روزنامه ایران یکشنبه ۱۶ آبان در گفت وگو با مهدی رمضانی معاون توسعه کتابخانهها و ترویج کتابخوانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، نوشت: رویکردی که در نتیجهاش چند سالی است شاهد بازسازی و تأسیس کتابخانهها براساس استانداردهای نوین در برخی استانها هستیم؛ تغییراتی که افزایش بهرهوریشان را در پی دارد و متولیان نهاد کتابخانههای عمومی کشور کمر همت برای تحققشان بستهاند. از بهترین مصادیق نسل جدید کتابخانهها میتوان نمونه هایی را در مشهد و بتازگی هم در سنندج مشاهده کرد که منطبق بر استانداردهای جهانی ساخته شده و مراجعهکنندگان آنها شانس بهرهمندی از مجموعه قابل توجهی از خدمات فرهنگی، هنری و اجتماعی را آن هم در فضا و ساختاری مدرن دارند.
در ابتدا از این بگویید که تعداد کتابخانههای نهاد در حال حاضر به چند باب رسیده است؟
در حال حاضر ۲ هزار و ۶۸۵ کتابخانه نهادی در سراسر کشور داریم که با مجموع کتابخانههای مشارکتی و مستقل تعدادشان به ۳ هزار و ۶۳۱ کتابخانه و سالن مطالعه میرسد. ازاین بین حدود ۷۹۵ باب کتابخانه روستایی و ۳۶ کتابخانه هم سیار هستند و مابقی هم کتابخانههای شهری به شمار میآیند.
بهنظر میرسد در یکی- دو سال اخیر نهاد کتابخانههای عمومی کشور، عزم خود را بر گسترش فضای کتابخانهها قرار داده. از مراکزی بگویید که در این چند سال احداث و افتتاح شدهاند.
در سالهای اخیر، در کنار تلاش برای توسعه نرمافزاری و سختافزاری کتابخانهها و منابع مخازن بهعنوان مغز آنها، روند گسترش کتابخانههای عمومی هم با جدیت دنبال شده است؛ اگرچه چند سالی است بهلحاظ اقتصادی دوران سختی را سپری میکنیم. پیشبرد پروژههای عمرانی کار سادهای نیست، آنهم وقتی با مشکلات عدیده بودجهای روبهرو باشیم. مقایسه آمار قبل از سال ۹۲ و بعداز آن، که دوره مدیریت اخیر را شامل میشود، نشان میدهد که آن سالها ۲ هزار و ۱۶۳ کتابخانه و حالا ۲ هزار و ۶۸۵ کتابخانه نهادی داریم.
حدود ۵۲۲ مرکز اضافه شده است که عدد قابلتوجهی است. حدود ۲۴ درصد به مجموعه کتابخانههای نهادیمان افزوده شده است، البته این بهغیر از کتابخانههایی است که در اثر فرسودگی یا حوادث طبیعی از دور خدمت خارج شدهاند. از طرفی طی این سالها در حوزه کتابخانههای مشارکتی با یک اتفاق بد روبهرو شدهایم.
اگر سال ۱۳۹۲ را سال پایه در نظر بگیریم، باید بگوییم در آن زمان ۹۶۰ کتابخانه مشارکتی داشتیم و حالا ۸۶۷ کتابخانه داریم که درمجموع با ۱۰ درصد کاهش روبهرو هستیم. میدانیم که کتابخانه مشارکتی با مشارکت نهاد برای تأمین منابع کتابخانهای، تجهیزات و ارائه خدمات آموزشی کتابداری در قالب قراردادهای مشارکت مدنی اداره میشود. محدوده ورود نهاد به کتابخانههای مشارکتی همین اندازه است که آن را قانون تعیین کرده است.
این کاهش تحت تأثیر اوضاع اقتصادی نامطلوب سالهای اخیر است؟
متأسفانه درنتیجه شرایط اقتصادی، توان سرمایهگذاری و مدیریت کتابخانهها از سوی بخش خصوصی کاهش پیداکرده است. به همین دلیل انتظار چندانی از آنان نداشتهایم. از طرفی ما هم بودجه کافی نداشتیم. با اینحال طی سه سال اخیر توسعه کتابخانههای خصوصی و مستقل را هم دنبال کردهایم. اگر بازهم مبنای مقایسه را بر سال ۹۲ بگذاریم، در آن سال ۲۴ کتابخانه مستقل داشتیم.
بر اساس قانون نهاد کتابخانههای عمومی، مدیریت همه کتابخانهها، بهغیراز هفت کتابخانهای که در قانون به آنها بودجه اختصاص داده شده، یعنی کتابخانه ملی، کتابخانه مجلس شورای اسلامی، کتابخانه آستان قدس رضوی، کتابخانه حرم حضرت معصومه، کتابخانه حضرت عبدالعظیم، کتابخانه حضرت احمدبن موسی و کتابخانه آیتاللهالعظمی مرعشی نجفی، باید زیر نظر نهاد باشند.
مدتی است این بند قانونی را فعال کردهایم و بر همین مبنا اعطای مجوز به کتابخانههای خصوصی شروع شده است. در سال ۱۳۹۷ مشارکت اشخاص حقیقی و حقوقی برای ساخت و تجهیز کتابخانه و سالنهای مطالعه عمومی و پانسیونهای مطالعاتی افزایش یافت. از سوی دیگر متقاضیان تأسیس این مراکز برای اخذ مجوز فعالیت سرگردان بودند. در چنین شرایطی و بر اساس تکلیف دستگاههای نظارتی، نهاد کتابخانهها به این موضوع ورود جدی کرد. از ۲۴ کتابخانه در سال ۹۲ به ۶۶ کتابخانه در سال ۹۹ رسیدهایم.
افتتاح کتابخانه در شهرهایی همچون سنندج و رشت نیز در همین راستا است؟
یکی از مهمترین پروژههایی که نهاد در این سالها به آن اندیشیده و برای تکمیلش کوشیده، برنامههای پیشبرنده از جمله احداث کتابخانههای مرکزی است؛ اقدامی که عملی ساختن آنها در حوزه فرهنگ شتابدهنده خواهند بود. بجز شهرها و استانهایی که نام بردید، افتتاح کتابخانه مرکزی قم را هم در آینده بسیار نزدیک پیش رو داریم. پیش تر هم در کشورمان کتابخانههای مرکزی داشتهایم و قرار بوده که همه مراکز استانها به چنین کتابخانههایی مجهز شوند. تا قبل از سال ۹۵ از ۳۱ استان کشور تنها در ۶ استان کتابخانه مرکزی داشتیم، اما اکنون تعدادشان به ۱۱ کتابخانه مرکزی در سطح کشور افزایشیافته و اکثر پروژههای استانی نیز در حال انجام و فعال هستند.
بنا بر دایرکردن کتابخانههای مرکزی بهعنوان مرکز مادر در هر استان است؟
اگر بخواهم به نمونههای جهانی آنها اشاره کنم، کارکردی مشابه آنچه را که گفتید دارند. کتابخانههای مرکزی تصمیم سازند و به نوعی بر سایر کتابخانهها تأثیر میگذارند. ما هنوز به این نقطه نرسیدهایم. فعلاً بنا را بر این گذاشتهایم که کتابخانههای مرکزی در هر استان، حداقل از جهت نرمافزاری، برنامهای و ارائه خدماتی نظیر تأمین مخازن دیگر کتابخانهها مرکزیت داشته باشند. به شکل استاندارد در مخزن یک کتابخانه با ۲ هزار و ۵۰۰ متر بنا میتوان ۳۰ هزار عنوان کتاب جا داد. کتابخانه روستایی هم بسته به متراژ بین ۵ هزار و ۷ هزار عنوان کتاب دارد.
درصورتیکه مخزن کتابخانهای مانند کتابخانه مرکزی مشهد ظرفیت حدود ۱۲۰ هزار کتاب دارد؛ آنهم در شرایطی دارای بخشهای مختلفی از جمله کودک، نشریات، آثار ویژه نابینایان و ناشنوایان نیز هستند که ظرفیت آنها جداست. احداث کتابهای مرکزی ظرفیت قابلتوجهی به هر استان و در شکل کلیتر به فضای فرهنگی کشور اضافه میکند. توسعه کتابخانههای مرکزی را با نگاه توجه ویژه به مناطق کم برخوردار و محروم شروع کردیم. جالب است که سرانه فضای مطالعه در کلانشهرهای ما پایینتر از مناطق محروم است.
گفتههای مروجان کتابخوانی در مناطق کم برخورداری مثل سیستان و بلوچستان یا برخی مناطق مرزی، مصداقی از گفته شماست؛ اینکه ساکنانشان به مطالعه اشتیاق زیادی نشان میدهند و...
این بهلحاظ سرانه مطالعه است. کلانشهری همچون تهران از جهت تعداد کتابخانهها نیز با محرومیت روبهرو است؛ مثلاً در شهر تهران ۴۰ باب کتابخانه نهادی داریم، اگر تعداد کتابخانههای شهرداری را هم اضافه کنیم باز کمتر از تعداد موردنیاز است. کتابخانههای مرکزی با توجه به امکانات و فضای بیشترشان، تا حدی این کمبود را جبران میکنند. نکته دیگری که نباید فراموش کرد این است که اگر چند کلانشهر مثل تهران، مشهد، تبریز، شیراز و اصفهان را کنار بگذارید، سایر شهرها مراکز فرهنگی دیگری جز کتابخانه ندارند.
اینکه تأکید دارید مناطق کم برخوردار یا محروم، از سرانه مطالعه بالاتری برخوردار هستند از جهت همین فقدانی است که اشاره کردید؟
عوامل مختلفی دخیل است. یکی از عوامل همین فقدانی است که اشاره شد. اینکه استانها از وجود دیگر مراکز فرهنگی محروم هستند تأثیر زیادی دارد. در تعریف کتابخانههای عمومی یکی از نکاتی که بر آن تأکید شده این است که در ارتباط با مخاطبان هیچ محدودیتی نداریم. از کودک تا افراد کهنسال، بدون در نظر گرفتن هیچ اما و اگری مثل سن و جنس و مذهب، باید قادر به استفاده از کتابخانههای عمومی باشند.
این نگاهی است که آن را درباره سایر مراکز فرهنگی- آموزشی نداریم. در کلانشهرها هم اگر فرهنگسراها را کنار بگذاریم، مابقی مراکز به طیف خاصی از مخاطبان محدود میشود. با چنین رویکردی به سمت تکمیل کتابخانههای مرکزی در سراسر کشور رفتیم. این پروژه با کتابخانه ایلام شروع شد. در کتابخانه بجنورد در خراسان شمالی، تغییرات اولیه در ارائه خدمات کتابخانههای مرکزی را شروع کردیم، به این معنا که نگاه به کتابخانه صرفاً محدود به سالن مطالعه یا مخزن کتاب نشود.
بهمعنای گسترش خدمات کتابخانهای در دیگر حیطههای فرهنگی و هنری؟
بله. در کتابخانه بجنورد، بخش کودک و نوجوان گسترده و گالری منطبق با استانداردهای امروزی دایر شد تا کتابخانه شکل یک مجموعه فرهنگی- هنری پیدا کند و خدمات بیشتری ارائه بدهد. در کتابخانه مرکزی مشهد که اواخر سال ۹۷ به بهرهبرداری رسید، وارد نسل جدیدی از کتابخانهها شدیم. در این کتابخانه بیش از چهل فعالیت فرهنگی تعریف شده است. در کتابخانه مرکزی مشهد در طراحی فضا هم وارد دور تازهای شدیم؛ از طراحی خود ساختمان و بخشهای مختلف گرفته تا وسایل و چیدمان.
در این زمینه چقدر از تجربههای جهانی بهره گرفتهاید؟
به سراغ همه تجربهها، چه از منظر معماری و طراحی و چه استانداردسازی ساختاری رفتهایم و حتی از نحوه ارائه خدمات آنها هم بهره گرفتهایم. با اینحال صرفاً از ایدههای موجود استفاده نکردهایم و افزون بر استفاده از تجربهها حتی در مواردی مبدع و مبتکر طرحهای نو بودهایم. در حال حاضر تولیدکنندگان تجهیزات و امکانات کتابخانهای به بهروزرسانی و استانداردسازی روی آوردهاند. این نگاهی است که نتیجه آن را میتوان در سطح کلان کتابخانههای عمومی کشور دید.
در این رابطه خدمات متنوعی ارائه شده است؛ برای نمونه پیشتر فقط مخزن کتابخانه، سالنهای مطالعه ویژه خانمها یا آقایان و بخش نشریات را داشتیم. اما حالا بخش پایگاههای اطلاعاتی، دیداری شنیداری، اتاق علم و... اضافه شده است. از گذشته، بخشی هم برای مخاطبان نابینا در نظر گرفته بودیم که حالا تقویت شدهاند. در حال حاضر تنها نهادی هستیم که خدمات کتابخانهای به نابینایان ارائه میدهیم. بخش ناشنوایان هم به کتابخانهها اضافه شده است.
ارائه خدمات به مخاطبان نابینا و ناشنوا را در همه کتابخانههای نهاد لحاظ کردهاید؟
همه مراکز استانها ملزم به ارائه خدمات به ناشنوایان هستند. برای مخاطبان نابینا علاوه بر مراکز استانها و کتابخانههای مرکزی، حدود ۶۰ کتابخانه امکان ارائه خدمات به این عزیزان را دارند. نهاد کتابخانههای عمومی تنها مرکزی است که تولید روشمند، پیوسته و ـ در حد توانایی ـ انبوه کتاب به خط بریل و تولید کتابهای صوتی را برای این مخاطبان انجام میدهد. کتابداران بخش نابینایان نهاد از جمله همکاران باانگیزه و زحمتکش ما هستند.
بازگردیم به چند سؤال قبل؛ از کتابخانه ایلام شروع کردید، از بجنورد گفتید و البته توضیحاتی هم درباره کتابخانه مشهد ارائه کردید. روند این احداثها همچنان با جدیت ادامه خواهد داشت؟
بله، هرچند فراموش نکنیم که پیشتر هم در ۶ استان از جمله همدان و سمنان هم کتابخانههای مرکزی احداث شده بودند، اما حالا روند تکمیل ساخت اینها در کل کشور با جدیت بیشتری دنبال میشود؛ ضمن آنکه تنها به چگونگی ساخت اینها توجه نمیشود و نحوه ارائه خدمات به اشکال نوین هم مدنظر است. امروزه در عرصه جهانی، کتابخانهها به یکی از مراکز مهم تبادل اطلاعات فرهنگی، اجتماعی و دیگر خدمات مورد نیاز ساکنان هرمنطقه تبدیل شدهاند که مبنای آنها بر اطلاعرسانی استوار است. بر اساس این منطق و در شرایط فعلی بیش از ۱۷۴ سرفصل آموزش کاربر عمومی برای کتابخانههای تحت پوشش نهاد تعریف کردهایم.
از میان اینها بهغیراز مواردی که آموزش آنها به فضا یا امکانات خاصی نیاز دارد، مابقی ارائه میشوند. از تقویت کسبوکارهای محلی و آموزش آشپزی گرفته تا بخشهایی از موضوعات روانشناسانه و هنری و ادبی، شامل آموزشهای کتابخانهای مراکز نهاد هستند؛ مسألهای که در عرصه جهانی هم موردتوجه است. کتابخانهها باید به محل حمایت محتوایی از استارتاپها و صنایع کوچک و همچنین محل آموزش کار و کاریابی هم تبدیل شوند.
تغییر کاربری کتابخانههای نهاد در مسیر فاصله گرفتن از توقع سنتی مخاطبان از این مراکز است؟
هم تغییر توقع مخاطبان مطرح است و هم خواست افرادی که در این فضا مشغول کار هستند. این رویکردی جهانی است و در داخل کشور هم باید بهطورجدی ادامه و توسعه پیدا کند. در کتابخانه مرکزی مشهد کلاسهای آموزشی مبتنی بر وب هم در نظر گرفته شده است. در این کتابخانه یک گالری مبتنی بر استانداردهای روز برقرارشده که مشابه آن را در کتابخانههای یزد و سنندج هم داریم. اینها بخشی از تغییراتی است که در ساختار کتابخانههای کشور و چگونگی ارائه خدمات آنها شروع شده که در برخی مراکز، اجرایی هم شده است. مدعی اینکه در همه این موارد به بهترین سطح رسیدهایم نیستم، اما این اتفاق باید از جایی شروع میشد که در این مسیر قرارگرفتهایم. ما در تبدیل کتابخانه به پایگاه اجتماعی پشتگرم به همت همکاران عزیز کتابدارمان هستیم و امیدواریم با تلاش آنها و با شناختی که آنان از محیطشان دارند به این مقصود برسیم. یک نکتهای را هم اینجا باید از باب بیان حق و انصاف بگویم. اگر اعتماد، حمایت و همراهی دبیرکل نهاد، جناب آقای مختارپور نبود، فضا و بستر برای این تحولات و حرکت در این مسیر فراهم نمیشد. بیان و ذکر حق و واقع، بهکار برکت میدهد و بیان این نکته از این باب بود.
اینطور که شروع کرده و پیش رفتهاید تا چه مدت دیگر شاهد گسترش این موارد به بخش عمدهای از کتابخانههای نهاد خواهیم بود؟
برنامهریزی ما مبتنی بر لحاظ کردن این موارد در همه کتابخانههای مرکزی استانهاست. در کتابخانههای مرکزی شهرها هم، تا جایی که شرایط مهیا باشد، به این سمت خواهیم رفت. یکی از ملزومات تحقق این برنامهریزیها برخورداری از فضای مناسب است.
در کتابخانههایی که مساحت کمتری دارند چقدر بر بهرهمندی از خدمات الکترونیکی تمرکز خواهید داشت؟
این یکی از مواردی است که اهتمام جدی به آن داریم. شاید قدری دیر شروع کرده باشیم، اما هماکنون بحث اپلیکیشن جامع کتابخانههای عمومی در دست انجام است که ارائه خدمات در قالبی که سؤال کردید در این بستر انجام میشود. حتی در حال ایجاد کتابخانه بدون کتاب هستیم که مبنای آن ارائه خدمات بربستر فضای مجازی و الکترونیک است.
پس باید منتظر تحولات تدریجی جدی در ساختار و نحوه ارائه خدمات کتابخانههای نهاد باشیم!
بله. نمیتوانیم تحولات جهانی و آینده را نادیده بگیریم. حرکت کتابخانهها بهسوی ضرورتهای دنیای مدرن، اتفاقی است که از مشهد شروع شده و در یزد با جدیت ادامه یافته است. در بین اینها کتابخانه مرکزی شیروان را بهعنوان یک کتابخانه مرکز شهرستان افتتاح کردیم. بعدتر به کتابخانه مرکزی سنندج در کردستان رسیدیم که بهتازگی افتتاح شده است. در آینده نهچندان دور کتابخانه مرکزی رشت که کار ساختمان آن به پایان رسیده افتتاح میشود.
افتتاح کتابخانه مرکزی قم هم، چنانکه گفتم، در پیش است. کلنگ برخی از این کتابخانهها سالها قبل زده شده اما ناتمام مانده بودند تا اینکه کار آنها دوباره از سر گرفته شد. خوب است در بررسی عملکرد نهاد، به مجموعه این مسائل در کنار هم نگاه شود. اینکه پروژه احداث یک کتابخانه بعد از ۲۵ سال به سرانجام رسیده اتفاق مهمی است.
در شرایطی که نهاد کتابخانههای عمومی بودجهای برای کارهای عمرانی ندارد و حتی در اساسنامه خود مکلف به چنین کاری نشده، چطور از عهده هزینههای این پروژهها برمیآیید؟ آیا از همکاری دیگر ارگانها و سازمانها نظیر شهرداریها برخوردار هستید؟
همانطور که اشاره کردید نهاد کتابخانههای عمومی بودجهای برای کارهای عمرانی در اختیار ندارد. متأسفانه قانون تأسیس نهاد چندان کامل نیست و در مواقعی سبب مواجهه ما با موانعی میشود؛ مسألهای که بهتر است در گفتوگوی دیگری به آن بپردازیم. اما در پاسخ به سؤال تان باید بگویم که نهاد از دو منبع درآمد برخوردار است: یکی نیم درصد از درآمد شهرداریها بر اساس قانون و دوم، کمکهای دولتی. هیچ ردیف بودجه عمرانی نداریم و حتی شامل فصول بودجهای دولت نمیشویم و فقط کمک بگیر دولت هستیم.
ما در قانون موانعی داریم؛ مثلاً اینکه شهرداریها، استانداریها و فرمانداریها باید پروژهها را ساخته و ما صرفاً بهرهبردار آنها باشیم. در نهایت، از محل کمکهای دولتی یا بودجه مالی خودمان قادر به تجهیز پروژهها هستیم. هرچند که خوشبختانه در ارتباط با همین مواردی که اشاره شد همکاریهای خوبی با ما شده است. در مشهد، شهردار وقت همراهی بسیاری کرد. در یزد نیز استاندار، فرماندار و شهردار وقت از هیچ کمکی دریغ نکردند.
در پروژه قم هم دفتر رهبر معظم انقلاب همراهی زیادی کردند. در ارتباط با گیلان، دولت گذشته کمک کرد. در همه این پروژهها ما مجری نیستیم، اما پیگیری آنها را بر عهده داریم که بیشک بخش مهمی از به ثمر رسیدن اقدامات نتیجه همین پیگیریهاست که وقت و انرژی زیادی میبرد. با ساخت کتابخانههایی که به برخی از آنها اشاره شد، نشان دادیم که دنبال چه هستیم.
شاید معیاری هم در اختیار بخش خصوصی علاقهمند به فعالیت در این عرصه گذاشتهاید!
بله، ما قبل از این حتی برای دوستانمان در دولت هیچ مصداق قابل ارجاعی نداشتیم که بگوییم مقصدمان ساخت چنین کتابخانهای است. وجود چنین نمونههایی پیشبرنده هستند. در برخی شهرستانها اطلاع از ساخت این کتابخانهها سبب ایجاد انگیزه برای بازسازی کتابخانههای کوچکتر شده است. زمان افتتاح کتابخانه مرکزی مشهد، رئیس کمیته کتابخانههای عمومی ایفلا (فدراسیون بینالمللی انجمنها و مؤسسات کتابداری) میهمان ما بودند و در بازدید از کتابخانههای استانهای تهران، خراسان و فارس اذعان کردند که در دنیا کمتر چنین شبکهای برای کتابخانههای عمومی شکل گرفته است.
از جهت شکلگیری زنجیرهای از همکاری دیگر سازمانها و تشکلها با نهاد؟
بله و این اتفاق بسیار مهمی است. جایگاه نهاد کتابخانههای عمومی در سطح منطقه خودمان به لحاظ سرانه و دیگر شاخصهها اول است و شاید تنها کشوری که از جهاتی قادر به رقابت با ایران باشد، ترکیه است که تعداد کتابخانههای عمومیاش یکسوم ماست.
تأمین مخازن این کتابخانهها به چه شکلی انجام میشود؟
اکثر کتابها از ناشران خریداری میشود. بخش اندکی از منابع هم به نهاد اهدا میشود.
در ارتباط با تجهیز مخازن کتابخانهها سالهاست نقدهای مختلفی متوجه نهاد شده. در این رابطه چه پاسخی دارید؟
از این نقدها باخبرم. ما بههیچوجه نقش ممیز را ایفا نمیکنیم. ما بعد از انتشار عمومی کتاب با آن مواجه میشویم و از میان آنها دست به انتخاب میزنیم. ملاکمان در تهیه کتابها برخورداری آنها از مجوز نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیازسنجی مخاطبان بر اساس شاخصهایی همچون تجربه کتابداران است. این را فراموش نکنید که هر کتابخانه فضای محدودی برای جای دادن آثار در اختیار دارد. در انتخاب کتاب هم، برخلاف برخی ادعاهای اشتباهی که شنیده میشود، سراغ گروه خاصی از کتابها نمیرویم.
اگر بودجه و فضای کافی برای مخازن در اختیار داشته باشیم، تلاش میکنیم کتابهای بیشتری را خریداری کنیم. معمولاً مخاطبان کودک و نوجوان و موضوعات پرمخاطب کتابهای گروه عمومی، مانند ادبیات داستانی، روانشناسی و دین، در اولویت خرید قرار دارند. در سال ۹۷ خرید جامعی برای اهل سنت و آذریزبانها داشتیم. ما در نهاد کتابخانههای عمومی تأمینکننده نیاز همه اقشار جامعه از هر سن و گروهی هستیم. سانسور در تأمین مخازن کتابخانهها اتهام نادرستی است و فهرستهای خرید ما گواه این مطلب است.
پیشتر بخشی از این انتخاب بر ثبت تقاضا از سوی اعضای کتابخانهها استوار بود. حالا هم اینگونه است؟
نه، این شیوه کاملاً درستی نبود؛ چراکه ممکن است که منِ نوعی متقاضی کتابی باشم که خواهان چندانی نداشته باشد. بخشی از این خرید بر تقاضای کتابداران استوار است. بخش دیگری از نیاز مخاطبان را هم میتوان از طریق بررسی بازار نشر و واکنشهای مثبت یا منفی به کتابهای منتشرشده فهمید. اداره کل منابع در معاونت توسعه نهاد هم از طریق ارتباط مستمر با ناشران و هم رصد مرتب بازار نشر، کتابها را برای خرید انتخاب میکند. با وجود این بسیار بعید است که کتاب دندانگیری، که مناسب کتابخانههای عمومی باشد، ازنظر ما مخفی بماند. در اینجا بحث ضرورت انتخاب برای کتابخانههای روستایی بهمراتب متفاوتتر هم میشود؛ چراکه این کتابخانههای فضای بسیار کمتری در اختیاردارند.
به کتابخانههای روستایی اشاره کردید؛ برای مخاطبانی که به لحاظ شرایط زندگی یا حتی جغرافیای محل سکونت خود وضعیت خاصتری دارند، همچون عشایر چه برنامه و خدماتی دارید؟
حدود ۷۹۵ کتابخانه روستایی داریم. مناطق محروم چند ویژگی دارند؛ از جمله پراکندگی زیاد با جمعیت کم دارند که برای اینها احداث کتابخانه با توجه به محدودیتهای ذکرشده منطقی نیست. در این رابطه به چند مدل جایگزین از جمله کتابخانههای سیار توجه کردهایم. سال ۹۲ تنها ۹ کتابخانه سیار در اختیار داشتیم که اکنون به ۳۶ کتابخانه رسیده است. از سوی دیگر پیشخوانهای مطالعه را هم در نظر گرفتهایم. پیشخوانها کانکسهایی در متراژ حداکثر ۳۰ تا ۴۰ متر هستند که به یک کتابخانه مادر وابستهاند. در پیشخوانها کتابدار، کتابهای خواندهشده را به کتابخانه مادر برگردانده و با آثار دیگری جایگزین میکند. این اقدام بهتازگی در نهاد آغازشده است. تا امروز ۴ پیشخوان مطالعه را در این مناطق دایر کردهایم. کتابخانههای سیار هم جایگاه خود را دارند. کارکردی که این کتابخانهها دارند هیچ کتابخانهای ندارد؛ چرا که خدمت نزد مخاطب برده میشود. افسوس که بودجهای برای ساخت و تجهیز کتابخانه در اختیار نهاد نیست.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم از چنین امکانی برخوردار است. آیا همکاریهای مشترکی در این زمینه بین نهاد و کانون شکل گرفته؟
تمایل چندانی به همکاری در این زمینه نشان ندادهاند؛ هرچند که نهاد کتابخانههای عمومی اشتیاق بسیاری به کارهای مشترک با مراکزی همچون کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و فراتر از آن حتی با وزارت آموزش و پرورش دارد. متأسفانه تا به امروز موفق به چنین کاری نشدهایم. همینجا علاقهمندی و آمادگی خودمان را برای آغاز چنین همکاریهای مشترکی اعلام میکنم. البته بهتازگی یکی، دو توافق خوب با آموزش و پرورش حاصل شده، اما در سطح کلان موفق به کار مشترکی نشدهایم. ما برای ایجاد فضای تعاملی با این وزارتخانه و دیگر ارگانها و تشکلها آماده هستیم.
تأکید و تلاشی که در احداث کتابخانهها و بازسازی آنها به شیوه جدید دارید چقدر در تغییر نگاه مردم به کاربری آنها تأثیر دارد؟ اینکه کتابخانههای عمومی دیگر فقط سالن مطالعه نباشند و ما از آنها اثرگذاری در سایر بخشها را هم شاهد باشیم!
اغلب مردم و برخی مسئولان، گویی که به یک موضوع مسلم و قطعی اشاره کنند، میگویند: خب، سالن مطالعه که هیچ، مردم به مخازن چقدر مراجعه میکنند؟ درحالیکه یک خدمت مهم در کتابخانهها سالن مطالعه آنهاست. نمیدانم چرا عدهای همچنان تأکید بر کوچک شمردن این خدمت دارند! بخشی از آینده فرزندان ما در همین سالنهای مطالعه ترسیم میشود. کاری به درست یا غلط بودن کنکور ندارم، اما بههرحال فضای این سالنها، محل آرامی را در اختیار نوجوانان برای گذر از این سد میگذارند. ازاینجهت کتابخانههای ما در رکود نیستند.
به کتابخانهها همچنان مراجعه میشود. حالا اگر بحث بر سر امانت گرفتن کتاب و مطالعه باشد، مباحثی نظیر میزان مطالعه مفید و غیرمفید مطرح میشود. قصدم این نیست که نقدها را از سر مجموعه نهاد بازکنم، اما معتقدم اگر گلایه یا نقدی هم مطرح میکنیم باید اصولی باشد. مسیری که پیشروی کارهای فرهنگی است خیلی گستردهتر از ظواهر آن است. در نقد و ارزیابی باید از بالا به سوژه نگاه کنیم تا تصویر جامعی از آن داشته باشیم. هنوز در ارتباط با کتابخانههای تحت پوشش، کارهای نکرده بسیاری وجود دارد و باید همت زیادی به خرج دهیم. این روشن است، اما بدبینیهایی را که در حوزه فرهنگ به کشورمان داریم، نمیپذیرم. متأسفانه عدهای درهرحال و همیشه ناراضیاند.
در پایان اشارهای به وضعیت کتابخانههای عمومی در دوران کرونا داشته باشیم. در این دوران شما و همکارانتان در سراسر کشور برای حفظ ارتباط با مخاطبان چه کردید؟
در کتابخانههای عمومی یک اصل مهم، حفظ ارتباط مخاطبان با کتابخانهها است؛ اتفاقی که تحت تأثیر محدودیتهای کرونایی با مشکل روبهرو شد. تلاش مستمری شد تا از امکانات فضای مجازی برای حفظ این ارتباط بهره ببریم. جلسات و حتی برخی دورههای آموزشی آنلاین و همینطور برپایی اختتامیه جشنوارهها به فضای وب منتقل شد. یکی دیگر از اتفاقات، ارسال کتاب به خانههای مردم بود که با عنوان «پیک کتاب» شکل گرفت.
کرونا در کنار همه مشکلاتی که رقم زد سبب افزایش قابلتوجه بهرهمندیمان از امکانات تکنولوژی شد که این در نهایت به گسترش عدالت فرهنگی میانجامد. کرونا بالاخره کنترل خواهد شد و شرایط به اوضاع عادی بازمیگردد، اما بخشی از اتفاقاتی که محدودیتهای برآمده از این بیماری ایجاد کرده، خواهناخواه، به زندگی و حتی کارمان گرهخورده و بعید است که به این زودیها به طور کامل به شکل سابق خود بازگردد. این موضوع در مورد کتابخانهها هم صادق است.