مهرداد زاهدیان کارگردان و مستندساز در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا و در پاسخ این سوال که آیا سینمای مستند از صرف یک سینمای نخبهگرا به سمت اقبال عمومی حرکت کرده و امروز بیش از گذشته در میان مردم عادی شناخته شده، گفت: موافق هستم که سینمای مستند موقعیت بهتری نسبت به گذشته پیدا کردهاست و علت این امر شاید رسانه است.
واقعیت امر این است که سینمای مستند فرصت پیدا کرده از طریق رسانه به نوعی با مخاطب ارتباط برقرار کنند و فضای بیشتری را برای انتخاب و معرفی خود یافته است.
وی افزود: ازاینجهت گمان میکنم یکی از مهمترین علتهای اقبال عمومی نسبت به سینمای مستند رسانه بوده است.
ضمن اینکه تلویزیون هم دراینراستا نقش مهمی داشت، شبکههای مختلف تلویزیون که این روزها فیلمهای مستند را نمایش میدهند، در حوزههای مختلف از سینمای اجتماعی و سینمایی تا موضوعات روز و پژوهشمحور این امکان را فراهم کردهاند که مخاطب متوجه فضا و کارکرد این سینما شود.
وی ادامه داد: پیشاز اینها تنها شناختی که از سینمای مستند وجود داشت، حیات وحش بود؛ آنهم به این دلیل که تلویزیون مستندهایی صرفاً با موضوع حیات وحش پخش میکرد.
بنابراین اینکه میبینیم مردم متوجه شدهاند سینمای مستند صرف حیات وحش نیست، علتش این است که گونههای مختلف سینمای مستند از طریق رسانههای مختلف منجمله تلویزیون عرضه شدهاست.
زاهدیان تصریح کرد: بههرحال خانه مستند تلویزیون است و تعداد انگشتشمار فیلمهای سینمایی میشناسید که مستند هستند و در سینما نمایش داده میشوند؛ اینها بسیار نادر هستند. باقی فیلمهایی هستند که در تلویزیون میبینید. از اینجهت تلویزیون است که نقشی مهم در نمایش و دیدهشدن آثار مستند دارد.
تاریخ شفاهی ریشه در فرهنگ ما دارد
این مستندساز در ادامه و در پاسخ این پرسش که سینمای مستند در چه شرایطی می تواند جریانساز و منشا اثر باشد یا در جامعه تغییرات ایجاد کند، گفت: اینموضوع به ساختارهای آموزشی و پرورشی جامعه بازمیگردد؛ به این معنی که سنت سند جمع کردن و مراجعه به اسناد، در غرب به خصوص از زمانهای گذشته وجود داشته اما عمده رجوع ما به مفاهیم مختلف از جهت تاریخ شفاهی است.
در این میان تاریخ شفاهی ما کمتر مکتوب شده و دانش ما عمدتاً سینهبهسینه انتقالیافته و اسناد کمتر اهمیت داشته و جمعآوری شده است؛ در نتیجه کمتر به ارزش این صنعت توجه میشود.
زاهدیان ادامه داد: بههرحال بهنظر میرسد اینموضوع، قصهای فرهنگی است و باید دغدغه را در درون این قصه جستجو کرد. مثلا نگاه کنید ما چه تعداد مستشرق داریم که به شرق سفر کردند و سفرنامه نوشتهاند و این سفرنامهها را در اختیار قرار دادهاند و هنوز هم اینها منابع بزرگی هستند که ما به آنها مراجعه میکنیم اما مگر ما چند ناصرخسرو داریم که سفرنامه نوشتهاند؟
یعنی درمجموع وقتی به تاریخ خودمان نگاه میکنیم، میبینیم تعداد کمی بودهاند که این سندها را جمع کردهاند؛ آدمهای زیادی داشتهایم که سفر کردهاند اما هیچیک از اینها سند مکتوب برای ما باقی نگذاشتهاند که امروز به آنها مراجعه و استناد کنیم.
وی افزود: اینموضوع تاریخچهای فرهنگی و ریشه در فرهنگ ما دارد که این تفاوت را بین ما و ملل غربی ایجاد کردهاست و ما تازه و آرامآرام و کمکم با این موضوع گردآوری سند و ارزش آن مواجه و روبرو شدهایم.
جشنواره سینما حقیقت آرامآرام هویتی اختصاصی پیدا میکند
زاهدیان در ادامه و در پاسخ به این پرسش که چرا عمده رویکردمستندسازی در سینمای ایران، مستندهای اجتماعی است و اقبال نسبت به سوژه های سیاسی، اقتصادی، تاریخی، فرهنگی و موارد دیگر کم است، تصریح کرد: اینها موضوعاتی هستند که به نوعی کنجکاوی بیشتری را جذب میکنند؛ یعنی شبیه حوادث روزنامهها هستند و ممکن است علاقه و کنجکاوی بیشتری از سوی مردم برانگیزند.
ازاینجهت به نظر میرسد شاید علاقهمندی برای توجه به این فیلمها بیشتر باشد. بههرحال باید به اینموضوع توجه کرد که سینمای مستند حیطه بزرگی را شامل میشود یعنی گستره وسیعی دارد که به رغم آن، ممکن است موضوعات اجتماعی و موضوعات شخصیت محور(شخصیتهایی که اگزوزتیک باشند) علاقهمندی یا توجه بیشتری را در مخاطب عام ایجاد کنند.
وی در پاسخ به این پرسش که باتوجه به نزدیکی جشنواره سینماحقیقت، روند کیفی این جشنواره از آغاز تا به امروز را چگونه می بینید، گفت: جشنواره سینما حقیقت کمکم و آرامآرام هویت اختصاصی پیدا میکند؛ پیشتر این جشنواره عرصه وسیعی را شامل میشد اما کمکم میل و سلیقه خود را مشخص و حوزهای مشخص و تخصصی را پیدا کرده است.
اینموضوع میتواند بسیار خوب باشد، چرا که جشنوارههایی چون کن، اسکار و غیره طی سالهای حیات خود میل و سلیقهای مشخص را نشان دادهاند؛ میل و سلیقهای که سینمای حقیقت در این سالها آن را مشخص کردهاست و اینموضوع میتواند پیشرفت خوبی برای این رویداد سینمای مستند باشد.
این مستندساز ادامه داد: از سوی دیگر جشنواره سینمای حقیقت نباید بگوید چتر بسیار بزرگی را روی سینمای مستند باز میکنم و گونههای مختلف سینمایی مستند و جمعآوری میکنم؛ احتمالاً باید بگوید به چه سمتی میرود و چه چیزی را به مخاطب نشان میدهم.
سینمای مستند ایران منبع الهام برای دیگر آثارسینمایی ما بوده است
زاهدیان در انتها و در پاسخ به این پرسش که سینمای مستند امروز ایران و مستندسازان ایرانی چه جایگاهی در سینمای مستند جهان دارند، یادآور شد: واقعیت این است که سینمای مستند ایران منبع الهام بزرگی برای دیگر آثارسینمایی ما بوده است.
وی ادامه داد: اگر سینمای قصهگوی ما اعتباری دارد، این اعتبار را مدیون سینمای مستند ماست؛ به این دلیل که همه اینها از یک میل مستندگونه یا توجه به مستند ناشی شده و شکل گرفتهاند. بنابراین بخش سینمای مستند در سینمای ایران بسیار حائز اهمیت است و به طریق اولی به این دلیل که سینما بهعنوان یک عنصر ارزشمند فرهنگی در سینمای ایران شناخته میشود، در سینمای جهان هم بههرحال مؤثر است؛ یعنی تاثیر سینمای مستند ایران در جهان دیده میشود. بنابراین تاثیر سینمای مستند ایران در سینمای جهان هم مشخص است.
از سوی دیگر نباید نادیده گرفت جشنوارههای مستندی که سینمای ایران در آن حضور داشتهاست، جشنوارههای محدودی بودهاند؛ مثلاً مستندهای ما در بخش مستند جشنواره برلین کمتر نمود داشتهاست یعنی در جشنوارههایی الف که همه نوع سینما، منجمله سینمای مستند را دارندکمتر جلوهگر شدهاند. ازاینجهت شاید سینمای مستند ما به آن میزانی که سینمای داستانی شناختهشده نرسیدهاست و دیده نشدهاست.
مهرداد زاهدیان کارگردان و مستندساز، کارگردانی فیلمهای مستندی همچون میدان بی حصار، حلقه های گمشده، میدان نقش جهان، مسیح در جلفا، پاسارگاد، نقش رستم، تخت جمشید، خاطرات روی شیشه، ارگ بم، کوتاه داستانی نقاشی، آسمان باران و سپیده را برعهده داشته است.