشکیل و تقویت محور آلمان-فرانسه-بریتانیا و بعدا آلمان-فرانسه در راهبری اتحادیه اروپا و اتخاذ تصمیمات قاطع

- ارتقا نظامی و افزایش نقش سیاسی-نظامی آلمان در نقاط دیگر دنیا از جمله خاورمیانه. در آلمان تحت رهبری او فروش تسلیحات نظامی ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل داد

- شروع و اتمام پروژه عظیم نورد استریم ۲ علی رغم مخالفت های مختلف از جمله مخالفت آمریکای ترامپ و بایدن

- انجام اقدامات پیشرو از جمله لغو سربازی اجباری، قرار دادن آلمان در راه آینده ای بدون سوخت هسته ای و فسیلی، حداقل دستمزد ملی و مزایای تشویق پدران به مراقبت برای کودکان خردسال و ...

- مدیریت نسبتا موفق در همه گیری کرونا

در کنار موارد فوق می توان به برخی از نقاط ضعف یا انتقاداتی که مخالفین به مرکل دارند هم اشاره کرد از جمله:

- محوریت مرکل چه در داخل آلمان و چه در اتحادیه اروپا هم می تواند نقطه قوت او باشد و هم به نوعی نقطه ضعف. از این منظر که پس از رفتن او خلا "مادری" مرکل هم در داخل آلمان و هم در اتحادیه اروپا هر دو مجموعه را دچار مشکل خواهد ساخت.

- بحران مهاجرت(۲۰۱۵) و بحران خیزش راست افراطی متاثر از آن چه در آلمان و چه در اتحادیه اروپا از مواردی است که همیشه بالای سر مرکل خواهد بود. انتقادهای گسترده در خصوص موارد فوق در آلمان باعث قطبی شدن فضای سیاسی آن کشور شده و کماکان ادامه دارد و تاثیر خود را هم در فضای عمومی جامعه برجای گذاشت و هم در نتایج انتخابات ایالتی.                                   

- از جمله انتقادهای دیگر برتری اقتصاد بر محیط زیست در دوران مرکل است. هر چند در این زمینه اقدامات مختلفی نیز در جهت حفاظت از محیط زیست در دوران مرکل انجام شد اما منتقدان آنها را ناکافی می دانند. قدرت یابی محسوس حزب سبز در سال های اخیر می تواند موید این موضوع باشد.

- ناظران سیاسی بر این باورند، اگرچه مرکل در این مدت سیاست آلمان را کاملاً در چارچوب اروپا قرار داده اما این انتقاد نیز متوجه اوست که چرا برای اتحادیه اروپا به اندازه کافی کار نکرده است. چرا که در مواقع بحرانی، اروپا به دنبال رهبری قدرتمند در آلمان است و چالش‌های مالی و اقتصادی نیازمند دستی قوی است.

بهرحال پس از انتخابات ایالتی سال ۲۰۱۸ و نتایج حاصله، مرکل اعلام کرد که دیگر در انتخابات ریاست حزب و انتخابات سراسری سال ۲۰۲۱ شرکت نخواهد کرد و آلمان باید به زندگی بدون مرکل عادت کند.  شوک نبود مرکل مرتبط با مشکلات متعددی است که می‌تواند آینده آلمان و اتحادیه اروپا را در ابهام فرو برد. خطر از دست دادن مرکزیت سیاسی، ظهور نیروهای پوپولیستی، بازگشت بحران مهاجران و پناهجویان و مرزکشی دوباره سیاسی در اروپا که قبل‌ترها مربوط به چپ و راست بود و امروز به اختلاف میان لبیرال‌های طرفدار ارزش‌های اروپایی و ملی‌گراهای افراطی مخالف آنها تبدیل شده از جمله این مشکلات است.                                      

دلایل نتیجه انتخابات

شاید بتوان گفت محبوبیت بیش از اندازه خانم مرکل باعث شد موفقیت های او به پای خودش نوشته شود نه حزب دموکرات مسیحی. و زمانیکه وی اعلام کرد دیگر رهبر حزب نخواهد بود و پس از ۲۰۲۱ نیز دیگر صدراعظم نخواهد ماند ضربه مهمی به حزب متبوعش وارد شد. جایگزینش، "آرمین لاشت" نامزد حزب دموکرات مسیحی هرگز نتوانست محبوبیت خانم مرکل را به دست آورد و معلوم بود که در انتخابات با ریزش رای مواجه خواهند بود.                

همچنین بحران های مختلف از جمله بحران پناهجویان(۲۰۱۵) و بحران کرونا(۲۰۱۹) بر عملکرد و محبوبیت حزب دموکرات مسیحی تاثیرگذار بود. مخصوصا پذیرش یک میلیون مهاجر از غرب آسیا که هرچند مشکل کمبود نیروی کار آلمان را مرتفع ساخت اما باعث شکل گیری دوقطبی های سیاسی عجیبی در جامعه آلمان شد. این فضا باعث تاسیس حزب افراطی جایگزین برای آلمان شد و بر طبل دوقطبی سازی و بیگانه ستیزی در آلمان کوبید.

نگرانی های زیست محیطی و عدم تمایل حزب و خانم مرکل برای تغییرات متناسب با تغییرات اقلیمی هم موجب ریزش آرای حزب دموکرات مسیحی و افزایش اقبال به حزب سبز آلمان شد. سیل ویرانگر در چند ماه گذشته که ناشی از بی توجهی به تغییرات آب و هوایی بود ضربه مهمی به جایگاه حزب وارد کرد.                 

تبعات انتخابات

کنار رفتن خانم مرکل پس از ۱۶ سال و همینطور حزب دموکرات مسیحی و روی کار آمدن سوسیال دموکرات ها سرآغاز تغییراتی در آلمان خواهد بود که هم بر جامعه آلمان و هم بر اتحادیه اروپا تاثیرگذار خواهد بود. قاعدتا نگاه چپ ها به توسعه صنعتی و اقتصادی متفاوت از حزب راست میانه خواهد بود. چپ ها بیشتر به اصلاحات و تغییرات اجتماعی خواهند اندیشید. دغدغه آنها توجه بیشتر به اقشار متوسط و پایین جامعه خواهد بود و احتمالا در برخی زمینه ها همچون افزایش مالیات بر طبقات پردرآمد متمرکز خواهند شد. قطعا ائتلاف با سبزها باعث توجه بیشتر به تغییرات اقلیمی خواهد بود و برنامه جایگزین کردن انرژی های تجدید پذیر و کنار گذاشتن هر چه سریعتر سوخت های فسیلی در اولویت قرار خواهد گرفت.                                              

معمولا چپ ها در آلمان رویکرد بازتری نسبت به مهاجرت دارند هرچند در دوران مرکل، آلمان در این زمینه فارغ از مسایل انسانی و بیشتر به ضرورت توسعه اقتصادی فراتر از تصور عمل نمود.

در خصوص اتحادیه اروپا به نظر می رسد سوسیال دموکرات ها تمایل کمتری به ایفای نقش راهبر در اتحادیه و قاره قائل باشند. به همین دلیل احتمال کم رنگ تر شدن نقش آلمان در حل و فصل مسایل و معضلات اتحادیه همچون گذشته، وجود دارد. از این منظر با خروج انگلیس و کمرنگ تر شدن نقش آلمان، فرانسه باید بار بیشتری بر دوش بکشد. هر چند جایگاه فرانسه نیز در انتخابات آتی آن کشور نامشخص است و اگر چپ ها هم در فرانسه به قدرت برسند باید از هم اینک تضعیف هر چه بیشتر اتحادیه را پیش بینی کنیم.                        

در خصوص سیاست خارجی و ایفای نقش در موضوعات بین المللی از جمله پرونده هسته ای ایران بعید به نظر می رسد که تغییرات ملموسی را نسبت به گذشته شاهد باشیم. هرچند توجه به موضوعات داخلی قطعا بیشتر از موضوعات خارجی خواهد بود.

و در نهایت می توان گفت هر چند مرکل کماکان محبوبیت بالایی دارد اما جامعه آلمان پس از ۱۶ سال خواستار تغییر در سیاست ها و رویکردهاست. هر چند همواره اقدامات اساسی مرکل در نجات و رونق اقتصاد آلمان، مدیریت بحران اقتصادی و بحران کرونا در خاطره آلمانی ها خواهد بود.