اردبیل- ایرنا- کتاب اردبیل در جنگ جهانی دوم که به اهتمام تورج مهدی‌زاده به رشته تحریر درآمده است، با نثری روان به طور اجمالی خاطرات یکی از آخرین بازماندگان رویدادهای آن دوره را در خطه دارالارشاد بازگو می‌کند.

به گزارش ایرنا، این کتاب که گزیده خاطرات اصغر (ایلخانی) مهدی‌زاده معلم و محقق متولد ۱۳۱۶ اردبیل را روایت می‌کند، از مرور رویدادهای سال ۱۳۱۸ آغاز می‌شود و در نهایت با ذکری از رشادت‌های مرزداران دلاور گمنام این خطه در بیله‌سوار از جمله شهادت ژاندارم حسینعلی صدآفرین در جدال با متجاوزین روسی به پایان می‌رسد.

ایلخانی در مقدمه خاطرات جذاب خود چنین بیان می‌کند که خطه سحرآمیز آذربایجان به سبب برخورداری از مجموعه‌ای بی‌نظیر و چشمگیری از موهبت‌های متنوع زیست بوم و موقعیت ویژه مراوداتی و ارتباطی از دیرباز مطمع نظر توسعه‌طلبانه حاکمان و برنامه‌ریزان ممالک مختلف به ویژه همسایه شمالی آن زمان (اتحاد جماهیر شوروی) بود.

بدیهی است در فضای سیاسی سال‌های بعد از جنگ جهانی اول این طمع جبهه شرق که در قالب راهبردهای گوناگونی رخنمون داشت، خوشایند ممالک، دول اروپایی و جبهه غرب نبود؛ چرا که تسلط بر منطقه مستعد و بکر آذربایجان به طور قطع باعث می‌شد در دنیای دوقطبی آن دوران موازانه قدرت به نفع جبهه شرق و در راس آن شوروی رقم بخورد.

لذا اکثر کشورهای غربی جدای از مشارکتی که تعدادی از آنها بعدها در بحث هدایت جنگ جهانی دوم باهم داشتند، به طور مستمر تمام تلاش خود را به‌کار می‌بستند تا مقابل این نوع توسعه‌طلبی‌های انحصاری شوروی را بگیرند و در این کشاکش‌ها بود که خاک آذربایجان سحرانگیز زیر سم اسبان و چکمه سربازان اجنبی قرار گرفت.

از طرفی منازعه جنگ جهانی دوم و آغاز آن نیز بهانه مناسبی برای هر ۲ طرف به منظور نیل به این اهداف مستمر و قدیمی شد؛ چرا  که می‌دانستند با دستیابی به این ناحیه و دسترسی به نعمات، زمین‌های پرمحصول و پرآب منطقه آذربایجان خواهند توانست خود را به سایر اهدافشان نزدیکتر کنند.

آغاز آتش جنگ و عهدنامه ورسای

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: از ابتدای سال ۱۳۱۸ خورشیدی تحرکات غیرعادی و درگیری‌های لفظی بین دولت‌های مختلف اروپایی به ویژه اعتراض نازی‌ها به مفاد عهدنامه ورسای قابل رصد و ملاحظه بود و بالاخره همین موارد نهم شهریور همان سال به آغاز آتش جنگ جهانی دوم منجر شد.

ویژگی انحصاری این محاربه بین‌‍المللی  و گسترده این بود که سبب درگیر شدن ملل و دول مستقر در قاره‌های بزرگ آسیا، اروپا، آفریقا و حتی ایالات متحده آمریکا شد؛ به گونه‌ای که تاریخ نه تا آن زمان و نه تا این لحظه که حدود هشت دهه از آن می‌گذرد، نظیرش را تجربه نکرده است.

بنا به قول اکثریت محققین و مورخین معاصر، دلیل اصلی شروع آتش این نبرد هولناک و ویرانگر اشتباهات استراتژیک مندرج در متن امضا شده عهدنامه ورسای بود؛ به ویژه بندهایی از متن تحقیرآمیز پیمان ورسای که کشور آلمان را به پرداخت غرامت جنگی بابت جبران خسارت جنگ جهانی اول مجبور می‌کرد.

در حالی که نازی‌ها به سبب شکست سخت در جنگ جهانی اول ساختار اقتصادی- اجتماعی بهم ریخته‌ای داشتند، بدیهی بود با وجود وضع اقتصادی نامناسب، در صورت عمل به مفاد اجباری عهدنامه فوق‌الذکر تحت فشار مضاعف و شکننده‌ای قرار می‌گرفتند.

در واقع این پیمان برای پایان دادن به جنگ جهانی اول تنظیم گردیده بود اما در عمل خود آن علت وقوع و شروع جنگ بزرگ دیگری بین آلمان، ژاپن، ایتالیا از یک سو و بریتانیا، ایالات متحده آمریکا، فرانسه، اتحاد جماهیر شوروی شد و دامن تنظیم‌کنندگان نادانش را گرفت.

بنابر به تعبیر و نظر نویسنده اما سایر دلایل شروع این محاربه عجیب میان کشورهای متحدین و متفقین عبارت بود از وجود بحران مستمر اقتصادی در ممالک اروپایی، رقابت‌های سیاسی و بین‌المللی نازیسم و فاشیسم با دمکراسی‌های غربی و نیز مارکسیسم شوروی.

اقدامات ایران

در بخش دیگری از این کتاب می‌خوانیم: با هدف حراست و حفاظت از مرزها در محدوده سرحدات شمالی کشور، بر اساس دستور فرماندهی مربوطه نیروهای میدانی و زبده ژاندارمری از سایر مناطق کشور به محل‌های تعیین شده اعزام شدند.

برخی پادگان‌های مستقر در شهرهای شمالی هم به سلاح‌های جدید ساخت کشور آلمان که اخیرا خریداری شده بود، مجهز شدند.

عرف این بود که در مواقع بروز بحران‌های این چنینی  دولت ایران به نمایندگی از شاهنشاه، از حاکمان محلی و رهبرات ایلات و قبایل ساکن در سرحدات درخواست می‌کرد که ضمن کنار گذاشتن اختلاف‌ها، اتحاد و یگانگی را پیشه سازند و به منظور حفظ تمامیت ارضی کشور و دفع تحرکات مرزی دشمن، به بسیج نیروهای مقاومت مردمی به ویژه در نقاط صفر مرزی اهتمام ورزند.

بر اساس اسناد منتشر شده توسط اطلاعات منطقه مرزی آذربایجان شوروی، آن زمان بنا به دستور شاه ایران سران قبایل شاهسون ساکن در مغان در شمال استان فعلی اردبیل توسط مقامات محلی، فرمانداری‌ها و بخشداری‌ها برای مذاکره در مورد چگونگی سازماندهی یگان‌های مسلح برای مقاومت در برابر تعرض اتحاد جماهیر شوروی به شهر اردبیل فراخوانده شدند.

ایل شاهسون نتیجه تجمیع قبایل و خانوارهای کوچنده‌ای بود که شاه عباس اول اردبیلی آنها را متحد کرده و به این نام خواند؛ این عنوان پیش‌تر به بخش کوچکی از ایل تعلق داشت که توسط سلسله صفویان تاسیس شده بود؛ پس از مرگ شاه عباس اول اهمیت و نقش این قبایل در معادلات امنیتی و سیاسی کشور کاهش یافت و ایلات مذبور تنها در کشمکش‌های مدنی یا مرزی نقش‌آفرینی می‌کردند.

به هر روی مذاکرات ساعت‌ها به طول انجاید و پس از اتمام، سران قبایل شاهسون قول مساعد دادند که به دولت و کشور وفادار باشند، متحد شده و با تمام توان در برابر یورش‌های احتمالی دشمن به سرحدات جانفشانی کنند.

مرزداران گمنام اردبیلی

همزمان با ورود نیروهای متجاوز به منطقه مرزی نمین به عنوان بخشی از خاک ایران، یگان دیگری از قوای متجاوز در صبح روز سوم شهریور ۱۳۲۰ به قصد اشغال نظامی همه جانبه کشور به منطقه مرزی بیله‌سوار یورش برد و نسبت به تصرف ادارات و مراکز نظامی مختلف از جمله شهربانی، پست، گمرک و پاسگاه مرزی درجه یک منطقه اقدام کرد.

این اقدام تجاوزگرایانه قوای پیاده نظام و زرهی ارتش اتحاد جماهیر شوروی با مقاومت جانانه اندک مرزداران و سربازان اعزام شده از اردبیل، مردم و عشایر منطقه مغان مواجه شد و مدافعان وطن موفق شدند با همان قوا و تجهیزات اندکی که در اختیار داشتند، تا ظهر همان روز در مقابل تهاجم نیروهای متجاوز روسی ایستادگی کنند.

به علت فقدان مهمات، امکانات، تعداد معدود سربازان و عدم رسیدن کمک از پایتخت یا سایر استان‌های مرزی، شهر بیله‌سوار سقوط کرد جز یک پاسگاه؛ ارتش سرخ ابتدا گمان می‌کرد که کل پاسگاه پر از نیروست و در برابر آنها ایستاده است.

واقعیت اما این بود که در غیاب همه حسینعلی صدآفرین یکه و تنها به مقابله و دفاع جانانه از کشور پرداخته بود؛ فرمانده روس از اینکه در ایران آن زمان کسی جرات کرده در برابر ارتش مسکو ایستاده بود، تعجب می‌کند و لذا به یکی از قشون خود دستور می‌دهد با صدای بلند پاسگاه را دعوت به آرامش، تسلیم و تحویل سلاح‌ها کند.

به آنها قول می‌دهد در این صورت آزاد هستند که بروند و کسی با آنها کاری نخواهد داشت؛ اما فردی جز حسینعلی در پاسگاه نبود و گوش او نیز به این حرف‌ها بدهکار نبود.

او که سودای فدا شدن در راه عزت و شرف داشت، با یک تیر قلب همان سرباز روس را نشانه می‌گیرد که سبب می‌شود فرمانده ارتش روس عصبانی شده و کل پادگان را به توپ ببندد... .

کتاب اردبیل در جنگ جهانی دوم در ۱۳۹ صفحه از سوی انتشارات ایلخانی روانه بازار شده است.