در ادامه یادداشت ۲۶ آبان ۱۴۰۰ روزنامه جوان به قلم محمدجواد اخوان می خوانیم: حکم انتصاب اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی برای دوره جدید، علاوه بر آنکه نشانگر ورود نسل جدیدی از کارشناسان و متخصصان جوان حوزه دانش و فرهنگ به این شورا است، چارچوب کلی انتظارات رهبر معظم انقلاب اسلامی از این شورا را نیز ترسیم میکند؛ انتظاراتی مهم و حساس که شاید نه بهاندازه جوانگرایی در ترکیب شورا، موردتوجه رسانهها و تحلیلگران قرار گرفته باشد و مستلزم دقت نظر و واکاوی بیشتری است.
بر اساس مفاد حکم معظمله و آنچه بررسی تاریخچه این نهاد نشان میدهد، عمده مأموریتهای این شورا در حدود چهار دههای که از عمرش سپری شده است، عبارت است از: «ساماندهی به وضعیت فرهنگ و دانش در کشور، و سیاستگذاری در این دو مقوله»، «هدایت دستگاههای متصدی این حوزه به سمت ارزشها و هدفهای انقلاب و برآوردن نیازهای فکری این دستگاهها» و در نهایت «ظاهر شدن در نقش قرارگاه فرهنگی کشور» البته واضح است که به دلایل سیاسی، در مقاطعی برخی دستگاههای اجرایی و بهطور مشخص وزارتخانههای ذیربط همکاری تامی با شورا نداشته و همین امر تحقق آخرین و مهمترین مأموریت این قرارگاه فرهنگی را با کاستیهایی مواجه کرد.
اکنون و در چهلواره دوم انقلاب اسلامی، رهبر معظم انقلاب، افقهای جدیدی در برابر این شورا گشودهاند که بیارتباط به اهداف و آرمانهای ترسیمشده در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی نیست. تجربه ۴۰ سال مدیریت راهبردی در حوزه فرهنگ و دانش که مشحون از نقاط ضعف و قوت و مواجهه با تهدیدات و فرصتها بوده است، این انتظار را از کلیت نظام و بهتبع آن شورای انقلاب فرهنگی و نهادهای ذیل آن پدید آورده که به فرهنگ بهعنوان جهتدهنده همه اقدامهای اساسی و زیر بنایی جامعه و شتابدهنده یا کُندکننده این اقدامات، نگاهی نو، آسیبشناسانه و روزآمدساز داشته باشد و بر این اساس مأموریتها و نقشآفرینی این شورا در ساختار نظام متحول گردد.
لازمه این تحول اساسی این است که نگاه و احساس مسئولیت متصدیان فرهنگی و نخبگان و فعالان عرصههای گوناگون کشور به مقوله فرهنگ ارتقا یابد و در این زمینه ضروری است، این شورا مجموعهای از تدابیر و برنامهریزیها را دنبال نماید. نگاههای سطحی و تبعی به امر فرهنگ (مطابق آنچه گاه در گذشته دیدهشده) نمیتواند این تحول عمیق فرهنگی را در چله دوم انقلاب رقم زند. ازاینرو باید فرهنگسازی در هریک از اجزای تمدّنی جامعه، برترین وسیله پیشرفت و موفقیت آن دانسته شده و به این حقیقت پی میبریم که اگر فرهنگ و مقولات فرهنگی بهصورت بنیادین اصلاح گردد، دیگر نیازی به ابزارهای الزامآور و تحکّمی برای کنترل آسیبهای فرهنگی و اجتماعی نیست.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در اولین دیدار کابینه سیزدهم، بر ضرورت «بازسازی انقلابی حوزه فرهنگ» در کشور تأکید کردند و همین توصیه بهنحوی دیگر در حکم انتصاب دوره جدید شورای انقلاب فرهنگی نیز تکرار شده است. اکنون نیازمند جهادی گسترده برای ترسیم و اعمال «نظم و محتوای انقلابی» برای شاکله و آرایش عمومی فرهنگ در کشور هستیم و همانگونه که معظمله اشاره فرمودند این مهم، یگانه وسیله مصونسازی فرهنگ عمومی کشور در برابر هجوم فرهنگی و رسانهای برنامهریزیشده بیگانگان بدخواه است.
البته این جهاد عظیم و چندلایه تنها به اعضا و ساختار شورای عالی، منتهی نمیگردد و مستلزم یک بسیج عمومی در میان نخبگان و فرهیختگان انقلابی است؛ اما شورا بهعنوان قرارگاه مرکزی هدایت و راهبری حوزه فرهنگ در کشور، باید جایگاهی محوری در همافزایی همه ظرفیتهای نهادی و انسانی کشور و نیز ریلگذاری صحیح دستگاههای مسئول در این حوزه داشته باشد.
طبیعی است که نظم و محتوای انقلابی در حوزه فرهنگ و دانش، نیازمند مجموعهای از تحولات در بخشهای گسترده این حوزه اعم از نظامات آموزشی، پژوهشی و علمی، فرهنگ عمومی و سبک زندگی، هنر و رسانه است که برای اجزای آن باید پیشبینیهای تجویزی لازم صورت پذیرد. اینکه ساختار نهادی مدیریت حوزه فرهنگ در دهه آینده به چه گونهای باشد و کدام ساختارها نیازمند توسعه، ادغام و یا حتی انحلال است، از دیگر الزامات این تحول مهم است که شورا باید در دوره جدید حول آن بیندیشد. همچنین چگونگی افزایش مشارکت مردم در ارتقای فرهنگ عمومی و بهبود سهم و نقش و تشکلهای مردمنهاد در تولید کالای فاخر فرهنگی از دیگر الزامات تحقق بیانیه گام دوم است که شورا باید برای آن چارهاندیشی کند.