دکتر علی صاحبی، روانشناس بالینی و فوق تخصص اختلالات اضطرابی و وسواس روز سه شنبه در گفت و گو با خبرنگار گروه علم و آموزش ایرنا با اشاره به اینکه درگیری در فضای دیجیتال باعث شده این گروه سنی دچار اختلال در تغذیه و ناراحتیهای جدی معده و روده شوند، افزود: بزرگترین آسیب فضای مجازی بیصبری و بیطاقتی و بیحوصلگی و اختلال در توجه و تمرکز است. توجه، دروازه ذهن است؛ وقتی دروازه ذهن خراب شود، هر موضوع غریبهای وارد آن میشود.
این فوق تخصص اختلالات اضطرابی و وسواس درباره اینکه آیا کودکان امروز با داشتن امکانات و تکنولوژی بیشتر شادتر هستند یا خیر، افزود: پاسخ به این سوال مبتنی بر پژوهش است. اجتماعات امروز به لحاظ تکنولوژیک برخوردارترند و امکانات بیشتری دارند اما سوال اینجاست که آیا از اجتماعات گذشته نیز شادترند، سلامت روان و بهزیستی بیشتری دارند و آیا طلاق، زندانی و افسردگی کمتری دارند.
وی ادامه داد: طبق تحقیقات، یک کودک هشت ساله که زمان بیشتری در دنیای دیجیتال سپری میکند، نسبت به پدربزرگ ۶۸ سالهاش اطلاعات بیشتری نسبت به جهان دارد. چراکه با یک جست و جو در فضای مجازی به پاسخ سوالاتش می رسد اما آیا او شادتر نیز هست؟
این روانشناس خاطرنشان کرد: پژوهشهای ۷۰ سال اخیر یا پژوهشهای طولی یا مقطعی نشان دادهاند که عامل اصلی شادکامی، داشتن روابط غنی با اطرافیان و عزیزان است اما کودکان عصر تکنولوژی همبازی ندارند. کودک امروز گرچه به لحاظ تکنولوژیک خیلی پیشرفته است اما به لحاظ روانشناختی، در فقر بیشتری به سر میبرد.
این فوق تخصص اختلالات اضطرابی و وسواس در بخش دیگری از صحبت هایش با اشاره به اینکه قطع رابطه یعنی اینکه احساس بیکسی بیشتر شده است، اظهار داشت: این موضوع با مقوله تنهایی که مفهوم معنادارتری است، فرق میکند. منظور از احساس بیکسی یعنی فرد کسی را ندارد که با او احساساتش را درمیان بگذارد و با او تعامل فکری برقرار کند.
صاحبی اضافه کرد: بیکسی یک حالت احساسی تهی بودن و خالی از معنا بودن است که بر اثر آن میزان اختلالات روانشناختی و در انتهای این طیف، آسیب رساندن فرد به خود نیز بیشتر است.
این روانشناس بالینی در پاسخ به این سوال که چگونه میتوان از حجم این انزوای اجتماعی کم کرد، گفت: سهم تکنولوژی در انزوای اجتماعی بزرگسالان چندان چشمگیر نیست اما در انزوای اجتماعی کودکان سهم چشمگیری دارد. البته انزوای اجتماعی والدین که نتیجه از بین رفتن چسب اعتماد در جامعه است، بر محیطی که کودک در آن رشد میکند نیز اثر میگذارد. سهم مدرسه در تربیت کودکان ۱۶ درصد است. در نتیجه والدین و بعد از آن رسانههای اجتماعی با تریبونهای بزرگ بیشترین سهم را دارند.
وی ادامه داد: در ایران و نیز جامعه جهانی با انزوای کودکان سروکار داریم. حتی در دورهمی های خانوادگی هم اشتیاق برای شنیدن و فهمیدن یکدیگر کم شده است و وقت بسیار زیادی از کودکان صرف گذراندن با وسایل دیجیتال میشود. یکی از مهمترین دلایل این اتفاق والدین هستند.
صاحبی با بیان اینکه والدین از اینترنت و فضای دیجیتال به عنوان پستانک روانی برای سرگرم کردن کودک خود استفاده میکنند، تصریح کرد: دو ریل نیاز است تا لوکوموتیو رشد کودک از یک مبدا به مقصدی حرکت کند. کودک برای اینکه به یک موجود اجتماعی و نوع دوست تبدیل شود، باید بتواند ارتباط برقرار کند، تعارضاتش را حل کند، از پس کارهای خودش برآید، عمل خیر انجام دهد، درخواست کمک کند، احساسات و هیجانات دیگری را درک کند و نیازها و هیجانات خود را به شکل موثر و اخلاقی برطرف کرده تا در نهایت بتواند استعدادهای خود را شکوفا کند.
این روانشناس افزود: یکی از این دو ریل رشد شناختی یا عقلانی است. یعنی به هوش و ذکاوت کودک توجه شود اما به موازات رشد شناختی و عقلانی، رشد اجتماعی هم که اهمیت آن اساسی و بنیادین است و اکثر والدین و مدارس به آن توجهی نمیکنند، مورد توجه قرار گیرد.
وی تاکید کرد: بیشتر مدارس دنبال نمره بالاتر دانشآموز هستند. در گذشته، به طور اتوماتیک، تعاملات زیادی بین بچهها صورت میگرفت. امکانات خاصی وجود نداشت و کودکان خودشان بازیهای خاص و حتی بازیهای فصلی را خلق میکردند که این در اثر تعامل، رقابت و خلاقیت و نوعدوستی آنها به وجود می آمد.
این روانشناس با اشاره به اینکه آنچه والدین و حتی مدارس به آن توجه ندارند ریل تحول اجتماعی است، اظهار داشت: این یعنی رابطه با دیگری برقرار کردن، دچار تعارض شدن، توانایی حل تعارض، نوعدوستی، شفقتورزی، محبت به انسان دیگر، پیدا کردن راه حل در صورت بروز تعارض در منافع، همبستگی و مشارکت گروهی.
صاحبی بیان کرد: بلایی که فضای دیجیتال بر سر دانشآموزان آورده است در حوزهی تحول اجتماعی آنها است اما کودک امروز اصلا دغدغهای برای جامعه ندارد، به تلاش انسانهای دیگر برای خودش نمیاندیشد. وی به پاکبانی که محله را جارو می زند فکر نمیکند و متوجه این نیست که باید قدردان این افراد باشد. فضای مجازی بعد اجتماعی شدن را مورد غفلت قرار داده است و کودکان در این زمینهها آموزش نمیبینند.
این متخصص اختلالات اضطرابی و وسواس ادامه داد: مدرسه مکانی صرفا برای تحصیل نبوده، بلکه مکانی برای اجتماعی شدن بوده است تا بچه ها در کنار دیگران قرار بگیرند و با تعامل اجتماعی از خودمحوربینی بیرون بیایند.
صاحبی با بیان اینکه اما امروزه بچهها اصلا نمیدانند که نیاز و سلیقه دیگران هم اهمیت دارد افزود: بچه با رایانه بازی میکند و به محض اینکه میبازد آن را خاموش میکند، چون ظرفیت شکست و ناکامی را ندارد. اگر بچهها در ارتباطات انسانی ناکام نشوند و یاد نگیرند چگونه بر ناکامی غلبه و آن را جبران کنند، شما فرزندپروری نمیکنید بلکه اژدهاپروری میکنید. فضای دیجیتال بزرگترین آسیب خود را به بعد تحول اجتماعی کودکان وارد کرده است و کودکان به علت عدم تعامل با جهان بیرون، تحمل کردن و احترام گذاشتن را نیاموختهاند.
این روانشناس در بخش دیگری از صحبت هایش ادامه داد: امروزه جهان تغییر کرده و با جهان دیجیتال و تکنولوژی در وقت و هزینه صرفهجویی شده است اما باید به خاطر داشته باشیم برای کودک و نوجوان این اتفاق به طور محدودتری رخ میدهد. کودک باید با انسان دیگری تعامل داشته، روابط انسانی بسازد تا خلاقیت اصیل خود را تمرین و استعدادهای خود را شکوفا سازد. فضای دیجیتال برای همه ما چه کودک و چه بزرگسال حد محدودی دارد و در همین حد به فرزندان ما فرصتهای محدودی برای خلاقیت و بازی میدهد.
این متخصص اختلالات اضطرابی و وسواس اضافه کرد: بازی تفکر کودک است و آن را شکل میدهد اما منظور از بازی، بازی هایی است که در آن تعامل انسانی وجود دارد و کودک بازخورد دریافت میکند و در مقابل آن اراده دیگری را میبیند و تصمیم میگیرد که محبت یا گذشت کند، نوعدوست باشد و گاه ناکام شود. در صورتی که فضای دیجیتال هرگز نمیتواند جایگاه رابطه انسانی را بگیرد و چنین فرصتی را در اختیار کودکان قرار دهد.
این روانشناس با بیان اینکه سال ها است که روانشناسی به موضوع اعتیاد به اینترنت می پردازد، اظهار داشت: اعتیاد به اینترنت و آسیبپذیری مغز بر اثر آن خیلی مورد بحث قرار گرفته است. هنگام نگاه کردن به صفحه گوشی تمام مغز ساکت میشود و فقط نقطه خاصی از آن کار میکند. توصیه اکید روانشناسی به والدین این است که استفاده از این فضا را برای کودکان محدود کنند اما این فضا را از آنها نگیرید. چرا که وجود این فضای پر از دانش و اطلاعات برای آنها ضروری است اما باید به طرز محدود از آن استفاده کنند. مثل اینکه مصرف قند برای کودک خیلی ضرری ندارد اما مصرف بیش از اندازه آن آسیبزاست و وی را دچار اختلال میکند.
وی درباره راهکار برای حل این موضوع خاطرنشان کرد: در قرن ۲۱ استراتژیهای رفتاری را باید برای همیشه کنار بگذاریم. هیچ نوع رویکرد رفتاری را نمیتوان بنا کرد مگر اینکه اندیشهورزی درستی داشته باشیم. تا زمانی که به کودکی گفته نشود که چرا این فضا برای تو ضرر دارد تا کودک متوجه شود عقلانیتی پشت این تصمیم وجود دارد، حتی اگر اینترنت را به روی وی قطع کنید کودک از اینترنت همسایه استفاده خواهد کرد.
صاحبی گفت: شیوههای فرزندپروری و مدیریت فرزند را باید آموزش داد. در همین راستا انجمن های مردم نهاد میتوانند پویش های استفاده هوشمند و خردمندانه و موثر از تکنولوژی در خانه و مدرسه راه بیندازند و والدین را آگاه کنند. مثل پویش نه به شکر یا نه به نمک.
وی اضافه کرد: بسیاری از والدین دلسوز اصلا نمیدانند که این تکنولوژی چه بلایی بر سر فرزندانشان میآورد و در جریان نیستند که استفاده مداوم از فضای مجازی کودک را معتاد میکند. والدین باید شبهایی با عنوان شبهای آزاد از موج تعریف کنند. یعنی تلویزیون، رادیو، موبایل و تلفن ها را خاموش کرده و با کودک خود غذا بپزند، شطرنج بازی کنند و به کودک خود بیاموزند که بدون موج هم میشود، زندگی کرد.
این روانشناس بالینی افزود: والدین باید بتوانند نظامی انضباطی در خانه برقرار کنند. برخی والدین امروز، هرگز والدین موثری نیستند. آنها هیچ جایی آموزش ندیدهاند و سیستمهای والدین خودشان را هم قبول ندارند. بنابراین کودک در خانه سلطان و رئیس است. دوره تولد تا پنج سالگی دوره اطاعت از والدین است اما مادر و پدر نتوانستهاند جایگاه خود را ثابت و فرآیندهای تحول مسئولیتپذیری را در کودک ایجاد کنند.
وی تصریح کرد: مراحل آموزش مسئولیتپذیری، در خانواده شروع میشود. اینکه کودک مسئولیتپذیرانه از هر وسیلهای استفاده کند و پیامدهای عمل خود را بپذیرد. والدین مسوول زندگی بچهها هستند و باید آموزش ببینند که هر کودک با توجه به سن خود روزانه چند دقیقه را میتواند در اینترنت سپری کند. تا زمانی که شناخت تغییر نکند، رفتار نیز تغییر نخواهد کرد.