ادبیات مقاومت به عنوان یکی از شاخههای اصلی ادبیات امروزه از اهمیت زیادی برخوردار است. شعر مقاومت نیز همراه شعر انقلاب بوده و یکی از بهترین نثرهای شعر انقلاب اسلامی شعر مقاومت به شمار میرود.
مقاومت در برابر ظلمها و ستمها عنصر اصلی یک انقلاب است و جلوههای مقاومت نیز در هر روزگاری متفاوت میباشد؛ یکی از روشهای نشان دادن مقاومت نوشتن و قلم زدن است.
نویسندگان، شاعران و هنرمندانی هم که برای حفظ شان و حرمت انسانیت، قلم میزنند، شعر میگویند و یا یک اثر هنری فاخر تولید میکنند، همه در جرگه سربازان و مبارزان فعال جبهه دفاع و مقاومت هستند.
به بهانه دو اتفاق فرهنگی در استان و چاپ و رونمایی از دو کتاب «این جزیره با تو نفس می کشد »و «آن سوی دریاها زنی» و برای بررسی ابعاد بیشتر تولیدات مکتوب ادبیات مقاومت و پایداری و دغدغههای نویسندگان این حوزه با اعظم پشت مشهدی نویسنده و شاعر هرمزگانی روز چهارشنبه به گفتوگو پرداختیم.
ایرنا: خانم پشت مشهدی در مورد این دو کتاب جدیدتان صحبت می کنید؟
کتاب«این جزیره با تو نفس میکشد» برشی از زندگی سردار شهید موسی درویشی نخل ابراهیمی مبارز انقلابی و یکی از فرماندهان سپاه در جزیره هرمز است که بر پایه مصاحبه جمعآوری و در قالب داستانی نگارش شده است.
کتاب «آن سوی دریاها زنی» هم کتاب شعری است در وصف ام الشهدای ایران و جزیره هرمز شهیده فاطمه نیک که هشت تن از محارم ایشان در دوران دفاع مقدس شهید شدند و خود او نیز در نهم مرداد ۱۳۶۶ در مکه و به دست مزدوران آل سعود به شهادت رسید.
لطف خداوند و نظر خود این دو شهید بزرگوار باعث شد تا هر دو اثر با یک فاصله زمانی چند روزه رونمایی شوند؛ کتاب« آن سوی دریاها زنی» در برنامه روز ملی نوجوان در کنار مردم انقلابی جزیره هرمز و کتاب «این جزیره با تو نفس می کشد» در سومین رویداد تولید محتوای تخصصی دیجیتال بسیج هرمزگان.
ایرنا:در خصوص جمعآوری و ایده تولید این دو اثر توضیح می دهید؟
سه سال پیش شعری در وصف شهیده فاطمه نیک سرودم و آن را به حوزه هنری استان هرمزگان ارائه کردم که در قالب یک قطعه موسیقی تولید شد. اواخر سال ۱۳۹۹ تصمیم گرفتم شعر« آن سوی دریاها زنی »را تصویرگری و برای گروه سنی نوجوان چاپ کنم. در نهایت با کمک خانم مطهره پلاسی زاده یکی از طراحان موفق و توانمند استان این اثر فاخر تولید و با حمایت حوزه هنری استان هرمزگان و توسط نشر امینان در سال ۱۴۰۰ به چاپ رسید.
کتاب«این جزیره با تو نفس میکشد» محصول ساعتها و روزها تحقیق و پژوهش در خصوص خاطرات و زندگی شهید موسی درویشی نخل ابراهیمی است که به دلیل تعدد روایتها و نامشخص بودن راوی اولیه و شکاف زیاد بین خاطرات، تصمیم گرفتم اثر را در قالب داستانی و با بهرهگیری از زیست بوم و جغرافیای جزیره هرمز بنویسم. این اثر با همت و همکاری بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور قشم، سازمان بسیج کارگران و کارخانجات کشور و استان هرمزگان و توسط انتشارات فاتحان به چاپ رسید.
ایرنا: در زمان جمعآوری و تدوین این دو اثر با چه موانعی روبرو بودید؟
با توجه به اینکه سالهاست در حوزه تاریخ شفاهی و ثبت خاطرات دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس کار میکنم امّا متأسفانه در هرمزگان در بحث جمعآوری و ثبت تاریخ شفاهی با موانع بسیاری روبرو بوده و هستم! به واقع جمعآوری تاریخ شفاهی و ثبت روایتها، راستیآزمایی آنها، کاری سخت، نیازمند تجربه و مهارت است و اگر در این مسیر دقت و همتِ لازم نباشد بدون شک اثر خوبی ارائه نخواهد شد،به تعبیری تاریخ شفاهی، سند مکتوب نشده این مردم است و باید آن را با وسواس و مراقبت ویژهای ثبت و پیاده کرد.
در خصوص جمعآوری خاطرات شهید موسی درویشی توجه و حمایت بیشائبه خانواده شهید و همراهی شبانهروزی شان مثال زدنی است اما جای تأسف است که به قدر خدمات و زحماتی که این خانواده انقلابی برای حفظ فرهنگ و تاریخ این استان کشیدهاند آن طور که شایسته و بایسته بوده احترامشان حفظ نشده است.
در طول جمعآوری خاطرات شهید درویشی، فرزندان گرانقدر شهید و مردم خونگرم جزیره تمام قد با من همکاری کردند، تنها و تنها برای حفظ بخش مهمی از تاریخ شفاهی این خطه و فداکاری و از خودگذشتگی جوانان و مردان غیرتمند آن، امّا بعد از گذشت این همه سال چقدر اثر هنری در مورد این خانواده انقلابی و ایثارگر و حتی شهدا و جانبازان هرمز تولید و عرضه شده است؟ خانوادهای که نُه شهید و صدها جانباز را تقدیم انقلاب کرده و امروز حتی یادی از آنها نمیشود، این مطلب بیانگر این است که با گذشت سی و هشت سال از شهادت شهید درویشی، برخی که هیچ عِرقی به این آب و خاک ندارند، رد خون این شهدا را با تَنگ نظری و سطحی بینی لگدمال میکنند وهمین برخوردها باعث رنجش خانوادههای معظم شهدا شده است.
ایرنا: مهمترین دغدغه شما در حوزه تولید آثار شفاهی چیست؟
در استان هرمزگان صفر تا صد کار در حوزه تاریخ شفاهی دغدغه است. از سوژه یابی گرفته تا جمعآوری، تحقیق و تدوین اثر از این جهت که متأسفانه هیچ شناسنامه و بانک اطلاعاتی جامعی از شخصیتها و سوژههای اثرگذار از دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در استان وجود ندارد و حتی خیلی از شخصیتهای مهم این استان در فراموشی و گمنامی از دنیا رفته و میروند! دستگاههای فرهنگی به جای همافزایی با هنرمندان و عمل به تکالیفشان، مشغول موازی کاری اند.
هیچ همافزایی و دغدغهمندی برای حفظ تاریخ این استان وجود ندارد و اگر هم باشد بسیار محدود و ناچیز است. به اشاره اکتفا میکنم هرمزگان با این ظرفیت تاریخی و منطقهای در گمنامی فرهنگی غوطهور است، از دیروز آثاری برای نشان دادن هنر مقاومت این مردم در مقابله با استکبار، استعمار و تجاوز دولتهای مختلف به این خاک به دست ما رسیده؛ امّا ما امروز برای آیندگان چیزی از این تاریخ نوشته و ارائه کردهایم؟! برخی نهادها با وجود هدفها و وظایف ذاتیشان به دلیل نداشتن اعتبار دست به تولید کارهای دم دستی و بیکیفیت میزنند و اهمیتی به ماهیت و محتوای اثر تولید شده نمیدهند، همین موضوع آفت بزرگی است برای پایین نگه داشتن سطح تولیدات ادبی و هنری این حوزه در استان و نمود ضعیف آن در کشور.
برخی نهادها هم که اساساً حمایت از هنرمندان و فعالیت در عرصه تولیدات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را در زمره وظایف و تکالیف خود نمیدانند فقط سالهاست در هفته دفاع مقدس و دهه فجر دَم از کار و تولیدات آثار فرهنگی میزنند امّا نه برای این حوزه هزینه میکنند و نه اگر ارگان یا نهادی هم در این راستا فعالیت کند آن را به حساب میآورند. این موضوع را از حال و روز هنرمندان این استان میتوان میفهمید؛ هنرمندانی که با قلم، دوربین و هنر خودشان بدون اتکا به هیچ دستگاه و اعتباری کار فرهنگی میکنند و اتفاقهای خوبی را رقم میزنند.
متأسفانه مقولة تاریخ شفاهی نه در بخش ادبی که در همه بخشهای هنری مغفول مانده است! مرگ متوقف نمیشود و صاحبان خاطره و راویان رخدادهای اجتماعی و تاریخی این خطه را با خود میبرد. به فرمایش رهبر فرزانه انقلاب، قبل از اینکه دیگران برایمان بنویسند خودمان حرکتی کنیم و براساس واقعیت بنویسیم.
ایرنا: چه توصیهای برای نویسندگان و هنرمندان این حوزه دارید؟
بزرگترین رسالت یک هنرمند روشنگری است، چه در تولید آثار هنری با موضوع آزاد چه آثار ارزشی هیچ فرقی نمیکند هنرمند واقعی باید با هنر خود زبان دغدغهها و دردهای مردم باشد. هنری که فارغ از رنجها و نیازهای جامعه باشد، هنری دم دستی است و خیلی زود از یاد مخاطب میرود. تنها توصیهای که دارم این است که نه در مقام هنرمند یا مسئول فرهنگی که در هر مقام و جایگاهی قدردان خون شهدا باشیم. حداقل کاری که باید بکنیم این است:حرمت خون و خانوادههایشان را حفظ کنیم.
همه ما به شفاعت شهدا نیازمندیم، مبادا با چسبیدن به این میز و صندلیها، این پست و مقامها از نظر لطف و شفاعت شهدا محروم شویم، همه ما در برابر مسئولیتی که بر دوشمان گذاشته شده پاسخگو هستیم و یک روز در محضری که هیچ توجیه و سفارشی را نمیپذیرد به قضاوت گذاشته میشویم و بترسیم از روزی که سرمان جلوی شهدا پایین باشد.
گفتوگو از فرنگیس حمزه یی