تهران- ایرنا- دبیر ستاد توسعه علوم و فناوری سلول‌های بنیادی در ایران می‌گوید: ۷۰ نوع بیماری کشنده و صعب العلاج با فناوری سلول‌های بنیادی درمان می‌شوند.

دکتر امیرعلی حمیدیه، فوق تخصص خون و آنکولوژی سالهاست به درمان کودکان مبتلا به سرطان در ایران به کمک فناوری سلول های بنیادی مشغول است. او معتقد است: آینده پزشکی جهان را این فناوری نوین شکل می دهد. دانشی که در لبه های علم بشری به سرعت رو به توسعه است و نه تنها به درمان قطعی بیش از ۷۰ بیماری صعب العلاج پرداخته بلکه این فناوری با شاخه های ژن درمانی، مهندسی بافت و سلول درمانی جهان طبابت را متحول می کند.

به گفته او، در آینده نزدیک بیماران برای درمان بیماری هایشان دیگر به طب مدرن امروز قانع نمی شوند بلکه می خواهند عضو بیمارشان به کمک دانش سلولهای بنیادی و پزشکی بازساختی از نو ساخته شده و در بدن آنها قرار گیرد و این تحول بزرگی است که دانش پزشکی و اقتصاد جهان را دستحوش تغییرات بنیادی می کند.

دکتر حمیدیه، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران و بنیانگذار اولین بانک اهداکنندگان سلولهای بنیادی در ایران است. همچنین او با کمک خیرین انجمن خیریه یاری به درمان های سلولی امید را برای کمک به درمان بیماران مبتلا به بیماری های صعب العلاج نیازمند پیوند تاسیس کرده و شبکه توسعه فناوری سلول های بنیادی را در ایران در وزارتخانه های مختلف اعم از وزارت بهداشت، علوم، آموزش و پرورش، صنعت و دانشگاههای مختلف کشور، مدیریت می کند.

در بخش اول گفت و گوی تفصیلی پژوهشگر ایرنا با این پزشک متخصص، دکتر حمیدیه از تولید لوازم یدکی انسان با استفاده از دانش سلولهای بنیادی و جایگاه ایران در منطقه مدیترانه شرقی در حوزه فناوری سلول های بنیادی و پزشکی بازساختی اشاره کرد. ادامه این گفت و گو را می خوانیم:

اشاره کردید که هر سال ۱۲۰۰ مورد پیوند سلول بنیادی خونساز ( پیوند مغز استخوان) در کشور انجام می شود. پیوند از انواع دیگری از سلول بنیادی  هم داریم که به سلامت مردم کمک کند؟

حمیدیه: بله، پیوند های سلولی دیگری هم داریم، مثلا با تزریق سلول فیبروبلاست برای جوانسازی پوست که برای درمان بیماری لک و پیس انجام می شود و همچنین خیلی حوزه های گسترده و متنوعی در حوزه درمان بیماری های پوستی، استخوان و غضروفی داریم.

تاکنون چه تعداد پیوند سلول بنیادی خونساز در ایران انجام شده است؟

حمیدیه: بیش از ۱۲هزار مورد پیوند سلول بنیادی خونساز در کشور انجام شده است. اولین مورد پیوند سلول بنیادی خونساز به سال ۱۳۷۰ بر می گردد. حدود ۳۰ سال پیش. پیوند سلول بنیادی خونساز در کودکان نیز به طور مستقل از حدود ۱۵ سال پیش شروع شده است.

 این ۱۲ هزار پیوند بیشتر برای درمان چه بیماری هایی بوده است؟

حمیدیه: بیشتر برای درمان سرطان خون بوده است.

چطور این روش سرطان خون را درمان می کند؟

حمیدیه: بسیاری از سرطان های خون با شیمی درمانی یا ترکیب شیمی درمانی و رادیوتراپی خوب می شوند پیوند سلولهای بنیادی خونساز برای آن دسته از بیمارانی است که بیماری آنها با شیمی درمانی خوب نمی شود. مثلا از بین کودکان مبتلا به سرطان خون افرادی برای درمان به روش سلول بنیادی مراجعه می کنند که شانس درمانشان با شیمی درمانی در بیمارستانهای سرطان کودکان صفر است. ۷۰ درصد کودکان و بیماران مبتلا به سرطان به روش شیمی درمانی در این بیمارستانها خوب می شوند اما ۳۰ درصد این بیماران به روش های رایج شیمی درمانی و رادیوتراپی خوب نمی شوند و به اصطلاح رایج جواب می شوند، این افراد برای درمان به مراکز درمان با پیوند سلول بنیادی خونساز می آیند.

از این ۳۰ درصد چند درصد به روش پیوند سلول بنیادی خونساز درمان می شوند؟

حمیدیه: ۷۰ درصد این افراد به این روش خوب می شوند، اکنون چالش و تحقیقات پزشکی بازساختی برای این است که آن ۳۰ درصد باقیمانده از ۳۰ درصد درمان نشده با پزشکی رایج را درمان کنیم. تحقیقات زیادی با استفاده از سلول درمانی و ژن درمانی در این راستا در حال انجام است. در حال حاضر دنبال تکنولوژی پیشرفته تر هستیم.

این آمار فقط برای درمان سرطان است؟

حمیدیه: این آمار برای درمان سرطان خون است. البته برای درمان بیماری های دیگری مثل تالاسمی یا بیماری های ژنتیک دیگری نیز به سمت ژن درمانی می رویم. یعنی در آینده بعد از درمان با پیوند سلولهای بنیادی خونساز هنوز یک پله بالاتر به نام ژن درمانی هم وجود دارد که در واقع دست ورزی داخلی سلولهاست.

بعد از سرطان خون بیشتر برای درمان چه بیماری هایی در کشور از پیوند سلولهای بنیادی خونساز استفاده می شود؟

حمیدیه: بعد از آن بیماری های ژنتیک هستند. متاسفانه هنوز ازدواج های فامیلی باعث بروز تعداد زیادی بیماری های نقص ایمنی ارثی و متابولیک از زمان تولد است. در حال حاضر درمان خیلی از این اختلالات راهی جز پیوند سلولهای بنیادی خونساز ندارد.

آینده این درمان ها به چه سمتی می رود؟

حمیدیه: همیشه یک محقق باید ۵ سال یا ۱۰ سال آینده را ببیند. خیلی از بیماری های که دیروز صعب العلاج بودند امروز صعب العلاج نیستند. چرا مرحوم دکتر قریب این قدر عزیز است. در زمان او بیماری وبا صعب العلاج بود. وبا هر سال تعداد زیادی از مردم را می کشت. دکتر قریب توانست این بیماری را درمان و در کشور کنترل کند. مرحوم دکتر میرخانی چرا این قدر جایگاه بالایی دارد. ۳۰سال پیش دکتر میرخانی روشهای جراحی و درمان بیماری های قلبی و دریچه های قلب را در ایران راه اندازی کرد و امروز این بیماری دیگر کشنده نیست. آن زمان اکثر این بیماران برای درمان به خارج می رفتند. امروز این جراحی ها در کشور آن قدر عادی شده که در همه شهرستانها انجام می شود و به طور مثال در همه شهرستانها برای بیماران قلبی استنت می گذارند.

تعریف بیماری های صعب العلاج ۵۰ سال پیش یک چیز بود، ۳۰ سال پیش چیز دیگری بود و امروز چیز دیگری است. پنج سال آینده مطالبه مردم با امروز فرق می کند.

فکر می کنید پنج تا ده سال آینده مطالبه مردم چه باشد؟

حمیدیه: دیگر مردم نمی خواهند بیماری شان را با طب سنتی یا طب جدید درمان کنند. از شما پزشکی بازساختی می خواهند. اصلاح کامل عضو و رفع کامل بیماری صعب العلاج را می خواهند. طول عمر مردم افزایش می یابد. ژاپن برای 10 سال آینده برنامه دارد. پنج سال پیش اگر کسی می گفت طول عمر بشر به بالای ۱۰۰سال می رسد همه می گفتند داستانهای ژول ورن زیاد می خواند. ۵۰ سال پیش طول عمر ایرانیان حدود ۵۰سال بود، امروز در ایران به ۷۵ سال رسیده و در ژاپن به ۹۰ سال نزدیک شده است پس به زودی به بالای ۱۰۰ سال هم می رسد. ژاپن، آلمان و آمریکا به سرعت در این زمینه پیش می روند.تعریف بیماری های صعب العلاج تغییر کرده است و ما در لبه یک انقلاب پزشکی دیگر قرار داریم. چند سال دیگر مردم از پزشکان عمل لیزیک چشم نمی خواهند، درمان نابینائی می خواهند. اگر آن طرف دنیا این کار را انجام دادند، مردم نمی ایستند تا نابینا شوند برای درمان به خارج می روند.

در واقع با علم پزشکی بازساختی، چشم سالم برای آنها ساخته می شود؟

حمیدیه: بله و مردم با هر وسیله و علمی که در دنیا باشد نمی گذارند از خدمات روز دنیا عقب بمانند، به خارج می روند. اگر یک لحظه سرمان را بجنبانیم می بینیم میلیونها دلار ارز از کشور خارج شده است.

آیا از این نظر عقب ماندگی داریم؟

حمیدیه: مساله مهم این است که باید در عرصه پزشکی بازساختی و سلول های بنیادی در کشور سرمایه گذاری کنیم. نمی خواهم صنعت کشور را زیرسوال ببریم اما قضاوت را به مردم می سپارم. می گوییم صنعت خودروسازی یا داروسازی داریم اما در همه این صنابع وابسته به واردات وسایل و مواد اولیه از خارج هستیم. در واقع در ایران کارخانه خودروسازی یا داروسازی داریم نه صنعت. صنعت زمانی است که تمام چرخه را به طور کامل داشته باشیم.

حالا نباید غصه بخوریم. زمانی که در عصر پادشاهان بی کفایت قاجار قطار صنعتی شدن اروپا ۱۵۰ سال پیش شروع به حرکت کرد ما از قطار فناوری جا ماندیم. اکنون فناوری های جدیدی مثل سلولهای بنیادی در دنیا مطرح شده است. ما در ایران می توانیم در این زمینه صاحب سبک باشیم. اکنون در لبه تبدیل علم به فناوری و ثروت هستیم به جز درمان، هزاران شغل در این فناوری و صنعت خوابیده است. فروش دانش خوابیده، در این حوزه باید خیلی سرمایه گذاری کنیم. منظورم فقط سرمایه گذاری دولت نیست. برنامه ریزی می خواهد تا همه بخش های غیر دولتی و خیریه ها هم وارد شوند.

یک مثال می زنم، زمانی دانشگاه آزاد را در کشور گسترش دادیم، تعداد زیادی ساختمان برای این دانشگاه تهیه کردیم. بعد از انقلاب در آموزش رشد خوبی داشتیم، دانشگاههای زیادی ساختیم اما اکنون ۶۰ درصد کلاس های دانشگاه آزاد خالی مانده است. در و دیوار و ساختمان، آدم نمی سازد. بعد در حوزه پژوهش سرمایه گذاری کردیم گفتیم ایران باید تولید علم داشته باشد. مرتب مقاله چاپ کردیم. رتبه ایران در تولید علم دنیا اکنون ۱۷ است. رتبه تولید علم دانمارک بالای ۴۰ یا ۵۰ است اما یک شرکت نوونوردسیک دارویی دارد که دنیا را می چرخاند. پس فقط رتبه مهم نیست. رتبه به تنهایی مشکل اقتصادی مردم کوچه و بازار را حل نمی کند.

بعد از انقلاب در حوزه آموزش و پژوهش کارهای زیادی کردیم اما در پله آخر که تبدیل فناوری به صنعت است در جا می زنیم. در این حوزه دولت به تنهایی نمی تواند. همه باید سرمایه گذاری کنند. چرا خیرین به میدان نمی آیند. باور کنید دیگر ساختمان سازی و مدرسه سازی نمی خواهیم. ساختمان خالی زیاد داریم، بیایند اینها را به پژوهشکده ها، مرکز نوآوری و فناوری تبدیل کنند.باید خیرین فناور تعریف کنیم، اگر می خواهیم اقتصاد راه بیفتد، شغل درست شود، فقط راهش این است.

ایران در حوزه سلول های بنیادی و پزشکی بازساختی، چه جایگاهی دارد؟

حمیدیه: ایران در این زمینه وارد شده است. گول رتبه ها را نباید خورد. افتخار یک استاد دانشگاه یا یک مسئول نباید این باشد که چند مقاله چاپ کرده است. افتخار این است که چند تا شغل و چه محصولاتی تولید کرده است. چه خدمات درمانی نوینی به مردم ارائه کرده است. به هر حال ایران  در زمینه سلولهای بنیادی حرف برای گفتن دارد. آقای رئیسی، رئیس جمهوری ایران اخیرا در اجلاس سازمان ملل در ضمن صحبت هایشان به پیشرفت ایران در حوزه سلولهای بنیادی اشاره کرد. حتما اتفاقی افتاده که رئیس جمهوری ایران در آن زمان کم که باید به مهمترین مسائل اشاره کند به فعالیت ایران در حوزه سلولهای بنیادی اشاره می کنند.

بالای ۱۹۰ شرکت در کشور داریم که در حوزه سلولهای بنیادی و پزشکی بازساختی کار می کنند. به طور واضح در این زمینه در منطقه جلو افتاده ایم. اگر این حوزه حمایت شود ایران می تواند حتی اول تا سوم دنیا باشد. یک صنعت ماندگار با برندینگ ایرانی می تواند ایجاد شود. مثل فایزر در داروسازی می توانیم شرکت صنعتی با برند ایرانی در حوزه سلولهای بنیادی پزشکی بازساختی ایجاد کنیم. اما اگر حمایت نشود، جوانان و دانشمندان این حوزه هم از کشور می روند. این فناوری را هم می توانند از ایران بگیرند. مهمترین مساله سرمایه انسانی است.

در سنگاپور اکنون مردم گوشت تولید شده با سلول بنیادی می خورند، رستورانهای آن باز شده است. ما هم باید وارد این عرصه بشویم. با این کمبود آب و مشکلات مراتع چطور می توانیم غذا و گوشت مردم را تامین کنیم، بحث های فقهی و اخلاقی آن را باید باز کنیم. یک وقت نبینیم که عقب مانده ایم و باید گوشت های ساخته شده با فناوری سلول بنیادی را از خارج وارد کنیم. گوشتی که با این فناوری تولید می شود دیگر نیازی به نگهداری و پرورش حیوان ندارد.

چه کار باید کرد؟

حمیدیه: نقش دولت بسیار مهم است. البته همه کار با دولت جلو نمی رود. در هیچ جای دنیا هم دولت به تنهایی نمی تواند یک فناوری نو را به جایی برساند، بخش خصوصی و خیرین همه باید وارد شوند. تا فقط از سلول بنیادی، درمان بیماری بیرون نیاید، محصول، کارآفرینی و درآمد ایجاد شود و یک چرخه صنعتی داشته باشیم. در حوزه هایی مثل هواپیماسازی یا هر حوزه ای که کشورهای بزرگ برند شده اند حتی اگر پیشرفت کنیم و همپای آنها هم باشیم خیلی سخت است بتوانیم برند شویم، چون آنها جای خود را پیدا کرده اند اما در حوزه فناوری سلول بنیادی و پزشکی بازساختی هنوز فرصت هست. باید شرکت های ایرانی را برند جهانی کنیم. پایه فناوری و سرمایه گذاری را باید ایجاد کنیم. باید یک خط ویژه برای این حوزه ایجاد شود. سلولهای بنیادی و پزشکی بازساختی آینده پزشکی دنیاست اگر به این حوزه توجه نکنیم در آینده باید آن را به قیمت گران بخریم.

اگر سرمایه گذاری نکنیم به همان شرایط شورای پزشکی اول انقلاب بر می گردیم که بیماران را به خارج اعزام می کردند؟

حمیدیه: دقیقا به همان شرایط بر می گردیم. با این تفاوت که اکنون پایه و توان اینکه بتوانیم همپای دنیا حرکت کنیم داریم. آن زمان نداشتیم. دیگر نیازی به ساختمان سازی خاص نیست. نگرش باید تغییر کند. در همین حوزه ستاد فناوری سلول های بنیادی ۶ نفر در دو اتاق کوچک فعالیت می کنیم. نیازی به ساختار بزرگ نیست اما دانشگاههای علوم پزشکی مختلف، وزارت بهداشت و جاهای مختلف درگیر این موضوع شده اند، شرکت های دانش بنیان حمایت می شوند، اتاق های تمیز(clean room) ایجاد شده اند. اما قطعا به امکانات بیشتری نیاز داریم تا مغزها نروند. کشش بازار و تقاضای مردم هم هست. انسان امروز فهمیده است که هیچکدام از طب های سنتی و مدرن مشکل سلامت را حل نمی کند، پزشکی بازساختی و سلول بنیادی است که می تواند جوابگوی سلامت مردم دیگر درمان به روشهای قدیم جوابگو نیست.راهی جز سلول درمانی، ژن درمانی و مهندسی بافت نداریم.

پزشکی بازساختی که تولید لوازم یدکی انسان را تولید خواهد کرد چه چشم اندازی دارد؟

حمیدیه: روزنامه گاردین پنج سال پیش عکس بایدن که آن روز معاون اوباما بود را چاپ کرد که از یک شرکت فعال در ژن درمانی بازدید می کرد.خیلی خبر مهمی بود. شرکتی که برای اولین بار در دنیا به عرصه دستکاری داخل سلولی انسان وارد شده بود. برخی کشورها به صورت محرمانه وارد این عرصه ها می شوند. این آینده پزشکی دنیاست که دنیا را عوض می کند. با تغییرات داخل سلول می توانیم انسانهای سالم تر، قوی تر، باهوش تر، دونده تر و... داشته باشیم که می توانند آینده کشورها، دانشگاهها و ارتش ها را بسازند و در آینده خیلی از بیماری ها و مشکلات بشر حل می شود.

مشکلات اخلاقی ندارد؟

حمیدیه: این مشکلات را هم کارشناسان حوزه اخلاق و مذهب باید حل کنند. من متخصص آن نیستیم اما زمانی که آمریکا جلوی توسعه سلول بنیادی و ژن درمانی را بین سالها 2000 تا 2008 گرفته بود، فقه شیعه آن را تایید کرد. فقه شیعه فقه پویا و پیشرویی است و به همین علت دانشمندان خیلی کشورها آرزو دارند در ایران کار کنند.

تولید حیوانات تراریخته و دستکاری ژنی شده هم بر اساس همین علم است؟

حمیدیه: یک بخش کوچکی از این علم است، فناوری سلولهای بنیادی و ژن درمانی  و مهندسی بافت خیلی فراتر از این بحث هاست. 

درباره سایر حوزه های پزشکی بازساختی به جز سلولهای بنیادی خونساز هم توضیح می دهید.

حمیدیه: مثلا ژن درمانی برای درمان بیماری SMA کار بزرگی است و یا درمان بیماری لبر چشم با ژن درمانی تولید محصولاتی که برای درمان زخم ها و سوختگی ها از طریق مهندسی بافت تولید شده و به بازار آمده است. یا آلوگرافت هایی که برای ساخت و ترمیم استخوان یا غضروف به بازار آمده است. حداقل ۴۰ محصول در این حوزه مجوز سازمان غذا و داروی اروپا ، آمریکا، چین ، ژاپن و کره جنوبی را گرفته اند. در کشور ما نیز تاکنون حدود پنج محصول برای ترمیم بیماری های پوستی، غضروفی و استخوانی مجوز گرفته و وارد بازار شده است.

در این حوزه حدود ۵۰۰ محصول تولیدی کنیم اما در سالهای گذشته حتی ظرف کشت سلول نداشتیم. اما اکنون شرکت های داخلی این ظروف را تولید می کنند. بیش از ۴۰ درصد کار این حوزه را پزشکان و دانشمندان حوزه پزشکی انجام نمی دهند، مهندسان فنی انجام می دهند. این حوزه وسیله، دستگاه، ظروف و کارهای شیمیایی دارد. در ضمن کشوری در این حوزه موفق است که به دنبال فناوری های همگرا باشد باید از بقیه فناوری های دیگر هم استفاده کنیم کشورهایی که تک بعدی جلو می روند در آینده موفق نمی شوند.

برای توسعه علم سلول های بنیادی و  پزشکی بازساختی به ساختار جدید نیاز داریم؟

حمیدیه: هر چقدر ساختارها را بزرگ کنیم. کار مشکل تر می شود. ساختارهای بزرگ ما را غرق می کند. علت اینکه سلول بنیادی و پزشکی بازساختی در ایران رشد کرده، این است که ساختار دولتی کوچکی دارد و می تواند بخش های مختلف دانشگاهها، پژوهشگاهها و صنعت و سرمایه گذاران را همگرا کند. اگر در یک وزارتخانه مثل وزارت بهداشت بود به نتیجه نمی رسد، وزارت علوم، دانشگاهها، آموزش و پرورش، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت صنعت همه باید همراه باشند. سند ملی، برنامه جامع راهبردی و درخت فناوری سلولهای بنیادی و پزشکی بازساختی تدوین شده و همه باید در یک راستا حرکت کنیم. 

چه مشکلاتی در سر راه بوده است؟

حمیدیه: در ستاد توسعه علوم و فناوری سلول های بنیادی و معاونت علمی مشکلی نبوده اما در وزارت بهداشت در چهار سال گذشته ناهماهنگی هایی بین معاونت غذا و دارو و معاونت درمان بوده است. سلول بنیادی فقط مال وزارت بهداشت نیست. در سنگاپور اکنون مردم گوشت تولید شده با سلول بنیادی می خورند، رستورانهای آن باز شده است. ما هم باید وارد این عرصه بشویم. با این کمبود آب و مشکلات مراتع چطور می توانیم غذا و گوشت مردم را تامین کنیم البته  قطعا باید قبلش بحث های فقهی و اخلاقی آن را باید باز کنیم. یک وقت نبینیم که عقب مانده ایم و باید گوشت های ساخته شده با این فناوری را از خارج وارد کنیم. گوشتی که با این فناوری تولید می شود دیگر نیازی به حیوان ندارد، گوشت در صنعت تولید می شود با همان شکل و طعم و مزه. مسائل اخلاقی و فقهی آن بسیار مهم است،اگر مشکلی به لحاظ شرعی ندارد چرا وارد این عرصه نشویم. چه سرمایه بزرگی تولید می شود. باید از پایه نیرو تربیت کنیم. اکنون این علوم را در برخی مدارس وارد کرده ایم باید برای آینده آدم تربیت کنیم.

چشم انداز بازار فناوری سلولهای بنیادی چگونه است؟

حمیدیه: بازاریابی آن بعد از تولید نیمه صنعتی و بعد صنعتی محصولات، خودش یک علم است و افراد و متخصصان خودش را می خواهد. باید متخصصان بازاریابی و اقتصاد هم وارد این عرصه بشوند. دانش آموختگان دانشگاه های علوم انسانی مثل دانشگاه علامه برای بازاریابی و معرفی این فناوری باید وارد شوند. ایران امروز و فردا بیش از همه به متخصصان علوم انسانی نیاز دارد. بازاریابی کار پزشک و مهندس نیست. 

یکی از قسمت های پولساز پزشکی خدمات زیبایی مثلا خدمات جراحی پلاستیک یا زیبایی پوست است، در این حوزه سلولهای بنیادی چه کار کرده است؟

حمیدیه: یکی از کارهای پزشکی بازساختی همین است. این افراد ۷۰ ساله را که در دنیا ۲۰ ساله به نظر می رسد، نگاه کنید. همه فکر می کنید با کرم و پودر و بوتاکس آنها جوان می شوند، ولی در واقع قسمت این کار امروزه با علوم سلولی و پزشکی بازساختی شده است. این افراد سلول تزریق می کنند و این جوانسازی ها بیشتر ماندگار است. شاید در آینده بتوانند خیلی مسائل مثل طاسی را هم درمان کنند.

ممکن است روزی به جایی برسیم که یک  انسان را کپی کنیم مثلا یک انسان موفق، دانشمند یا قهرمان ورزشکار را دوباره بسازیم و مثلا بعد از مرگش هم وجود داشته باشد؟

حمیدیه: بنده شخصا امیدوارم هیچ وقت این اتفاق نیفتد. خدا نکند این اتفاق بیفتد. این کار نباید بشوند و مطمئنم پروردگار هم نخواهد گذاشت.

گفت و گو از افشین شاعری