آن طور که خودش می گوید بیش از ۲ هزار عکس از رزمندگان زنجانی و دوران دفاع مقدس در آرشیو شخصی اش دارد که ثبت همه آن ها کار خودش بوده، سروکارداشتن با این عکس ها که با خود قصه ها و روایت های متعددی از دوران جنگ و حال و هوای جبهه ها دارند، دلمشغولی روزانه " ناصر گیوه ای" است. آرزو دارد که این عکس ها شناسنامه دار بشوند، دغدغه این را دارد که اگر روزی نباشد، قصه ها و آدم های این عکس ها هم در غبار غربت و فراموشی فرو بروند اگرچه به قول خوش آدمهای داخل این عکس ها دنبال هیچ نام و نشانی نبودند.
" ناصر گیوه ای" اکنون پس از دوران بازنشستگی از سپاه، همچنان در عرصه های فرهنگی و اجتماعی فعالیت دارد، متولد سال ۱۳۴۴ در زنجان است و از سال ۶۱ (عملیات بیت المقدس) تا پایان جنگ در جبهه حضور داشته است.
برگزاری کنگره ملی ۳۵۳۵ شهید استان زنجان بهانه ای شد تا به سراغ این رزمنده عکاس زنجانی برویم و با او درباره عکس ها و دغدغه هایش به گفت و گو بنشینم.
چطور شد که کار عکاسی در دروان دفاع مقدس برایتان جدی شد؟
گیوه ای: من از همان دوران کودکی به عکاسی علاقه داشتم. در خانه مان یک دوربین عکاسی داشتیم، البته دوربین های معمولی آن زمان. من وقتی به منطقه رفتم این دوربین را هم با خودم بردم. خودم نگاتیو مورد نیاز برای دوربین تهیه می کردم. وظیفه سازمانی ام عکاسی نبود، ولی در کنار کارهایی که به من محول شده بود، به عنوان یک علاقه شخصی کار عکاسی را هم انجام می دادم. بعد از عملیات بیت المقدس دیدیم که برخی از دوستانمان که از آنها عکس گرفته بودم، آسمانی شده بودند، آنجا دیدیم که اهمیت عکاسی خیلی بیشتر است. خانواده ها خیلی پیگیر عکس های جبهه می شدند. من بعد از عملیات بیت المقدس تا اتمام جنگ، فعالیت عکاسی خودم را در جبهه ادامه دادم.
عکاسی در آن شرایط چه سختی هایی را داشت؟
گیوه ای: در شرایط جبهه تهیه نگاتیو و نگهداری از آن ها واقعا سختی های خودش را داشت. همه هم و غم من این بود که نگاتیوها آسیب نبیند تا آنها را با خودم برای چاپ به شهر بیاورم. من البته کارم در گردان در قسمت فرهنگی و تبلیغات بود عکاسی را هم بر حسب علاقه خودم دنبال می کردم. دروبینم مثل اسلحه همیشه همراهم بود. من حدود ۲ هزار عکس در آن دوران گرفتم و الان همه آن ها را در آرشیو شخصی ام دارم. چون نگهداری نگاتیوها کار دشواری بود،آنها را به تیم روایت فتح دادم. دوربین فیلم برداری نداشتم، هنوز هم حسرت می خورم که چقدر حیف شد آن همه صحنه ها از رشادت رزمندگان ثبت نشد. رزمندگان زنجان واقعا از نظر دلیری و شجاعت زبانزد لشگرها بودند و در همه عملیات ها خط شکن بودند. همه بضاعت من یک دوربین عکاسی معمولی بود که با آن تعدادی عکس از آن دوران ثبت کردم.
خیلی از خانواده ها برای پیدا کردن عکسی از شهیدانشان سراغ شما می آمدند، هنوز هم از این نوع مراجعات و درخواست ها دارید؟
گیوه ای: بله، الان من روزی نیست که با این عکس ها سروکار نداشته باشم. اغلب روزها هم با من تماس هایی می گیرند که فلان عکس را از یک شهید درخواست می کنند. مدتی پیش یک نفر با من تماس گرفت. فرزند شهید احمد پورباقری بود. شماره مرا از طریق چند واسطه پیدا کرده بود. شهید پورباقری از پاسداران زنجان ولی اهل تبریز بود. تصور کنید یک فرزند شهید بعد از ۳۰ سال زنگ زده و در جستجوی عکسی از پدر شهیدش است. به من گفت ما آثاری از پدر شهیدم نداریم. من از شهید پورباقری هم عکس و هم صدای ضبط شده داشتم و آنها را به دستشان رساندم. مواردی از این قبیل زیاد اتفاق می افتد که دنبال عکس و تصویری از شهیدان هستند. من سعی می کردم بیشتر عکس های دسته جمعی از رزمندگان بگیرم. کار عکاسی من با اقبال رزمندگان مواجه می شد. من اکثر رزمندگانی که از آنان عکاسی کردم می شناسم البته تعدادی را هم نه. در شبکه های مجازی و اجتماعی هم فعالیت پر رنگی داریم و عکس های متعددی از آرشیو شخصی خودم را از آن طریق هم به اشتراک می گذارم و همواره بازخورد خوبی از افراد در فضای مجازی دارم که اکثر آنها هم جوان هستند و جنگ را هم ندیده اند.
از مجموعه عکس هایی که دارید، نمایشگاهی هم برگزار کردید؟
گیوه ای: بله، چند مرتبه از عکس هایی که دارم نمایشگاههایی در استان دایر شده، در برخی شهرستان ها سالانه به مناسبت های مختلف نمایشگاهی از آثاری که در دست دارم، ایجاد می شود. برخی نهادها و ارگان ها و حتی مدارس هم با من تماس می گیرند و برای نمایشگاه های کوچک و بزرگی که دارند درخواست عکس می کنند. همه عکس ها خودم با هزینه شخصی خودم چاپ کردم و ارائه آنها را بدون هیچ چشم داشتی وظیفه خودم می دانم.
خوشبختانه الان جاهای مختلفی مثل اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس و مرکز حفظ آثار سپاه، پی گیر جمع آوری و حفاظت عکس ها هستند، مساله ای که وجود دارد و من دغدغه آن را دارم این است که این عکس ها که اغلبشان دسته جمعی است باید شناسنامه دار بشوند، منطقه، تاریخ و افرادی که در عکس هستند باید مشخص بشود، تا الان اینکار انجام نشده و من فقط با تکیه بر حافظه خودم به مخاطبان اطلاعات عکس ها منتقل می کنم و اگر روزی من نباشم خیلی از این اطلاعات از بین خواهد رفت.
دغدغه اصلی شما شناسنامه کردن عکس هایتان است، در این زمینه تا کنون کاری انجام شده است؟
گیوه ای: الان معمولا از سوی افراد و نهاد با من تماس می گیرند و در خواست عکس شهید خاصی را می کنند، من چون شناخت از عکس ها دارم در کمترین زمان درخواستشان را اجابت می کنم. ولی شناسنامه کردن این عکس ها، امکانات می خواهد، حقیقتش به تنهایی از عهده خودم بر نمی آید. با امکانات جدیدی که وجود دارد، درست کردن یک آرشیو شناسنامه دار از عکس هایی وجود دارد کار چندان سختی نیست ولی این کار نیازمند یک همت و حمایت است. البته در موضوع کنگره ملی شهدای استان در این زمینه قدم هایی برداشته شده ولی آن مقدار نیست که اقناع کننده باشد. من خیلی عکس دارم که شناسنامه دار نشدند.
مرور آرشیو عکس ها بعد از گذشت این همه سال از دفاع مقدس، چه حس و حالی در وجودتان ایجاد می کند؟
گیوه ای: مرور عکس ها همیشه با زنده شدن خاطرات و البته توأم با افسوس است. کلا همه رزمندگانی که در جبهه بودند خواه نا خواه این حس و حال را دارند. من گاهی در لابلای عکس ها وقتی تصویر خاصی را از همرزمانم پیدا می کنم از طریق فضای مجازی به آنها ارسال می کنم و خیلی وقت ها چون می دانم از این عکس ندارند، دچار غافلگیری و هیجان و آه و افسوس می شوند. حقیقتش این است که در جبهه ها کسی دنبال دیده شدن نبود، مثلا یک بار از شهید علیرضا مولایی خواستم تا از او عکس بگیرم، گفت من عکس می خواهم چکار، برو از بچه های دیگر بگیر، من هم مجبور می شدم ( می خندد) تا پشت نخلی، جایی قایم بشوم تا بی خبر از این شخصیت های سراسر اخلاص عکس بگیرم. این شحصیت ها با این رشد، تربیت یافته جبهه ها بودند.
الان هم فعالیت عکاسی دارید؟
گیوه ای: به آن صورت که دوربین دست بگیرم نه، ولی بیشتر اشتراک گذاری عکس ها در فضای مجازی را انجام می دهم. هم اکنون همچون گذشته مشغول فعالیت های فرهنگی هستم. یک کانون فرهنگی هنری در مسجد امام علی آزادگان شهر زنجان داریم که اغلب در آنجا فعالیت های آموزشی و فرهنگی را دنبال می کنیم.