به گزارش ایرنا ، در این وبینار که به مناسبت فرا رسیدن روز حافظ برنامه ریزی شده بود ، «حسن قشقاوی» سفیر جمهوری اسلامی ایران در اسپانیا، «محمد مهدی احمدی» رایزن فرهنگی ایران در اسپانیا و «علی اکبر ضیایی» مدیر کل اداره همکاری های علمی و دانشگاهی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در بخش ابتدایی برنامه مطالبی را بیان کردند. سپس در بخش سخنرانی، دو ایرانشناس اسپانیایی آقایان «خواکین رودریگز بارگاس» و «خاویر هرناندز دیاز» به بیان مطالبی در زمینه تاثیر ادبیات ایران در ادبیات عرب و اسپانیا پرداختند.
محمد مهدی احمدی رایزن فرهنگی نخستین سخنران این مراسم بود. وی حافظ را شناسنامه هویت ملی و شناسنامه انسانیت ما دانست و گفت حافظ تنها حافظ قرآن نبوده، حافظِ معانی و لطایف قرآن بوده، حافظِ دستاوردهای میراث ادبی ماست. هر چه همه شاعران پیشین گفته اند در اشعار حافظ متجلی شده است. حماسه حکیم توس فردوسی در سخن حافظ است و همینطور اشعار نظامی در اشعار حافظ تجلی یافته است.
وی افزود :همه لطایف و زیبایی ادبیات فارسی در دیوان حافظ مشاهده می شود. حافظ، حافظِ عهد عشق است، حافظ یوسف گم گشته ماست. ما یک قرارداد عاشق و معشوقی داریم با پروردگارمان که گاه فراموش می کنیم. حافظ در اشعارش تحت عنوان عشق او را همیشه بیان می کند تا انسان ها از غفلت دور باشند.
احمدی در بخش دیگری از سخنان خود به ویژگی دیگری در شعر حافظ یعنی تقابل با ریاکاری پرداخت و بیان داشت از ویژگی های دیگر حافظ که در اشعارش لحاظ شده است، مخالفت او با ریاکاری و مبارزه با جهل و خرافات است. حافظ معتقد است ریاکاری می تواند هر فضیلتی را به رذیلت تبدیل کند. لذا در اشعارش با تحجر که فقط به مناسک اکتفا می کنند و به حوزه معرفتی دین توجه ندارند به عنوان ریاکاری مبارزه می کند.
حسن قشقاوی سفیر ایران در اسپانیا نیز در سخنانی کوتاه به بیان تاریخچه ترجمه اشعار حافظ پرداخت. وی سپس به تقارن روز حافظ (بیستم مهر ماه) و روز ملی اسپانیا (۱۲ اکتبر) اشاره نمود و آن را برای چنین گفتگوی فرهنگی ای به فال نیک گرفت. قشقاوی سپس به اهمیت این شاعر قرن هشتم هجری در ادبیات و فرهنگ ایرانی اشاره کرد و بیان داشت که لفظ در آثار حافظ به مثابه عروس و معنا به مثابه داماد است و پیوند این عروس و داماد یک زندگی و زناشویی با برکتی برای خلق تفکر در جامعه بشری است. تفکری که زمانمند نیست و هر جا و هر لحظه ای که انسان هست به تفکر حافظ نیازمند است. از شرق تا غرب عالم. بر همین اساس هم هست که اشعار او به زبان های غربی نیز راه پیدا کرده است.
علی اکبر ضیایی مدیر کل اداره همکاری های علمی و دانشگاهی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی سخنران بعدی این برنامه بود. وی ذکری از دکتر آذرتاش آذرنوش به میان آورد که یکی از محققان برجسته ایرانی بود و در موضوع تاثیر ادبیات ایران بر ادبیات آندلس مطالعات ارزشمندی را چه در دانشگاه تهران و چه در دایره المعارف بزرگ اسلامی انجام داده و منتشر کرد.
وی سپس به حوزه ادبیات تطبیقی فارسی، عربی و اسپانیایی پرداخت و گفت مطالعه این آمیختگی زبانی برای اولین بار در قرن یازدهم میلادی(حدود قرن پنجم هجری) توسط یکی از شاعران به نام اسپانیایی آقای «گونزالو د بروسئو»صورت گرفته است. در اسپانیا «زجل سرایان» و حماسه سرایانی بوده اند به نام «خارچاس ها»که این افراد اشعار لاتین را با زبان عربی و عبری تلفیق می کردند و در قرن یازدهم با الهام از زجل و «مبشهات» که برگرفته از ادبیات فارسی و ادبیات عرب هست این اشعار را به آواز می خواندند و می رقصیدند و به این ترتیب تلفیقی میان شعر فارسی و ادبیات کاستیل ایجاد می کردند.
ضیایی ادامه داد :دانشمندان و ادبایی مثل مقدم بن معافی و محمد بن محمود کهاز شاعران قرطبه (کوردوبا) و اهل کاپرا بودند در اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم سبک «مبشهات» را که از سبک شعر ایرانی الهام گرفته بود به زبان اسپانیایی آوردند و فرهنگ ایرانی را وارد ادبیات کاستیل کردند. مبشهات همان اشعاری است که معمولا از پنج یا شش بیت تشکیل شده و دارای وزن و قافیه است. قافیه بیت آخر اما متفاوت شده و با قافیه فراز بعدی هماهنگ می شود.
وی افزود :همچنین باید به تاثیر یکی از پادشاهان اسپانیا به نام آلفونسوی دهم اشاره کنیم که دستور می دهد برای اولین بار ترجیع بندی از منوچهری را به اسپانیایی ترجمه کنند. این ترجیع بند منوچهری یکی از مهمترین آثاری است که در ادبیات اسپانیایی تاثیرگذار بوده است. اثر دیگری که در این دوره ترجمه شده «مقامات» بدیع الزمان همدانی در اواخر قرن نهم است. اثری که دارای سبکی مدرن و نوین در مقاله نویسی است و در نوع خود تاثیر مهمی بر روایت های پهلوانی در زبان کاستیل داشته است. روایت هایی که در اسپانیایی به آن «پیکارسکا» گفته می شود.
ضیایی تصریح کرد :اشعار مولوی و حافظ و نیز مقامات بدیع الزمان همدانی همگی نقش مهم و عمده ای در تاثیر ادبیات فارسی در ادبیات و فرهنگ اسپانیایی داشته اند. در دوران اندلس نیز شخصیت های مختلفی مثل ابن بسام و ابن کوزما که مولف اشعار زجل هست (اشعار زجل متاثر از اشعار فارسی است) ابن طفیل مولف خودآموز فلسفه و همچنین ابن زمرک قرناطی و شخصیت های دینی مثل ابن باجه، ابن حزم، ابن رشد به طریقی از ادبیات، عرفان و فرهنگ ایرانی متاثر بوده اند. در قرن بیستم نیز «فدریکو گارسیا لورکا» شاعر پرآوازه اسپانیایی از ادبیات و فرهنگ فارسی تاثیر بسیار پذیرفته است.
در بخش اصلی وبینار، اولین سخنران خواکین رودریگز وارگاس ایرانشناس برجسته اسپانیایی بود. موضوع سخنرانی او «تاثیر ادبیات ایران بر ادبیات عرب» انتخاب شده بود. رودریگز برای نشان دادن تاثیر عظیم ادبیات فارسی بر ادبیات عرب به چند دوره تاریخی پرداخت.
وی با اشاره به اینکه در حوزه فلسفه و علوم طبیعی تاثیر تایخ و فرهنگ یونانی غیر قابل انکار است بیان داشت که در زمینه ادبیات و دیوان سالاری سیاسی بی شک این فرهنگ ایرانی بوده است که بیشترین تاثیر را گذاشته است. این میراث فرهنگی ایرانی از یک سو وامدار فرهنگ ساسانی و متون پهلوی بوده است که به زبان عربی ترجمه شده اند و از سوی دیگر در بر گیرنده آثار ایرانیانی است که به زبان عربی خلق اثر کرده اند.
در این زمینه او به نقل قولی از الجاحظ اشاره کرد که گفته بود هر کس می خواهد از میان اهالی دیوان نویسندگان در سلسله مراتب خود را بالا بکشد و از مشاوران و وزرای عالی خلیفه گردد باید بتواند از حکمت های موجود در «پندهای بزرگمهر»، «عهد اردشیر»، »معاهدات عبدالحمید»،«نامه های ابن مقفع»، «کتاب مزدک» و داستان های حکمی «کلیله و دمنه» سخن بگوید».
خواکین رودریگز در ابتدا به دوران خلافت اموی پرداخت و با بیان مثال ها و نقل قول های تاریخی متعدد نشان داد که چگونه در این دوره، استفاده از ساختارهای اداری و دیوانی ساسانی به شکل گیری نظام خلافت اموی کمک شایانی نمود. در این دوره نویسندگان و منشیان، زبان پهلوی را به کار گرفته و بعد از سبک انشای آن را در زبان عربی پیاده می کردند و در این انتقال سبک شیوه ادبی قرآن را نیز داخل می کردند تا به زودی به مدلی از نگارشی برسند که تحولی شگرف در زبان عربی و تولید دانش به این زبان ایفا می کرد.
ایرانشناس اسپانیایی تصریح کرد :در این زمینه نمونه عبدالحمید که فرم نگارش را از ایرانیان می گرفت و بعد آن را به عربی ترجمه می کرد نمونه ای مهم و قابل ذکر است. وی اعتقاد داشت برای تسلط بر ادبیات دیوانسالار و نویسندگی در دربار خلافت، باید سه چیز را دانست: قرآن، شعر عرب و دانش ایرانیان.
خواکین رودریگز سپس به ابن مقفع به عنوان چهره برجسته انتقال دانش از ایران به جهان عرب نام برد و گفت در اهمیت ابن مقفع همین بس که بدانیم او در زنده کردن زبان پهلوی و انتقال حکمت های موجود در آن به عربی همان جایگاهی را دارد که فردوسی در زنده کردن زبان فارسی صاحب آن است. ابن مقفع بنیانگذار نهضتی از ترجمه آثار مهم از جهان ایرانی و زبان پهلوی به عربی است. پس از او نیز شاگردانش و مقلدینش این حرکت را ادامه دادند و گنجینه ای از حکمت های فرهنگ ساسانی را به عربی منتقل کردند.
وی سپس به دوران خلافت عباسی پرداخت و بیان داشت که دوره عباسی یک چرخش بزرگ و بنیادین در تاثیر ادبیات فارسی در ادبیات عرب به شمار می رود. تغییر پایتخت از دمشق به بغداد عملا باعث امتزاج و همزیستی دو فرهنگ ایرانی و عرب شد چرا که اساسا شهر بغداد یک شهر عربی-ایرانی بود که باید به نوعی یک "هم زن" تلقی شود. در این میان دوران خلافت مامون عباسی نقطه عطفی به شمار می رود. این دوره زمانی دوران اوج امتزاج دو فرهنگ ایرانی-ساسانی و عربی-اسلامی بود. مامون از این جهت که از طرف مادر ایرانی به شمار می رفت علاقه مفرطی به این فرهنگ داشت.
رودریگز با اشاره به منابع مختلف تاریخی بیان داشت که گفته شده این خلیفه کتاب های «عهد اردشیر» و «کلیله و دمنه» را می خواند و به انوشیروان، پادشاه ساسانی علاقه وافر داشت. از این رو بود که در عصر او جنبش بزرگی در ترجمه آثار از زبان پهلوی و سریانی به عربی آغاز شد.
رودریگز در ادامه سخنان خود نگاهی به مفهوم «ادب» که ریشه کلمه ادبیات است نیز انداخت و گفت این مفهوم به تمامی متعلق به جهان ایرانی است و آنچه به عنوان ادب و ادبیات می شناسیم عملا محصول مجموعه آثاری است که متعلق به فرهنگ ساسانی هستند. با تلاش دبیران خلافت عباسی و مقلدین ابن مقفع، گنجینه بزرگی از این آثار به عربی ترجمه شدند و به این ترتیب مفهوم «ادبیات» پی ریزی شد و ادب به ادبیات بدل گشت.
در این زمینه او به نقل قولی از قیروانی دانشمند تونسی اشاره کرد که گفته است ادب به ده چیز وابسته است: سه چیز آن شهرگانی است (عود زدن، شطرنج و چوگان)، سه چیز آن نوشیروانی است (پزشکی، هندسه و سوارکاری) و سه چیز آن عربی است (شعر و زبان و تاریخ عرب).
در پایان سخنان خود، خواکین رودریگز به صورت تیتر وار به برخی از مهمترین جریان های ادبی که تاثیری بزرگ بر ادبیات عرب گذاشته اند اشاره نمود. از میان این جریان ها می توان به اهمیت اندرزنامه های ساسانی و همچنین خدای نامه ها اشاره کرد که به صورت نصیحت الملوک، ادب الوزراء، سیر الملوک و ... در ادبیات عرب ظهور کرد.
آخرین سخنران برنامه خاویر هرناندز دیاز بود. او در ارائه خود ابتدا به اهمیت شگرف «مدرسه ترجمه تولدو» پرداخت. شهر تولدو در سال ۱۰۸۵ در تسلط مسلمانان درآمد و در کتابخانه های آن گنجینه ای از آثار ترجمه عربی که خود ترجمه هایی از ادبیات ایرانی در زبان پهلوی بودند شکل گرفته بود که با فتح مجدد آن به دست مسیحیان، به دست آنان افتاد.
وی گفت :در این دوره بود که مدرسه ترجمه تولدو با دستور مقامات کلیسا به جریان افتاد و محققان تشویق شدند تا آثار موجود در کتابخانه را به زبان لاتین ترجمه نمایند. این جنبش در قرن ششم هجری به جریان افتاد. به این ترتیب چند کتاب مهم و کلیدی که حاوی عصاره فرهنگ ایرانی و حکمت های آن بود به زبان لاتین ترجمه شده و وارد فضای فرهنگی اسپانیا گردید. یکی از مهمترین این کتاب ها «کلیله و دمنه» بود. تا مدت ها این کتاب را دارای اصالت عربی می دانستند و هنوز هم این اشتباه به طور کامل رفع نشده است.
هرناندز افزود :کلیله و دمنه جزو کتاب هایی بود که به دستور مستقیم آلفونسوی دهم پادشاه اسپانیا به لاتین ترجمه شد. این کتاب جزو نخستین متونی است که به اسپانیایی ترجمه شده است. کتاب مهم دیگری که در ادبات اسپانیا تاثرگذار بوده است، کتاب «سندبادنامه» است. این کتاب دو سال بعد از ترجمه کلیله و دمنه و در سال ۱۲۵۳ میلادی از عربی به اسپانیایی ترجمه شد. درباره کتاب سندبادنامه باید گفت که آن را دارای ریشه هندی می دانستند اما اخیرا مشخص شده که به احتمال زیاد ریشه ایرانی دارد و در دوران اشکانی نگاشته و جمع آوری شده است.
هرناندز دیاز در ادامه به شماری دیگر از کتاب های ترجمه شده که از فضای فرهنگی ایرانی به اسپانیا راه یافته اند اشاره کرد و بیان داشت که یکی از برجسته ترین آنها «هزار و یک شب» است که در فضای عمومی امروی کاملا شناخته شده می باشد.
او همچنین به کتب دیگری از جمله «برلام و یوسفات» و نیز کتاب «صد و یک شب» نیز در این زمینه اشاره کرد. هرناندز بیان داشت که دامنه تاثیرگذاری فرهنگ و ادب ایرانی در اسپانیا فقط به آثار ادبی منحصر نیست و فهرستی از کتاب های مربوط به علوم طبیعی و دیگر علوم نیز در همین مسیر ترجمه شده و وارد فرهنگ اسپانیا شده اند.
او همچنین به کتاب Conde Lucanor نوشته دن خوان مانوئل اشاره کرد که درواقع بر اساس منطق «نصیحت الملوک» نوشته شده است. همچنین به آثار رامون یوی، عارف و شاعر اهل کاتالونیا اشاره نمود که در نوشته های خود بسیار تحت تاثیر عرفان ایرانی به ویژه احمد غزالی بوده است.
خاویر هرناندز در پایان سخنان خود به یک نمونه از تاثیرات فرهنگ ایرانی که مستقیما وارد فضای فرهنگی اسپانیا شده اند اشاره کرد. او بخشی از یک متن کلاسیک پهلوی با عنوان «اندرز اوشنر دانا» را که به فارسی امروزی ترجمه شده است برای حضار قرائت کرد و سپس به بخشی از ترجمه سندبادنامه به زبان اسپانیایی قدیمی اشاره کرد که در آن حکمت های متن پهلوی به طور کامل در ترجمه اسپانیایی منتقل شده اند.