در ادامه گفت وگوی روزنامه ایران با سعید فرج پوری آهنگساز و نوازنده کمانچه در چهارم آذر میخوانیم: از شیوع کرونا حدوداً دو سالی میگذرد، ماهها، هفتهها و ساعتهایی که هر کدام روزهای سختی برای مردم و از جمله هنرمندان بود و البته بازار نیمه تعطیل موسیقی هم از این اتفاقات تلخ مستثنی نبوده اما در همین آشفته بازار دنیای موسیقی عدهای از هنرمندان فعالیتهای خود را کنار نگذاشتند و با تولید آلبوم ارزشمند یا انتشار تک آهنگ خود به تنهایی حامی هنر موسیقی شدند از جمله سعید فرج پوری که سال نسبتاً پرکاری داشته و قرار است آلبوم جدید خود را در همکاری با همایون شجریان منتشر کند. فرج پوری از استادان شناخته شده موسیقی ایران و نوازنده پیشکسوت ساز کمانچه است، هنرمندی دانش آموخته در محضراستاد حسن کامکار.
او از همان دوران خردسالی دلبسته موسیقی شد و سالها بعد(سال ۱۳۵۹)به گروه شیدا و عارف پیوست و زیر نظر استادان محمدرضا لطفی و حسین علیزاده به کار گروهی و تکمیل ردیفهای موسیقی ایرانی پرداخت و بعدها در همان کانون چاووش مشغول فعالیت شد و البته در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران هم به تدریس پرداخت. استاد سعید فرج پوری طی سالها فعالیت در عرصه موسیقی در کنار بزرگانی همچون محمد رضا شجریان و شهرام ناظری کنسرتهای بسیاری در ایران و خارج از ایران برگزار کرده و همچنین با گروه موسیقی «دستان» هم اجراهای بیشماری داشته است.
ناگفته نماند بخش مهمی از فعالیتهای او در حوزه آهنگسازی بوده و آثاری همچون «دریای بیپایان» در همکاری با گروه دستان با صدای سالار عقیلی و «غوغای عشق بازان» و کنسرت محمدرضا شجریان و گروه آوا آهنگسازی برای گروه آوا با آواز محمد رضا شجریان از جمله فعالیتهای اوست. کتاب ۲۰ قطعه برای کمانچه هم از جمله آثار تألیفی او است که مورد توجه بوده است. گفتوگو با این آهنگساز و نوازنده را به بهانه اثر جدیدش با همایون شجریان در ادامه میخوانید:
«یک نفس آرزوی تو» از آثار تازه شما در همکاری با آقای همایون شجریان است. ابتدا در خصوص ایده شکلگیری این کار توضیح دهید؟ آیا خواننده کار از ابتدا همایون شجریان معرفی شده بودند یا تغییراتی در این کار ایجاد شده؟
این آلبوم سومین کار من با همایون شجریان محسوب میشود، کار اولم «خورشید آرزو»، دیگری «بیمنمرو» و آلبوم جدیدم که هنوز نامی برای آن انتخاب نکردهایم در دستگاههای مختلف ساخته شده است. یکی از قطعات در دستگاه نوا است براساس شعری از سعدی، دو قطعه دیگر در آواز بیات اصفهان است با اشعاری از خانم سیمین بهبهانی و حافظ و قطعه بعدی در دستگاه ماهور بوده براساس شعری از سیمین بهبهانی.
تمامی این قطعات با تنظیم آقای غلامرضا صادقی انجام گرفته، اما درخصوص انتخاب خواننده اثر باید بگویم با توجه به شناختم از صدای همایون شجریان و تواناییهایش و علاقهای که به او دارم، اولین انتخاب من آقای همایون شجریان بود که بعد از ساختن قطعات این پیشنهاد را با او مطرح کردم و پذیرفتند. بدین ترتیب این همکاری شکل گرفت و از این نتیجه بسیار خوشحال هستم.
قطعه «یک نفس آرزوی تو» به صورت تک آهنگ منتشر شده، آیا یک مجموعه یا آلبوم با همین خواننده جمعآوری و به انتشار خواهد رسید؟
ترجیح ما این است کار بهصورت آلبوم منتشر شود، اما با توجه به شرایط اقتصادی حال حاضر و عوامل دیگر هنوز تصمیم مشخصی برای نوع انتشار کار گرفته نشده که آیا میتوانیم کار را بهصورت آلبوم ارائه کنیم یا باید همچنان با همین سیستم تکآهنگ منتشر شود.
آلبوم دیگری با عنوان «خانه تنهایی» با صدای سالار عقیلی آماده انتشار است و همکاری دیگر شما بعد از آلبومهای «میخانه خاموش»، «دریای بیپایان» و «افسانه روزگار»، در این باره هم کمی توضیح دهید؟
آلبوم «خانه تنهایی» مربوط به ۵سال پیش است که متأسفانه باید همان دوران به بازار موسیقی ارائه میشد اما بهتازگی منتشر شده است. اشعار این آلبوم از مولانا، محمدعلی بهمنی و شهریار است و مجموعهای است با گروه موسیقی متشکل از دوستان هنرمندی که در تهران گردهم آمدیم و این کارجمعآوری شد و البته کنسرت آن در برج میلاد اجرا شد اما همانطور که اشاره کردم کار بهتازگی به دست مخاطبان رسیده است.
یکی از اتفاقات این چند سال اخیر بخصوص طی دو سال شیوع کرونا و نیمه تعطیل بودن بازار موسیقی، رواج و انتشار تکآهنگ است، از دیدگاه شما این اتفاق چه ضربهای به بازار موسیقی خواهد زد؟
بله. گمان میکنم انتشار تک آهنگ میتواند آسیب جدی برای موسیقی ما باشد و دلیلش این است که موسیقی ایرانی بخشهای متفاوتی دارد در واقع یک نقطه شروع یا متن اصلی که خود شامل اجزایی است و همچنین یک نقطه پایان و در این مسیر ممکن است برای هر سازی سلو داشته باشیم یا در موسیقی کلامی بخشهای متعدد آوازی داریم و کار ما به گونهای نیست که با انتشار یک ترانه یا تصنیف بتوانیم در ارائه اثر موفق باشیم. بنابراین وقتی که ما تنها بخشی از اثر را منتشر میکنیم به اساس و پیوستگی کار لطمه وارد کردهایم.
با این تفاسیر آیا بازار موسیقی بستر تولید و انتشار چنین کارهایی را دارد یا گرایش اغلب هنرمندان و فعالیتهای موسیقی بهسمت فضای مجازی سوق پیدا کرده؟
امروزه فضای مجازی بهعنوان محلی برای انتشار آثار هنری محسوب میشود و در واقع حضور در فضای مجازی اجتناب ناپذیراست و از آنجا که در این فضا مخاطبین بسیاری میتوانند شنونده آثار موسیقی باشند، فضای مجازی میتواند بهدلیل فراگیری بسیار، مثبت تلقی شود. از سوی دیگر از آنجا که هنرمندان موسیقی سنتی هیچگونه حمایتی ندارند و در حال حاضر بهدلیل شیوع کرونا وعدم برگزاری کنسرتها و همچنین شرایط اجتماعی خاص در ایران، برای ارائه آثارشان راه دیگری ندارند بنابراین بهرهگیری از فضای مجازی میتواند یکی از راههای ارائه آثار هنری باشد.
در واقع شاید بهتر است بگویم نگاه هنرمندان گذشته هم نسبت به بازار موسیقی و تولید و آثار اصیل موسیقی تغییر کرده و با انتخاب مسیری دیگر با نگاه و سلیقه جامعه خود را نزدیک کردهاند؟
نگاه هنرمندان متأثر از جامعه است. هنرمند بهعنوان بخشی از جامعه تحت تأثیر شرایط اجتماعیای است که در آن زندگی میکند و قطعاً شرایط اجتماعی هم در تولید آثار هنری تأثیرگذار خواهد بود. بنابراین اگر هنرمندان امروز نگاهشان نسبت به گذشته متفاوت شده بسیار طبیعی است و هنرمندان ناگزیر از شرایط اجتماعی گاه مجبور هستند در فضای مجازی شرکت داشته باشند یا اینکه برای ارائه آثارشان مجبور باشند حتی از روشهایی استفاده کنند که علاقه شخصی خودشان هم محسوب نمیشود.
برگردیم به فعالیتهای شما در عرصه موسیقی؛ از ورود خود به دنیای موسیقی بگویید! نقش خانواده در این رابطه؟ چطور شد در محضر استاد حسن کامکار راه پیدا کردید و چه اتفاقی سبب شد در گروه چاووش فعالیت داشته باشید؟
در مورد آغاز فعالیتهای هنریام در جاهای مختلف صحبت بسیار شده است و همانطورکه قبلتر گفته بودم از کودکی به موسیقی علاقهمند بودم و آواز میخواندم، سازهای اولیهام تمپو و تنبک بود و البته یک بار از طرف داییام؛ مسعود زندی، یک ویولن هدیه گرفتم و این اتفاق موجب تشویق و گرایش بیشتر من به موسیقی و در واقع علاقهمندیام بیشتر شد و در همان سن و سال سعی کردم صدای دلنشینی از ساز خارج کنم.
۹ سالم بود که پدرم مرا بهخدمت استاد حسن کامکار برد و من را به شاگردی پذیرفتند و بعد از دوسال یعنی حدوداً ۱۱ سالگی، به عضویت ارکستر خردسالان فرهنگ و هنر سنندج درآمدم و بعد مدت ۴ سال عضو ارکستر بزرگسالان شدم و این فعالیت تا سال ۱۳۵۷ادامه داشت و پس از آن در سال ۱۳۵۹ به تهران آمدم و دوران سربازی را گذراندم و از آن تاریخ به عضویت کانون چاووش در آمدم. در واقع یک روز به دیدار دوستانی که عضو چاووش بودند رفته و مشغول نواختن ساز بودم که استادان زنده یاد، پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی ساز مرا شنیدند و از آن زمان دعوت بههمکاری شدم و بعد از مدتی در هر دو گروه «شیدا» و «عارف» که در واقع گروههای موسیقی کانون چاووش بودند، فعالیت داشتم و ساز مینواختم.
از جمله فعالیتهای شما تدریس در کانون چاووش و مرکز حفظ و اشاعه موسیقی بوده، مراکزی که ماحصل آن پرورش هنرجویانی است که هرکدام امروز استادانی بزرگ هستند. از دیدگاه شما علت تأثیرگذاری این مراکز در امر آموزش چه بوده؟ استادان خوب یا هنرجویان علاقهمند؟
بهنظرم هر دو موردی که اشاره کردید در کیفیت آثارایجاد شده و تربیت شاگردان مؤثر بودند. در حقیقت ما در آن دوره شاهد حضور هنرجویان علاقهمند و باانگیزه و همچنین استادان بزرگ، خلاق و مسئول هستیم و همین موارد باعث شد که درآن دوره آثار بسیار زیبایی آفریده شوند.
در زمینه آموزش ساز کمانچه طی این سالها چه پیشرفتهایی حاصل شده است؟
در مورد آموزش ساز کمانچه باید بگویم در نیمقرن گذشته بر تعداد نوازندگان این ساز بسیار افزوده شده و هنرجویان و علاقهمندان بیشتری به این ساز روی آوردهاند چرا که این ساز تا حدودی برای مردم شناخته شده است و برهمین اساس به تبع آن تعداد کتابهای آموزشی هم افزایش یافته و در سطح آموزش پیشرفتهای چشمگیری حاصل شده و در مجموع میتوان گفت که این ساز بهصورت جدی متحول شده است. چنانکه در گذشته هیچ کتاب آموزشی برای این ساز وجود نداشت و ما از کتابهای آموزش ویولن استفاده میکردیم اما امروزه استادان بسیاری برای این ساز نت تهیه کردهاند، کتاب نوشتهاند و اکنون این آثار در اختیار هنرجویان علاقهمند قرار دارد.
آیا با گذشت بیش از چهار دهه، نیاز است تغییر و تحولی در این ساز یا ساختار آموزشی آن صورت بگیرد؟
همانطور که در سؤال قبل اشاره کردم ساز کمانچه در۵۰ سال گذشته دچار تحول شده و به لحاظ آموزشی پیشرفتهای زیادی داشته و درحال حاضر هنرجویان و استادان بسیاری به نواختن این ساز اشتغال دارند و فرایند تکامل تدریجی است که در این ساز نمود دارد.
نکته دیگر درخصوص فعالیتهای شما، حضوردرگروههای مهم موسیقی همچون دستان، دوستی، چاووش و... است، گروههایی که هرکدام با حضوراستادان تراز اول موسیقی بهروی صحنه رفته است. این گروهها چه تأثیری در حفظ ومعرفی موسیقی ایرانی داشتهاند؟
کانون فرهنگی و هنری چاووش از دو گروه موسیقی «عارف» و «شیدا» تشکیل شده بود و من در هردو این گروهها فعالیت داشتهام. سپس در گروه «آوا» با استاد شجریان، گروه «پایور» و گروه «دستان» و... همه این استادان در گروههای مختلف سعیشان برارائه فرهنگ و هنر و پاسداری از هنرموسیقی بوده است و اگر امروز توفیقی در موسیقی باشد حاصل زحمت استادان ما در این فراز است.
آیا این استادان مانند گذشته این احساس مسئولیت در قبال موسیقی را حفظ کردهاند و حاضر بهفعالیت و اجراهای گذشته هستند؟
بهعقیده من با وجود همه بیتوجهیها وکم لطفیها، استادان موسیقی با کمال میل حاضر به جمعآوری و اجرای آثار کلاسیک بوده و هستند. هرنوع از موسیقی مخاطب خود را دارد و همه کسانی که حرفه موسیقی را انتخاب کردهاند با شنوندههایشان ارتباط برقرار میکنند و شنونده خوب در نوازنده انگیزه ایجاد میکند. اما متأسفانه هرگز بستر مناسبی برای حفظ این آثار فراهم نبوده است.
در سایر جوامع یکی از روشهای حفظ میراث فرهنگی حمایت از هنرمندان رشتههای مختلف هنری است. هنرمندان رشته موسیقی فاقد حمایتهای لازم از جانب متولیان فرهنگی کشورهستند. در چنین شرایطی نسل جوان چگونه میتواند از استادان و بزرگان موسیقی سنتی شناخت داشته باشد؟ از چه راهی با آثار کلاسیک و سنتی موسیقی میتواند ارتباط برقرار کنند؟
آیا دغدغه و نگرانیهایی که استادان قدیم دراین گروهها داشتند در گروههای موسیقی امروزی هم به چشم میخورد؟ هم نوازندگان وهم خوانندگان.
اگر منظور از دغدغه حفظ اصالت موسیقی است از دیدگاه من علاوه براینکه امروزه این دغدغهها کمتر شده بلکه بیشتر بهفکر جذب مخاطب هستند و مسأله کمیت محور بیشتر هنرها قرارگرفته و شاید به کیفیت کمتر توجه میشود و تمامی این عوامل مربوط به شرایط کنونی جامعه و پیشی گرفتن کمیت برکیفیت است.
از دیدگاه شما دلیل منسجم بودن و پایبندی گروههای قدیم موسیقی ایران چه بوده؟
بهنظر من ارتباط قوی با مخاطب، نظاممندی موسیقی در جامعه، اجراهای مختلف و همیشگی در رادیو، تلویزیون و اجرای کنسرتهای مختلف، ایجاد انگیزه و اشتیاق بیشتر از عوامل انسجام گروههای مختلف موسیقی درگذشته بوده است.
با این تفاسیر تقریباً تمامی این شرایط در حال حاضر مهیا نیست و حمایتی هم صورت نمیگیرد؟
بله. با این نظرشما موافق هستم درحال حاضر هیچگونه حمایتی از سوی صداوسیما که رکن اصلی این موضوع بوده و میتواند در این زمینه ارتباط خوبی بین هنرمند و مخاطب ایجاد کند بههیچ وجه وجود ندارد و در این چهار دهه که شاهد بودم رسانه ملی هیچگونه حمایتی نداشته و از سوی دیگر نهادهایی چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم حمایت چندانی از موسیقی نداشته و براین اساس باید بگویم رابطه بین مخاطب و هنرمند موسیقی و مجری موسیقی قطع است و نمیتوان هیچگونه فرهنگسازی در این زمینه انجام داد.
برگردیم به فعالیت شما درعرصه آهنگسازی، دراین حرفه از چه ایدههایی بهره گرفتهاید؟
ایدهها و انگیزههایی که منجربه آهنگسازیام میشوند کاملاً شخصی و درونی هستند، گاهی دیدن یک تصویریا شنیدن یک شعرو کلام میتواند منجربه ساخت ملودی باشد، گاهی حالات مختلف روحی و عاطفی منجربه ایجاد ملودی در ذهن میشود. بههرحال این یک تجربه شخصی و درونی است.
شما از جمله هنرمندانی هستید که درکنار اجرای موسیقی فارسی، با موسیقی اقوام ایران نیز آشنا هستید و بیتردید این نگاه بیارتباط با زادگاه شما نبوده، در ساخت موسیقی چقدر به این موضوع توجه دارید و برای حفظ این موسیقی اصیل و کهن از نغمههای موسیقی اقوام بهره میبرید؟
بهطورقطع موسیقی که درآثارمن وجود دارد متأثرازمکانی است که در آن متولد شده و رشد کردهام. همانطور که میدانید من متولد شهر سنندج در استان کردستان هستم. میهن ما دارای طیفی ازاقوام مختلف با فرهنگهای گوناگون و رنگارنگ است، هرقومی فرهنگ موسیقایی خودش را دارد و قطعاً ما تحت تأثیر این فرهنگها و نغمات زیبای آنها قرار میگیریم. موسیقی اقوام بخشی از فرهنگ موسیقی ایران است. من به موسیقی نواحی علاقه دارم و ازآن بهرهها بردهام، بهعنوان مثال در آخرین اثری که اخیراً برای موسیقیسازی ساختهام مشخصاً از موسیقی خراسان تأثیرگرفتهام.
چرا برخی از آهنگسازان ما به این موضوع توجه کمتری دارند؟ حتی ارکسترهای ما هم به این موضوع نمیپردازند؟
اینکه بعضی هنرمندان کمتر به موسیقی نواحی میپردازند احتمالاً بهسلیقه شخصی آنها برمی گردد. نقش موسیقی نواحی و تأثیرآن درساخت ملودی یک انتخاب شخصی است.
در کار آهنگسازی انتخاب خواننده چقدر برای شما دراولویت است؟ درواقع خواننده محوری مد نظر شما بوده؟
پاسخ این سؤال کاملاً به نوع آهنگسازی بستگی دارد، قطعاً خواننده در اثرسازی نقشی ندارد و برعکس در آثار کلامی از آنجا که کلام مستقیماً با شنونده ارتباط دارد، خواننده نقش محوری دراثر پیدا میکند.
از جمله کارهای شما همکاری با استاد محمدرضا شجریان در آلبوم «غوغای عشقبازان» و کنسرت است. در خصوص شیوهای که ایشان در موسیقی آوازی داشتند؟ نوآوری که در این موسیقی ایجاد کردند، توضیح بدهید؟
آقای شجریان از آثار قدما بهرهها بردهاند، این هنرمند بزرگ با پشتکار و سعی فراوان از همه گذشتگان خویش آموختند و به جرأت میتوان گفت که ایشان مجموعهای از دانش آوازی معاصربودند، اما دانش اوتنها به این محفوظات و آموختههایشان خلاصه نمیشود، استاد شجریان درساخت ملودی و طراحی آواز بسیارمهارت داشتند، خلاقیت ایشان در طرح آواز و در ترکیب شعر و موسیقی، بیان مفهومی کلام شعری نبوغ خاصی داشتند.
همکاری و ارتباط استاد با نوازندگان به چه صورت بود؟
استاد شجریان رابطه بسیار صمیمانهای با سایر اعضای گروه داشتند، ایشان درهمه مراحل کارگروهی مشارکت داشتند، همدلی، همراهی و همفکریهایشان در تمام مراحل کار زبانزد همه همکاران شان است.
بهنظر شما چرا شیوه آوازی استاد شجریان همچنان مورد توجه هنرجویان و دوستداران موسیقی است و براین سبک فعالیت میکنند؟
استاد شجریان علاوه بردانش جامع موسیقی آوازی، ازخلاقیت و فهم بسیار بالایی در زمینه آواز و همچنین در زمینه شعر فارسی برخوردار بودند. بهنظرم این تواناییها میتواند برای هرشنونده و بهطور خاص برای هرهنرمندی در رشته آواز مورد توجه باشد.
از دهه پنجاه تا امروز آیا در تصنیفسازی و آوازخوانی تغییراتی ایجاد شده است؟
بله. از دهه چهل و پنجاه ساخت تصانیف دچار تغییراتی شدهاند. این تغییرات شامل انتخاب اشعار متفاوت نسبت بهگذشته میشود، همچنین در انتخاب ریتم و سازبندی همه این تغییرات مشهود است، در آواز نیز با توجه به ذوق وسلیقه خواننده شاهد تفاوتهایی با قبل هستیم.
یعنی موسیقی و شعر تحت تأثیر چه عواملی قرار گرفته؟
شرایط زندگی اجتماعی امروزما بسیارمتفاوت با دهه ۵۰-۴۰ است و براین اساس موسیقیدان و آهنگسازی که در شرایط فعلی زندگی میکند تحت تأثیر مسائل زیستی و اجتماعی همین دوره قرار میگیرد و در حقیقت کاری که ساخته میشود بازتابی از زندگی و جامعه پیرامون آن موسیقیدان است و بههمین دلیل ریتم متفاوت زندگی، بیتأثیر در هنر و موسیقی ما نبوده و اشعاری هم که استفاده میشود نیز مربوط بهمسائل اجتماعی و حال اکنون است و طبیعتاً از اشعار شعرای معاصر بهره میبرند به این دلیل که بازتاب دهنده مسائل اجتماعی اکنون ما است.
آیا تصانیف و سبک و شیوه آواز خوانی یا حتی نوازندگی آن دوران برای نسل امروز مورد توجه است و الگوبرداری میکنند؟
بهنظر نمیرسد که نسل جوان امروزی از آثار موسیقی دهه ۴۰ الگوبرداری کند، بهنظرم این نسل خیلی با موسیقی آن دوران ارتباط برقرار نمیکند.
یعنی تاریخ مصرف آن گذشته؟
اصولاً در هنر و کار هنری تاریخ مصرف تعریفی ندارد و این نگاه درستی نیست به این دلیل که هرنوع موسیقی در زمان خودش ارزش و پتانسیل خاص خود را داشته و در فرهنگ ما تأثیرگذار بوده است. معتقدم اگر هر موزیسینی بخواهد کاری اصیل و با هویت تولید کند میبایست تاریخ موسیقی گذشته خود را بداند و نسبت بهآن آگاه باشد و با بهره گرفتن از آنها حرف دل خود را با زمان امروز بیان کند.
نوگرایی در موسیقی ایرانی چه در بخش ساز و چه در بخش آواز چقدر مورد توجه شما است؟
نوگرایی از نگاه من مبتنی بر اصالت و هویت است و آنچه که فاقد هویت است، فاقد تأثیر دراز مدت هم خواهد بود هرچند حتی، در اجرا مبتنی بر مهارت باشد.
موضوع آهنگسازی و بداهه نوازی از نکات مهم موسیقی ایرانی است تا آنجا که با پیشنهاد استادانی چون حسین علیزاده این بخش به جشنواره موسیقی جوان هم افزوده شده. دیدگاه شما نسبت به این موضوع چیست؟
نظر من کاملاً مثبت است، موضوع آهنگسازی موضوعی است که باید به آن بسیار توجه شود از اینرو شرکت در جشنوارهها اگر بهمنظور رشد و بالندگی در این رشته باشد بسیار مفید خواهد بود.
رسانه ملی ایران در معرفی موسیقی خوب چه نقش اثرگذاری میتواند داشته باشد؟
تجربه برخورداری از رسانه ملی که در برگیرنده همه سلایق و نظرات بوده و همچنین محلی برای تبادل فرهنگها را هرگز نداشتهایم، ولی اگر روزی چنین باشد، رسانه ملی میتواند بیشترین نقش را در تجلی فرهنگها، رشد و بالندگی جوانان و حفظ میراث فرهنگی گذشتگان داشته باشد.
کمی هم در خصوص شرایط امروز موسیقی ایران بگویید چه دوران یا بحرانی را طی میکند.
موسیقی ما امروز در بحران است، موسیقی بهعنوان بخش پررنگی از فرهنگ جامعه از شرایط اجتماعی تأثیرمی پذیرد و متقابلاً بر مخاطب خویش تأثیر میگذارد، جامعهای که دچار مشکلات اقتصادی، اجتماعی، تبعیض و نابرابری است قطعاً موسیقی و اهالی موسیقی را نیز بینصیب نمیگذارد.
آیا تصمیم به برگزاری کنسرت با کلام یا بیکلام در ایران دارید؟
همیشه بهترین شنونده و مخاطب را در ایران داشتهام، برگزاری کنسرت با کلام و بیکلام در ایران آرزوی قلبی هر موزیسین ایرانی است و نور امیدی که هرگز در دلمان خاموش نمیشود، با آرزوی روزهای بهتر، روزهای بدون ویروس و ایجاد شرایطی مناسب برای مردم که بتوانند در کنسرتهای دلخواه شان شرکت کنند.