در ادامه یادداشت یکم آبان ۱۴۰۰ روزنامه آرمان ملی به قلم محمد بهشتی رییس سابق سازمان میراث فرهنگی می خوانیم: در محیط ایران به دلیل شرایط طبیعی خاصش، فقط نقاط قابل زیست معدودی وجود دارند که در طول قرون و هزارهها زیستپذیر شدهاند و حتی ۱۰ کیلومتر آنسوتر کسی سکونتی نداشته است. اکنون چیزی حدود ۳۶۰ دشت در ایران وجود دارد که زیر آنها سفره های آب زیرزمینی قرار گرفته و همگی در زمره این نقاط قابل زیست تاریخی به شمار میروند.
آثار تاریخی پدید آمده هم عمدتا در این مناطق قرار گرفته و بر روی قله دماوند و توچال دیده نمیشود. فرونشستها نیز در همان نقاطی رخ میدهد که سفرههای زیرزمینی قرار داشته؛ پس آثار تاریخی نیز از فرونشستها آسیب شدید خواهد دید. اکنون بنا به اطلاعات وزارت نیرو احداث چاههای عمیق از سال ۱۳۳۵ در کشورمان رواج پیدا کرده و رفته رفته به ذخیرههای آب در سفره های آب زیرزمینی تجاوز شده است. اما نیاکان ما از سال ۱۳۳۵ به قبل تا طلوع تمدن نه فقط هرگز به سفرههای آب زیرزمینی تعدی نکرده بودند بلکه به آبی که از آسمان نازل میشد کاری نداشتند و اجازه میدادند در زمین نفوذ کند.
در حال حاضر چاه های عمیق مجاز و غیرمجاز باعث شده تا در همه سفرههای زیرزمینی با برداشت بیرویه آب مواجه باشیم ولی حتی اگر امروز همه چاههای آب را در برخی دشتها ببندیم و هیچ آبی برداشت نکنیم، ۸۰۰ سال طول میکشد که سفرههای آب زیر زمینی به وضعیت ۷۰ سال قبل خود بازگردد. همه آثار تاریخی ما در معرض تخریب و خطر قرار دارند، حال در بعضی مناطق مانند دشت کبودرآهنگ بیش از سایر دشتها با فرونشست مواجه شدهایم و در بعضی دشتها اوضاع از نظر فرونشست کمتر وخیم هستند.
گفتنی است، در دشت مرودشت که تخت جمشید و پاسارگاد قرار دارند نیز به دلیل وجود چاههای عمیق مجاز و غیرمجاز با فرونشست گسترده زمین مواجه هستیم. در اصفهان به دلیل ممانعت از ورود آب به سفره زیرزمینی زیر سطح این شهر، عملاً سفره آب زیرزمینی اصفهان تخلیه و بر اثر فشاری که زمین به سطح می آورد، زمین نشست کرده و آثار تاریخی و فرهنگی مانند آثاری که در اطراف میدان نقش جهان، اطراف چهارباغ در معرض خطر بوده و در سی و سه پل و پل خواجو ترک خوردگی ایجاد شده.
بنابراین اکنون باید نابینا باشیم که این آسیبها را نادیده بگیریم. این موارد دامنهدار است و هر چه می گذرد، تخریب فرونشستها بیشتر خواهد شد. این وضعیت در واقع صورت حسابهایی است که به خاطر ولخرجیها و ولنگاریهای پیشین به دستمان دادهاند. اما در کنار تصفیه آنها باید رفتارمان را با سرزمین خود تغییر دهیم و رفتار تجاوزکارانهای که با محیط زیست در پیش گرفتیم را نیز اصلاح کنیم. گمان میشد که حفاظت از محیط زیست مانع توسعه میشود اما گمان نمیشد توسعهای که در تعارض با محیط زیست باشد، دولتش مستعجل خواهد بود. بنابراین باید رفتار متناسبی با مقتضیات سرزمینی خود داشته باشیم. اکنون در اهلیت خود نسبت به سرزمین مان اختلال ایجاد شده و باید دوباره اهل سرزمین خود شویم.