تهران- ایرنا- تحولات منطقه قفقاز و درگیری دو همسایه شمال غربی ما، از نگاه برخی کارشناسان سطوح و ابعادی فراتر از جنگ دارد و منافع بازیگران ثالث هم در این منازعات دخیل است.

«شعیب بهمن» کارشناس ارشد حوزه اوراسیا، آسیای میانه و قفقاز، در نشستی مجازی (اینستاگرامی)، رخدادهای یک سال گذشته قفقاز را فراتر از جنگ میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان دانست و اظهار داشت مسائل بسیار بزرگ‌تری ورای جنگ ۴۴ روزه در حال شکل‌گیری است. گزارش پیش‌رو مشروح نظرات این کارشناس است؛

کریدور شرق به غرب و اهمیت آن برای بازیگران قفقاز

گذرگاه مهمی چون «جاده ابریشم» که به نوعی مسیر ارتباطی بین شرق و غرب است از ایران و سپس قفقاز عبور می‌کرده و چون در سال‌های بعد از فروپاشی شوروی هم این مناطق تحت تسلط ارمنستان بود معضل خاصی پدیدار نشده بود.

در جریان جنگ سال گذشته جمهوری آذربایجان هم حساسیت چندانی در مورد این جاده نداشت و حتی تا شش ماه پیش هم، باکو هیچ‌گونه ادعای حاکمیتی در مورد آن مطرح نمی‌کرد. اما با بررسی نقشه‌ها و اسناد تاریخی مشخص شده که بخش‌هایی از این جاده وارد خاک جمهوری آذربایجان شده است.

قطعا تحریک بازیگران دیگر در این مساله اهمیت زیادی داشته و اگر بخواهیم نگاه کلان‌تری به مساله قفقاز داشته باشیم نمی‌توان این تحولات را بدون حضور بازیگران خارجی مورد بحث قرار داد. این بازیگران آن‌هایی هستند که در جریان جنگ ۴۴ روزه نقش داشتند و در یک سال گذشته در تحولات منطقه قفقاز تاثیرگذار بوده‌اند.

به هرحال این فرایند منجر شد تا سه اتفاق در این حوزه رخ بدهد؛ بار نخست، نیروهای نظامی آذربایجان جاده را مسدود کردند و بار دوم از کامیون‌های ایرانی که از این ناحیه گذر می‌کردند، مالیات ترانزیت اخذ کردند در حالی‌که کامیون‌های ایرانی یک بار در مرز ارمنستان این حق ترانزیتی را پرداخت می‌کرده‌اند و با توجه به این که این حق ترانزیت برای راننده‌ها بسیار زیاد بود، برای راننده‌ها به صرفه نبود که بخواهند از این جاده تردد کنند. اما در مرتبه سوم که این اتفاق افتاد دو راننده ایرانی هم بازداشت شدند.

واقعیت این است که اتفاقات رخ داده در سطح منطقه و در طول یک سال گذشته را نمی‌توان تنها در چارچوب دو طرف «آذری» و «ارمنی» مورد بحث و بررسی قرار داد. بنابراین این اتفاقات بسیار بزرگ‌تر از سطح دو کشور بوده و قطعا منافع بازیگران ثالث هم در این منازعات دخیل بوده که در آینده هم این تاثیرگذاری حفظ خواهد شد.

مساله فراتر از جنگ میان دو کشور ارمنستان و آذربایجان 

اتفاقات یک سال گذشته نشان می‌دهد که یک عزم و اراده جدی از سوی بازیگران فرامنطقه‌ای مانند آمریکا و رژیم صهیونیستی وجود دارد که قصد دارند تا اتحاد و هماهنگی بین اقوام و مذاهب را در منطقه را به هم زده و به نفع خودشان همه چیز را تغییر دهند. از سوی دیگر با برخی از کشورگشایی‌ها در سطح منطقه مواجه هستیم که به لحاظ اقتصادی و تجاری مخالف قرار گرفتن ایران در کریدور شرق به غرب است. در حوزه مباحث امنیتی و اطلاعاتی نیز با ورود رژیم صهیونیستی به جنگ قره‌باغ که قصد دارد تا جای پای خودش را در منطقه مستحکم‌تر سازد، روبرو هستیم. 

واقعیت این است که رژیم صهیونیستی با یک استراتژی از سوی ایران مواجه شده و همان‌گونه که ایران تلاش کرده تا مرزهای تقابل با اسراییل را تا سرزمین‌های اشغالی به پیش ببرد، صهیونیست‌ها نیز چنین قصدی دارند. بنابراین حضور ایران در سوریه، لبنان و حتی سرزمین‌های اشغالی خطری است که بیخ گوش رژیم صهیونیستی وجود دارد.

نفوذطلبی صهیونیست‌ها در قفقاز

در سال‌های اخیر بعد از فروپاشی شوروی و روندهایی که در کشورهای شمال ایران رخ داد و یک بخش از آن گریز از مرکز، بخش دیگر تمایل به غرب و بخشی دیگر تمایل و جستجوی هویت بود، همه این موارد دست به دست هم دادند تا صهیونیست‌ها از این فرصت استفاده کنند.

در کنار همه این موارد باید معضلات اقتصادی این کشورها را هم مورد توجه قرار داد که بعد از فروپاشی شوروی دچار مشکلات عدیده‌ای شدند. بنابراین یک فضای قابل توجه برای صهیونیست‌ها به وجود آمد تا بتوانند در این کشورها رسوخ کنند و در ابعاد مختلف این فعالیت‌های خودشان را به پیش ببرند. اسرائیلی‌ها آمدند و بر مبنای همان استراتژی‌ها یک برنامه‌ریزی انجام دادند و گفتند اگر ایران در سوریه و لبنان نفوذ دارد ما هم باید چنین کاری را انجام داده و در طول سال‌های گذشته آذربایجان کشوری بوده که در دام رژیم صهیونیستی افتاده و اگر شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این کشور را مورد بررسی قرار دهیم متوجه خواهیم شد که اسرائیلی‌ها نفوذ قابل توجهی در این کشور پیدا کرده‌اند؛ از ایجاد مراکز و نهادهای فرهنگی در داخل آذربایجان تا مشارکت در طرح‌های اقتصادی و فروش مقادیر زیادی از تسلیحات و همکاری‌های سیاسی و امنیتی، همه این‌ها نشان می‌دهد که رژیم صهیونیستی تلاش زیادی در پیشبرد اهداف خودش داشته که البته این کار هم تئوریسین‌هایی نظیر «برندا شیفر» داشته که در طول سال‌های گذشته روی مسایل قومیتی و تجزیه‌طلبی‌های قومی و ضدیت با ایران و تشیع و پناه دادن به برخی از گروه‌های قوم‌طلب در آذربایجان کار کرده و نظریاتش هم به شکل آشکار قابل دسترس است.

برندا شیفر حتی در یک سال گذشته به جمهوری آذربایجان سفر کرده و در کنار مرزهای «خداآفرین» عکس گرفته که همه این موارد نشان از نفوذ صهیونیست‌ها در منطقه بوده است. حتی اسراییل بعد از تصرف سرزمین‌های زیادی که جمهوری آذربایجان به ویژه در جوار مرزهای ایران داشت، نفوذ کرده و در پوشش طرح‌های اقتصادی، به فعالیت‌های اطلاعاتی و امنیتی خود پرداخته است.

ارایه طرح‌هایی مبنی بر شهرک‌ها و روستاهای هوشمند و سرمایه‌گذاری زیربنایی در منطقه و ... مواردی بوده که اسراییلی‌ها تلاش داشتند تا مسائل و فعالیت‌های خودشان در قالب آن را به پیش ببرند. بر کسی پوشیده نیست که اسرائیلی‌ها در طول سال‌های گذشته تلاش داشتند تا از طریق این مرزها به کشور ما نفوذ کرده و فعالیت‌های تروریستی انجام  داده، دست به سرقت زده و تجهیزات خرابکاری وارد کنند. بنابراین برای ایران بسیار اهمیت دارد که در این مناطق به هیچ وجه نیروهای امنیتی و نظامی صهیونیست حتی در پوشش فعالیت‌های اقتصادی حضور نداشته باشند. تردیدی نیست که ایران هم در این مناطق واکنش سریع و قاطعانه‌ای خواهد داشت و ایران در این خصوص از هیچ اقدامی مضایقه نخواهد کرد.

پیام‌های رزمایش «فاتحان خیبر»

رزمایشی هم که ایران انجام داد دارای پیام‌های چند وجهی بود، اول این که عدم تحمل ایران برای تغییر مرزهای بین‌المللی است؛ طرح‌هایی که در طول یک سال گذشته در این منطقه مد نظر بوده مانند طرح «دالان ترک» و یا «ترکستان بزرگ»، همگی از این موارد هستند و مستلزم تغییرات ژئوپلتیک در مرزهای بین‌المللی است که ایران هم به صراحت و از زبان فرمانده نیروی زمینی ارتش اعلام کرد که حتی اگر یکی از کشورهای منطقه دچار ضعف بوده و نتواند از مرزهای خود دفاع کند، ایران اجازه تغییر مرزهای بین‌المللی را نخواهد داد.

این پیام روشنی بود که ایران به همه طرف‌های درگیر و بازیگران منطقه داد تا کسی خیال تغییر در مرزهای بین‌المللی را نپروراند. پیام دوم در خصوص فعالیت‌های رژیم صهیونیستی بود که در مورد آن صحبت شد و حضور هرگونه فعالیت از سوی نیروهای صهیونیستی را تاب نیاورده و واکنش سریع ایران را در پی خواهد داشت. درواقع اگر از این تاریخ به بعد عناصر رژیم صهیونیستی در این منطقه رویت شوند با واکنش شدید ایران روبرو خواهد شد و پیام سوم هم در رابطه با گروه‌های جدایی‌طلب قوم‌گرا(داخل ایران) بودند که بخشی از فعالیت خودشان را در خاک جمهوری آذربایجان انجام می‌دادند، و ایران این پیام را ارسال کرد که همانطوری که با تجزیه‌طلبان ایرانی در داخل خاک عراق برخورد کرده با همین شیوه با این افراد در سایر مناطق هم برخورد خواهد کرد. این اقدامات بدین معنی است که همان میزان که ایران در مسایل داخلی کشورهای همسایه دخالتی ندارد، به همان میزان کشورهای همسایه هم باید به این موارد در ایران احترام بگذارد.

پیام دیگر هم به مساله حضور گروه‌های تروریستی بود که هم در جریان جنگ ۴۴ روزه در این منطقه منتشر شد و هم در یک سال گذشته معلوم نشد سرنوشت این افراد چه شده است؟ به هرحال اگر این افراد قرار باشد در منطقه باقی بمانند، قطعا مورد پذیرش ایران نبوده و ایران حتما با آن برخورد خواهد کرد. در نهایت پیام به همه کشورهای منطقه بود که ایران کاملا تحولات را رصد کرده و به همه موارد اشراف داشته و با هر چیزی که بخواهد امنیت ملی ایران را مورد تهدید قرار دهد با کسی تعارف نداشته و قدرت برتر خود را نشان داد. این همان چیزی بود که همه گروه‌ها و کشورها آن را دریافت کردند.