ابوالفضل بیهقی ادیب و مورخ برجسته ایران و خالق سبکی جدید در نثر فارسی است. او در رساله لغت خود به جای برخی عبارت و کلمه های فارسی از برابر عربی آن استفاده کرده و علت رواج این امر را تمایـل امیران، بزرگان و دیوانیان دانسته است. در این دست نوشته ها، ٣٧٣ واژه و عبارت فارسی و گـاه عربی ذکر و پیشنهاد شـده اسـت که به جـای این واژگان و عبارت ها از برابرهای عربی آن استفاده می شود.
نثرپژوهی از ۲ جهت اهمیت دارد، نـخست تـأمل دقـیق و جزءنگر در متون نثر فارسـی کـه موجب آشنایی بیشتر با زبان فارسی کهن و دیگر آشنایی با سیر دگرگونی نثر فارسی و چگونگی رواج واژگان جدید فارسی یا واژگان بـیگانه می شود.
درباره شخصیت ابـوالفضل بـیهقی و کتاب وی پژوهش های بسیاری انجام شده اسـت و هـر یک ابعادی از شخصیت بیهقی و کتاب او را بررسی کـرده انـد. همچنین کنگره ها و همایش هایی در بزرگداشت بیهقی برپا شده که حاصل آن بـه صورت یادنامـه و مجموعـه مقـالات انتـشار یـافته، فزونی این آثار بـه اندازه ای است که چند کتاب شناسی دربارە آنها به رشته تحریر درآمده است.(۱)
معرفی رساله لغت ابـوالفضل بیهقی
در شرح حال بیهقی، شامل خودنگاشت های جـسته و گریختـه او در کتاب تاریخش و نیز شرح نگاشت ابن فندق دربارە بیهقی، اشاره ای به رسـاله لغـت نـشده است. ابن فندق مورخ، از اثری با نام «زینه الکـتاب» نـام می برد اما به مـحتوای آن اشـاره نمی کنـد. سـعید نفیسی که در کتاب در پیرامون تاریخ بیهقی به جست وجوی آثار گمشدە بیهقی پرداخته، نیز از این رساله سخنی به میان نیاورده اسـت. نـخستین بار، علی اصغر حـکمت، رسـاله لغت بیهقی را در کتابخانه حسین ملک در مجموعـه نوشته ای دربارە واژه شناسی، بازیافته و متن آن را در کتاب پارسی نغز به چاپ رساند.
تاریخ نگارش اصل رساله مشخص نیست. با توجه به موضوع رساله که بــه نظـر مـی رسـد، توصیه نامه ای خطاب به دبیران است، می توان احـتمال داد که بیهقی این رساله را در زمـان خــدمتش در دیوان رسالت غزنویان به رشته تحریر درآورده است. به گفته ابـن فنـدق، بیهقـی در دوران حکومت سلطان محمود و پسرانش محمد و مسعود، همچنین در دورە حکومت سلطان مودود و سلطان فرخزاد دبیر دیوان غزنویان بود، بعد از آن انزوا اختیار کرد و به نـوشتن مـشغول شد. بنابراین، می توان احتمال داد که این رسـاله در نیمه اول سده پنجم هجری قمری نوشته شده است. تاریخ نسخه خطی، بـا خطی جدیدتر از متن، ٦٥٦ هجری نوشته شده است اما سهیلی خـوانساری خـط شناس برجسته و مدیر کتابخانه ملک، این تاریخ را درست نمی داند و بر آن است که دست نویس در سدە نهم هجری رونویسی شده است.(۲)
در ایـن رسـاله، توضیحی مبنی بر کاربرد برابرهای پیشنهادی در کدام متن ها و نوشته ها داده نشده است. مـؤلف مـشخص نـمی کند که کاربرد واژگان عربی به جای واژگان فـارسی مـنحصر به کدام متن ها است، آیـا در نامه های حکومتی و سیاسی باید استفاده شود یا در تمام متن های علمی، ادبـی و تـاریخی نـیز باید به کار رود. برای خواننده روشن نیست که این رساله، بـخش نامه ای خطاب به دیوانیـان یا فرمان حکومتی خطاب به همه مردم باسواد و اهل قلم فارسی زبان اسـت. از مـجموع ٣٧٣ واژه و عبارت ذکر شده در رساله، ١٢٩ واژه ساده است.
برخی از کلمات عربی پیشنهادی بیهقی جایگزین عبارت های اسمی یـا فـعلی چنـد کلمـه ای شده است، مثلا طبقات به جای جماعتی از مردمان، خاص به جای مردمان بکار آمــده است.
بررسی انتساب رساله لغت به ابوالفضل بیهقی
بررسی درستی انـتساب یـک کتاب یا نسخه خطی به یـک نـویسنده، عـلاوه بـر واکــاوی شـرح حال و آثـار آن نـویسنده، معمولا از راه مقایسه دست خـط، نـوع کاغـذ، تـاریخ نگارش، سبک نگارش یا محتوای آن کتاب با دیگر آثار آن نـویسنده انـجام می شود. در شـرح حـال ابوالفـضل بیهقی از رسـاله لغـت، نـامی بـه مـیان نـیامده است. دستخط بیهقی یـا نـسخه دست نـویس تـاریخ مسعودی نیز بر جای نمانده است که امکان مقایسه رساله لغت با خط بیهقی میسر باشد. علـت انتساب رسـاله به بیهقی، ادعای نسخه خطی مربوط به سده هفتم هجری است. بنابراین به دلیل در اختیار نداشتن اصل رساله به خط بیهقـی و نمونـه دست خـط او و همچنـین تفاوت محتوایی این رساله با کتاب تاریخ مسعودی، تنها راه بررسی درستی انتساب رساله بـه بیهقـی، مقایسه واژگان پیشنهادی رساله با واژگان عربی به کار رفته در تاریخ مسعودی اسـت زیـرا در این رساله، مؤلف به هـمگان تـوصیه کرده است به جای برخی عبارات و کلمات فارسی از برابر عربی آن استفاده کنند. اگـر تاریخ نگارش رسـاله لغـت بیهقـی را زمـان خدمت او در دیوان غزنویان بدانیم، بیهقی نگارش تاریخ مـسعودی را سال ها بعـد از این برابرنامه آغاز کرده است، بنابراین در متن کـتاب دومش باید از برابرهـای عـربـی اســتفاده کرده باشد.(۳)
برای بررسی تأثیر رساله لغت بیهقی در رواج واژگان عربی در ادبیات فارسی لازم است که متن این برابرنامه با آثار فارسی، پیش یا پس از آن، مقایسه شود تا روشن شود آیا پیش از ایـن دستورالعمل، برابرهای عربی پیشنهادی این رساله در متون فارسی زبان بـه کار رفته است یا رواج واژگان عربی در میان نـویسندگان تـحت تأثیر این رساله و رساله هایی از این دست به قلم دیوانیان اتفاق افتاده است. با توجه به دورە زندگی و خدمت بیهقی در دیوان غزنویان، تاریخ نگارش رساله را می توان ربع دوم سده چـهارم هـجری دانست.(۴)
مقایسه کتاب های فارسی پیش از رساله بیهقی
مقایسه کتاب هـای فارسی که پـیش از رسـاله لغـت بیهقی نوشته شده اسـت با واژگان پیشنهادی این رساله نشان می دهـد در این کتاب ها، افزون بر برابرهای عربی پیشنهادی رسـاله، واژگان عربی دیگری نیز بـه کـار رفـته است. به ویژه در آثاری که در نیمه دوم سده چهارم و نیمه اول سده پنجم هجری نوشته شـده است، واژگان عربی بسیاری دیده می شود که بـسیاری از آنها در رساله لغت مـنسوب به بیهقی وجود نـدارد. بـر این پایه، می توان نتیجه گرفت، رواج واژگان عربی در متون فارسی را نمی توان تنها به نگارش و نشر چنـین برابرنامـۀ دسـتوری یـا تمایلات تفاخرجویانه دیوانیان برای حفظ مقامشان نسبت داد، بلکه دلایل دیگری بـرای آن باید جست.
به نظر می رسد، ورود فرهنگ عربی - اسلامی و زبان عربی به میـان ایرانیـان نتیجـه طبیعـی دگرگونی بزرگی بود که بر اثر حـضور اعـراب مـسلمان در جامعـه ایـران رخ داد. بـسیاری از واژگانی کـه در کـتاب های فارسی زبان سده های چهارم و پنجم هجری به کار رفته، واژگـان جدیدی بود که در فرهنگ ایرانیان پیشینه ای نداشت. این واژگان که بیان کنندە مفاهیم قرآنی و آموزه های اعتقادی دین اسلام بود، همراه با فرهنگ قرآن به ایران راه یافت و از آن جایی که برای بسیاری از آن ها برابر فارسی وضع نشد، به همان شکل در میان ایرانیان رواج یافت.(۵)
منابع:
۱. آشوری، داریوش (١٣٧٢). بازاندیشی زبان فـارسی(نـه مقاله)، تهران: مرکز.
۲. ابن فندق، ابوالحسن علی بن زید بیهقی(بی تا)، تـاریخ بـیهق، تـهران: فروغی
۳. ابن سینا، حسین بن علی(١٣٩٤). دانشنامه علایی(منطق، طبیعیات، موسیقی و الهیات) با مقدمه مـحمد معـین، محمد مشکوه، تقی بینش، دیباچه منوچهر صدوقی سها، تهران: مولی
۴. بیهقی، ابوالفضل محمد بن حسین(١٣٨٣). تاریخ بیهقی، تصحیح علی اکبر فیـاض بـه اهتمـام محمـد جعفـر یاحقی، مشهد: دانشگاه فـردوسی مشهد.
۵. حکمت، علی اصغر(١٣٣٠). پارسی نغز(ویـژه انـجمن ایرانی سازمان فرهنگی یونسکو)، تهران .