امروز دوم آبان مصادف با هفدهم ربیع الاول سالروز ولادت آخرین فرستاده الهی به سوی انسان هاست؛ پیامبری که قرآن در وصفش فرمود خدا بر مومنان منت نهاد که پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند. شعر و ادب پارسی پس از بعثت پیامبر اکرم(ص) و ورود دین اسلام به سرزمین ایرانیان، ملهم از ادبیات دینی و معارف اسلامی بوده است، به گونه ای که بسیاری از شاعران در وصف رسول خدا (ص) و آموزه های دینی با اشعار خود در ترویج دین اسلام سهیم بوده و همپای مبلغان دینی به نشر کلام خدا و تعالیم اسلامی تلاش کرده اند. در مورد وضعیت ادبیات امروز به ویژه جایگاه وصف پیامبر اعظم (ص) در آن، با رضا اسماعیلی شاعر و منتقد ادبی به گفت و گو نشستیم.
لطفا به صورت اجمالی اشاره ای به پیشینه شعر نبوی در ادب پارسی داشته باشید.
اسماعیلی: درباره پیشینه شعر دینی و آیینی باید گفت که تا زمان تیموریان و پیش از صفویه، اشعار کمی در باره اهل بیت(ع) سروده شده است و زمانی که به دوران صفویه میرسیم شعر آیینی به ویژه شعر نبوی قد می کشد و به بلوغ و بالندگی میرسد. شعر نبوی در ادب فارسی کارنامه خوب و درخشانی دارد. این اشعار مدایح ثبت شدهای هستند که میتوان به دو گونه آنها را بررسی کرد. در بخشی از آنها، شاعران با نام بردن از پیامبر(ص) به ساحت ملکوتی حضرت عرض ارادت میکنند و بخش دیگری از شاعران نیز در سرودههای خود به بیان فضایل نبوی، سجایای اخلاقی، کرامتهای الهی و انسانی پیامبر پرداختهاند.
اگر دواوین (دیوان های) شاعران مسلمان پارسی زبان چه شیعه و چه سنی را مرور کنیم، خواهیم دید که از زمان شکلگیری ادبیات فارسی تا به امروز همه شاعران مسلمان، بلا استثناء شعری را به پیامبر اکرم(ص) تقدیم کردهاند.
شاعران بزرگی همچون فردوسی، سنایی، عطار، مولانا، حافظ و سعدی هر یک اشعاری را به ساحت ملکوتی پیامبر نور و رحمت و بیداری تقدیم کردهاند. قلههای شعر و ادب پارسی به خاطر ارادت و محبتی که نسبت به اهل بیت(ع) داشتهاند، مدح و منقبت خاندان رسالت را افتخار خود میدانستهاند و بر این اعتقاد و باور بودند که «مادح خورشید، مداح خود است». مثلا در قرن هفتم و هشتم که ادبیات فارسی لهجه عارفانه و عاشقانه دارد، شاعرانی چون حافظ و سعدی در قالب غزل، محبت خود را نسبت به پیامبر اکرم (ص) ابراز میکنند. برای مثال سعدی بزرگ در نعت پیامبر اکرم(ص) میگوید سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی/ عشق محمد بس است و آل محمد و یا حافظ در غزل درخشانی میگوید ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد/ دل رمیده ما را رفیق و مونس شد، نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مسئلهآموز صد مدرس شد.
شعر نبوی از منزل محبت به منزل معرفت گذر کند
ادبیات فارسی چه چهره ای از پیامبر رحمت و اخلاق محمدی ارائه می دهد؟
در شعر قله های شعر و ادب پارسی، شاعرانی مانند فردوسی، سنایی، عطار، مولانا، سعدی و حافظ، تصویری که از پیامبر اکرم(ص) ارائه می شود، تصویری منطبق با سنت و سیره عملی پرچمدار توحید و یکتاپرستی است. تصویری برگرفته از بطن و متن آیات و روایات اسلامی و آموزه های اصیل توحیدی.
در شعر شاعران روز و روزگار ما اما به ویژه در سال های اخیر، به جای پرداختن به آموزه های نبوی و مکارم اخلاق، شعر نبوی بیشتر در دایره مدح و منقبت صرف حرکت کرده است. یعنی شاعران بیشتر به صورت نبوی پرداخته اند تا سیرت و حقیقت نبوی. به عبارت دیگر بیشتر شعرها توصیفی عاطفی است و جان و جهان آنها از قرائت و گفتمان اصیل توحیدی خالی است. یعنی در حوزه بیان شاعرانه متن احادیث و روایات و سیره عملی بزرگان دینی فقیر هستیم و دستمان خالی است.
در شعر آیینی بخصوص شعر نبوی ضروری است که از منزل «محبت» عبور کنیم و به منزل «معرفت» برسیم. یعنی گذر از برونه دین و رسیدن به درونه آن. باید در حوزه شعر آیینی و دینی تلاش کنیم که آموزههای دینی و احکام انسانساز مکتب اسلام در قالب قرآن، عترت، روایت و احادیث به یادگار بماند و در قالب شعر بیان شود. چون معارف آلالله، انسانساز و راهگشا هستند و میتوانند برای انسان معاصر درسآموز باشند. این معارف راه سعادت و رستگاری را پیش پای انسان امروز میگذارند و پرداختن به آنها در شعر دینی و آیینی این روز و روزگار ضروری است.
در عرصه شعر نبوی عقب ماندگی زیادی داریم
جایگاه رسول خدا به عنوان خاتم پیامبران در ادبیات ایران چگونه است؟
باید فروتنانه بپذیریم که ما در عرصه «شعر نبوی» عقب ماندگی زیادی داریم. چرا که فراز و نشیبهای زندگی پیامبر اکرم (ص) به عنوان پرچمدار توحید و خاتم سلسله پیامبران الهی، آن گونه که شایسته و بایسته است در شعر دینی و آیینی روزگار ما منعکس نشده و به شیوه شاعرانه مورد تبیین، تحلیل و واکاوی قرار نگرفته است.
آنچه که در آیینه شعر نبوی روزگار ما از پیامبر اکرم(ص) برجسته شده است، معرفی پیامبر به عنوان یک «اسطوره» دست نایافتنی است تا یک «اسوه» قابل پیروی. حال آن که خدا در قرآن، پیامبر را به عنوان «اسوه حسنه» معرفی می کند و در آیه ۱۱۰ سوره کهف خطاب به رسول اکرم(ص) می فرماید قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی. بگو جز این نیست که من هم مانند شما بشرم (لکن) به من وحی می شود ولی گاهی منِ شاعر، علی رغم آگاهی از این نکته، برای جلوه فروشی و به رخ کشیدن هنر صنعتگری و قدرت سخنوری خویش، بیش تر دوست دارم که به معجزات و کرامات ماورایی مقام رسالت بپردازم تا خواننده را به سحر کلام خویش شگفت زده و انگشت به دهان سازم و از این نمد کلاهی برای خویش ببافم!
اصل توحید در شعر آیینی به فراموشی سپرده شده است
بدیهی است وقتی مباحثی مثل «توحید» و «عبودیت» در شعر آیینی ما کمرنگ می شود و مورد بی مهری قرار می گیرد، خود به خود شعر نبوی و متعلقات آن نیز از دایره توجه شاعران خارج می شود. در حقیقت این غفلت ریشه در فراموشی «شعر نبوی» دارد. متاسفانه در شعر آیینی روزگار ما اصل توحید و شهادت به وحدانیت حضرت حق به فراموشی سپرده شده است. حال آن که «توحید» از اصول دین است و باید پیش و بیش از هر موضوع دیگری برجسته شود و در مرکز توجه و تامل شاعران آیینی روزگار ما قرار گیرد.
در شعر دینی و آیینی روزگار ما، توجه به چه وجوهی از شخصیت معنوی و انسانی پیامبر رحمت ضرورت بیشتری دارد؟
عبودیت و بندگی، دعوت به توحید و یکتاپرستی، و «وحدت». پیامبراکرم (ص) با عبودیت و بندگی به مقام معراج دست یافت، چنان که حضرت امام خمینی(ره) در کتاب آداب الصلوة می فرماید باید دانست که عبودیت مطلقه از اعلی مراتب کمال و ارفع مقامات انسانیت است که جز اکمل خلق اللّه محمد(ص)، بالاصالة و دیگر اولیای کمّل بالتبعیّة، کسی دیگر را از آن نصیبی نیست، و دیگران را پای عبودیت لنگ است و عبادت و عبودیت آنها معلّل است، و جز با قدم عبودیت نتوان به معراج حقیقی مطلق رسید... قدم عبودیت و جذبۀ ربوبیت سیر داد، آن ذات مقدس را به معراج قرب و وصول؛ و در «تشهد» نماز که رجوع از فنای مطلق است که در سجده حاصل شده باز توجه به عبودیت قبل از توجه به رسالت است، و ممکن است اشاره به آن باشد که مقام رسالت نیز در نتیجۀ جوهرۀ عبودیت است.
شاعران، پرچمداران توحید باشند
به خاطر بی توجهی به این ظرایف و دقایق، متاسفانه گاهی در شعرها با اغراق در توصیف از پیامبر اکرم(ص) که بزرگ ترین پرچمدار توحید و یکتاپرستی است، بت می سازیم. غافل از این که رسالت اصلی پیامبر، مبارزه با ظلمت جهل و خرافه و ننگ بت و بتگری و بت پرستی است. گاهی یادمان می رود که هدف بعثت رسول اکرم انتشار نور دانایی و بینایی و احیای کرامتهای انسانی و اخلاقی است، چنان که در روایتی نبوی می خوانیم إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛ من برای احیای مکارم اخلاقی مبعوث شدم.
بی هیچ تردیدی، اگر به این سه اصل مهم - عبودیت، توحید و وحدت - توجه شود، شعر آیینی ما از رخوت و سطحی نگری بیرون میآید و به اصل خودش برمیگردد. ضرورت امروز شعر آیینی، فاصله گرفتن از صورت زدگی و سطحی نگری دینی و پرداختن پیش از پیش به «سیرت» و «حقیقت» دین و آیین محمدی است. تا زمانی که ما از «سیرت» و «بصیرت» غافل، و بر حسب عادت به «صورت» مشغولیم، در شعر آیینی راهی به دهی نخواهیم برد و روز به روز از «سنت و سیره نبوی» و «عدالت علوی» دور خواهیم شد. شاعران و ذاکران خاندان رسالت برای ره بردن به سرمنزل مقصود، باید پرچمدار «توحید»، «عبودیت» و «وحدت» امت اسلامی باشند تا بتوانند این میراث معنوی را پاس بدارند و به آیندگان بسپارند.
کارنامه شعر نبوی بعد از انقلاب را چگونه ارزیابی می کنید؟
اگر بگوییم «شعر نبوی» در مقایسه با سایر زیرشاخههای شعر آیینی، در سالهای بعد از انقلاب جُثهای نحیفتر و ضعیفتر داشته است، اغراق نکردهایم. فقط کافی است تا مروری اجمالی بر دفترهای شعر شاعران مذهبی بعد از انقلاب داشته باشیم، تا به درستی این گفته پی ببریم. البته این سخن به معنای نفی و انکار آثار درخشان و خوبی نیست که توسط شاعران توانمند و ارجمند نسل انقلاب هر ساله تولید و عرضه می شود. آنچه که بیش تر مورد نظر است، کمیت و کیفیت شعرهای خوب نبوی در مقایسه با دیگر زیرشاخههای شعر آیینی است که به راستی نسبت معقول و قابل قبولی نیست.
در آثار شاعران آیینی بعد از انقلاب کمتر می توان شعری همتراز و هم شأن شعر شاعران متقدم در نعت و منقبت پیامبر اکرم (ص) پیدا کرد. بیش تر شعرهایی نیز که پیشانی نوشت «نبوی» دارند، به اعتبار موضوع در شمار شعرهای نبوی قرار گرفته اند، نه از منظر «موضع».
شعر ما نیازمند تحلیل و تبیین است نه تجلیل
اگر در این معدود سرودهها نیز تامل کنیم، به روشنی درخواهیم یافت که اکثر آنها لهجه ای توصیفی دارند و نگاه شاعر به پیامبر صرفا نگاهی «تجلیلی» است تا تحلیلی و کاربردی. حال آن که نیاز امروز جامعه دینی ما پیش و بیش از «تجلیل» که افراط در آن همیشه به «تحریف» می انجامد، «تحلیل»، «تبیین» و «تعریف» است.
برای مسلمان معاصر دانستن این که «پیامبر که بود؟ چه کرد؟ و چه گفت؟» مهم تر از دانستن رنگ چشم و سیاهی گیسو و زور بازوست. ولی دریغ و درد که پرداختن به «صورت»، «آب و رنگ» و «خط و خال» بزرگان دین، ذهن و زبان بسیاری از شاعران را مشغول کرده و آنان را از پرداختن به «سیرت» و «حقیقت» نبوی باز داشته است، در حالی که سیره و سنت نبوی، حقیقت روشنی است که در بیتهایی از قبیل بیت زیر متجلی شده است که بسیاری از ما از آن غافلیم: در جهان شمع حیات افروختی/ «بندگان» را خواجگی آموختی (علامه اقبال لاهوری)
حنجره شعر آیینی منادی وحدت باشد
با توجه به برگزاری هفته وحدت در ادبیات ما چه نگاهی به تقریب مذاهب وجود دارد؟
بی هیچ تردیدی باید گفت که «وحدت» ضرورت هنوز و همیشه جهان اسلام است. با توجه به این مهم، همچنان که اشاره شد حنجره شعر آیینی باید منادی «وحدت» باشد، نه بلندگوی اختلاف و تفرقه و حنجرهای برای دمیدن در تنور عصبیتهای دینی و مذهبی. از این منظر شایسته است که شاعر آیینی نه تنها به مقدسات اهل تسنن، بلکه به مقدسات سایر ادیان الهی نیز احترام بگذارد.
آموزه های وحیانی و قرآنی، ما را از دشنام دادن به مقدسات سایر ادیان الهی نهی می کند. چرا که از نظر اسلام، بی احترامی به مقدسات سایر ادیات و فرق اسلامی، شیوه مناسبی برای ارشاد و هدایت دیگران نیست، و آنان را نسبت به دین اسلام و تشیع بدبین و وادار به مقابله به مثل می کند. توجه به این اصل از چنان اهمیتی برخوردار است که خدا در قرآن مسلمانان را حتی از دشنام دادن نسبت به بتهای مشرکان نهی فرموده است وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَی رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ: به معبود کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها(نیز) از روی(ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند/ سوره انعام -۱۰۸
با وجود همه این تاکیدات، متاسفانه معدودی از شاعران به خاطر غفلت از این مهم و به خاطر نگاه گزینشی و تبعیض آمیز به بزرگان دینی، گاهی در شعر آیینی سلسله انبیاء الهی را از دایره اسلام خارج و اسلام را تنها در چهارده معصوم (علیهم السلام) خلاصه می کنند. علی رغم چنین تصوری، همه انبیاء الهی جزو خانواده اسلامند و تعظیم و تکریم آنان واجب. همچنان که در صلوات می گوییم: « الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ»، و منظور از «آل محمد» سلسله انبیاء الهی است.
شایسته نیست به خاطر تعصبی که به معصومین داریم، در شعر آیینی بزرگان دینی، دیگر ادیان توحیدی را به اعتبار این که نسبت مستقیمی با اسلام و تشیع ندارند، با نگاهی تبعیض آمیز و به چشم غیرخودی و غریبه بنگریم و با عبارات و تعابیری غیرفاخر و در مواردی توهین آمیز، تحقیر کنیم؛ در حالی که اسلام هرگز به ما چنین اجازه ای نداده است که به دیده تحقیر به بزرگان سایر ادیان الهی نگاه کنیم.
اکثر علما به احترام گذاشتن به مقدسات سایر ادیان تأکید دارند. مقام معظم رهبری نیز بارها در بیانات خویش صریحاً فرمودهاند توهین به مقدسات سایر مذاهب حرام شرعی است. وقتی ما در صلوات بر رسول خدا از عبارت «آل محمد» استفاده میکنیم در واقع این عبارت به تمام اولیاء الهی اشاره دارد که پیامبر اکرم(ص) خاتم راه توحیدی آنهاست، و حضرت عیسی و موسی (ع) و همه انبیاء الهی و همچنین حضرت مریم (س) نیز در ذیل سلسله نورانی «آل محمد» قرار میگیرند که احترام و تکریم آنان واجب است. در دین مبین اسلام همه ادیان الهی، هم خانواده و هم ریشه اند، و رسالت شاعران آیینی نیز حرکت هوشمندانه در این مسیر برای برای رونمایی از حقیقت محمدی و خنثی کردن توطئه «اسلام ستیزی» است.
با توجه به نقش حیاتی «وحدت» در انسجام بخشی به امت اسلامی و تعامل سازنده با ادیان توحیدی، شایسته است در شعر آیینی از طرح و بزرگ نمایی مسائلی که به اختلافات شیعه و سنی دامن میزند، و یا باعث تحریک عصبیت های مذهبی و بدبینی پیروان سایر ادیان به اسلام می شود، شدیداً بپرهیزیم. چنان که رهبر فرزانه انقلاب نیز در این مورد صریحاً فرمودهاند آن کسی که ندای تفرقه بین شیعه و سنی را سر میدهد و به بهانه مذهب، میخواهد وحدت ملی را به هم بزند، چه شیعه باشد و چه سنی، مزدور دشمن است؛ چه بداند، چه نداند. گاهی بعضیها مزدور دشمنند و خودشان نمیدانند. آن مرد شیعی هم که میرود به مقدسات اهل سنت اهانت میکند و دشنام میدهد، او هم مزدور دشمن است، ولو نداند که چه میکند.
قافله شعر آیینی در حال پشت سر گذاشتن دوره افراطی و بازگشت به نقطه ایده آل است
جایگاه کنونی شعر آیینی را چگونه میبینید؟
با یک ارزیابی اجمالی از وضعیت کنونی شعر آیینی می توان گفت، علی رغم همه مقاومت ها، مخالفت ها، فشارها، تهمت ها و تهدیدها، قافله شعر آیینی در حال پشت سر گذاشتن دوران «افراط و تفریط»، فاصله گرفتن از برزخ «غالی گری»، حرکت به سمت «وضعیت مطلوب» و نه ایده آل، و بازگشت به «نقطه اعتدال» است؛ پشت سر گذاشتن مرحله کودکی و «پیلگی»، و رسیدن به ملکوت بلوغ و «پروانگی». با این تاکید که هنوز تا رسیدن به «نقطه مطلوب» و «وضعیت ایده آل» راه زیادی باقی مانده است.
این پوست اندازی خجسته به خاطر روشنگری های دغدغه مندان و شاعران دین آگاه و روشن اندیشی همچون استاد محمدعلی مجاهدی و محمدرضا سنگری است. پرداختن مسئولانه شاعران و پژوهشگران دردآشنا به آسیب شناسی ادبیات دینی در سال های اخیر نیز در سالم سازی فضای شعر آیینی خیلی موثر بوده است. شاعران اصیل، فهیم و فرهیخته آیینی در طول سال های اخیر با عنایت به رهنمودهای سازنده و راهگشای رهبر معظم انقلاب و سایر دغدغه مندان این حوزه، نهایت تلاش خود را برای پالایش و پیرایش اشعار دینی از کژتابی های مضمونی و اعتقادی و خلق و آفرینش آثاری فاخر و منطبق بر مولفه های وحیانی و قرآنی به کار برده اند. توجه به این ظرایف و دقایق توسط بخشی از جامعه شاعران اصیل دینی و آیینی و تلاش برای ارائه آثاری انسان ساز در تراز اسلام ناب محمدی(ص) جای تقدیر و تشکر فراوان دارد.