تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۴۰۰ - ۰۸:۳۵

سنندج - ایرنا - کنار بخاری نفتی گرمای لذتبخشی را تجربه کردم، خاطرات زندگی در روستا دوباره برایم تداعی شد اما این گرما شاید برای خانواده کاک "سعید" و اهالی چناره مریوان چندان دلچسب نباشد، آخر نگران‌اند که بخاری، نفت کم بیاورد و سردشان شود.

به گزارش ایرنا، چندین بار با مدیر روابط عمومی شرکت گاز کردستان، برای تهیه گزارش از پروژه‌های گازرسانی در مناطق روستایی برنامه‌ریزی کردیم اما هر بار به دلیلی برنامه بهم خورد تا اینکه بالاخره همه چیز هماهنگ و عزم‌مان جزم شد و صبح چهارشنبه سوم آذر راهی شهرستان مریوان شدیم.

وارد جاده جدید سنندج - مریوان که شدیم، از راننده خواستیم جلوی یکی از قهوه‌خانه‌های بین راهی توقف کند تا صبحانه بخوریم. به روستای اسلامدشت(جانوره) که رسیدیم، راننده گفت همین قهوه‌خانه خوب است چون تا مریوان دیگر رستوران یا قهوه‌خانه‌ای نیست.

یادم افتاد این همان قهوه‌خانه است که ۲۰ روز قبل از جشنواره تئاتر مریوان که برمی‌گشتیم، آنجا با همکاران چای خوردیم و چقدر هم چسبید.

بگذریم، هوا سرد بود وارد قهوه‌خانه که شدیم، فورا چشمم به بخاری نفتی افتاد، یکی دو دقیقه کنار آن ایستادم، حسابی گرم شدم. یاد دوران بچگی و زندگی در روستا افتادم. بخاری نفتی، برف سنگین و کلاس درس و ...

از صاحب قهوه‌خانه پرسیدم مگر برایتان گاز نکشیده‌اند؟ گفت چرا اتفاقا چند سالی می‌شود که گاز داریم ولی چون قهوه‌خانه کوچک است مجوز برای لوله‌کشی نمی‌دهند و از بخاری نفتی استفاده می‌کنم.

صبحانه که خوردیم به طرف مریوان حرکت کردیم. موبایلم را نگاه کردم پدرم زنگ زده بود ولی متوجه نشده بودم‌. آنتن موبایل به زور ۲ خط پر ‌می‌کرد، با هر سختی بود بالاخره زنگ زدم. امیدوارم در محدوده روستای تیژتیژ تا پل گاران، نیازی به تماس تلفنی نداشته باشید، چون که در ۹۰ درصد این قسمت از جاده سنندج - مریوان موبایل اصلا آنتن نمی‌دهد.

به شهر مریوان رسیدیم. بعد از هماهنگی با ناحیه گاز این شهرستان، برای بازدید سراغ یکی از پروژه‌های گازرسانی در پنج کیلومتری مریوان رفتیم. کارگران مشغول اجرای خط فلزی ۶ اینچ از میدان نوروز به سه راهی "ماسیدر" بودند. این خط لوله ۲۰.۵ کیلومتر طول دارد که تا حالا ۵.۲ کیلومتر آن اجرا شده است.

با یکی از کارگران مشغول صحبت شدم. گفت که در روز حدود ۹ ساعت کار می‌کنیم و خودتان که می‌بینید، کارمان سخت است.

محمد شریفی ادامه داد: خط لوله به محدوده زمین کشاورزان افتاده و بعضی از آنها اجازه کار نمی‌دهند و همین باعث شده که سرعت پروژه کم شود ولی تمام تلاشمان را می‌کنیم با وجود سختی کار، پروژه را جلو ببریم تا مردم روستاهای محروم در بخش سرشیو هرچه زودتر از گاز بهره‌مند شوند.

حرف‌های کارگر تمام شد و چند تا عکس گرفتم. خیلی دوست داشتم از نزدیک وضعیت روستاهای محروم از گاز را ببینم. خاطرم هست مدیر روابط عمومی شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی کردستان گفته بود که ۲۲ هزار خانوار در استان از نفت سفید به عنوان سوخت استفاده می‌کنند.

عصر بعد از صرف ناهار، از مدیر روابط عمومی شرکت گاز استان خواستم حتما به یکی از روستاهایی که گاز ندارد، برویم که از نزدیک وضعیت را ببینم.

مسوولان شرکت گاز مریوان، پیشنهاد دادند که از پروژه "گماره لنگ" شامل گازرسانی به چهار روستای "ویله(شهر چناره)"، "ماسیدر سفلی"، "گماره‌لنگ" و "دره پنبه‌دان"، بازدید کنیم و بعد هم به شهر چناره که نزدیک آنجا است برویم.

بعد از طی مسیری حدودا ۲۰ کیلومتری در مسیر جاده مریوان - سقز، به پروژه "گماره‌لنگ" رسیدیم.

از نزدیک دیدم که واقعا کار گازرسانی در منطقه‌ای کوهستانی و با شرایط آب و هوایی کردستان چقدر سخت است. کارگران مشغول ریختن خاک روی لوله گاز بودند. آن طرف بیل مکانیکی داشت خاک را الک می‌کرد تا خاک نرم برای دفن لوله آماده شود.

یکی از کارگران دوست داشت از سختی کار بگوید که من هم از او خواستم در فیلمی کوتاه هر چه دل تنگش می‌خواهد بگوید.

بعد از دیدن پروژه و صحبت‌های کارگران به شهر چناره در ۲۲ کیلومتری شمال شرق مریوان رفتیم. شهر که چه عرض کنم، به نظرم امکانات و شکل و شمایل روستا را هم نداشت چه برسد به شهر.

چناره، شهری بدون گاز

از همان ابتدای ورود به شهر، همه چیز مشخص بود. خانه‌هایی با دیوارهای سنگ‌چین، کوچه‌های خاکی و گلی و بسیار خلوت و از همه مهمتر، هنوز اهالی از نفت سفید برای سوخت استفاده می‌کردند.

به نظرتان می‌شود اسم شهر روی اینجا گذاشت؟ کاک "سعید دارنج" که ۵۵ سال عمر از خدا گرفته است، این سوال را از من پرسید که جوابی جز کلمه "نه" برایش نداشتم.

او داشت داخل حیاط خانه، کاه داخل گونی می‌کرد که با دیدن من و سلام و احوالپرسی بیرون آمد.

علمک جلوی درب خانه توجهم را جلب کرد. هنوز گاز وصل نشده است. از او پرسیدم شما که هنوز گاز ندارید، سوخت‌تان را چطور تامین می‌کنید که گفت: از نفت استفاده می‌کنیم که آن هم کفایت نمی‌کند، ناچاریم برای درست کردن نان و داشتن آب گرم، کپسول گاز مایع استفاده کنیم.

کاک سعید به این هم اشاره کرد که برای شارژ کپسول هر بار باید ۲۳ هزار تومان بدهند که ۲ روز بیشتر دوام نمی‌آورد.

نقره خانم همسر آقا سعید هم وسط حرفمان پرید و گفت: بخدا هوا سرد است، با نفت نمی‌توان خانه را گرم کرد. کاری بکنید زودتر گاز را برایمان وصل کنند. گاز که هیچ، داغ کم‌آبی را کجای دلمان بگذاریم؟ گاهی وقت‌ها ناچاریم از روستاهای دیگر یا شهر آب بیاوریم.

نقره خانم اصرار کرد که داخل برویم و یک فنجان چای ما را مهمان کند. داخل حیاط رفتیم. نقره خانم رفت از بشکه نفت بیرون کشید تا بخاری را پر کند. بوی نفت شاید برای من خاطره‌انگیز و حالت نوستالوژی داشت ولی مطمئن بودم برای او دیگر جذابیتی ندارد.

نقره خانم هم دوست دارد مثل خیلی از روستاییان دیگر دستهایش بوی نفت ندهد و با خیال راحت از گرمای بخاری گازی استفاده کند و برای آشپزی دیگر نیازی به کپسول گاز مایع نداشته باشد.

بعد از خالی کردن نفت داخل گالن، به اتاق بالا(نشیمن) دعوت کردند. دیوارهای بیرون خانه را که دیدم، تصور دیگری از داخل داشتم ولی نه اتاق‌ و هال تقریبا امروزی بود. بخاری را پر از نفت کرد و بعد از چند دقیقه چای هم دم کرد. چقدر خوش طعم و بو بود.. نگرانی و سختی‌های زندگی در شهری مانند چناره، هنوز نتوانسته بود، صفا و مهربانی را از دل‌های اهالی پاک کند.

از خانه آقا کاک سعید که بیرون آمدیم، کمی آن طرف تر، جلوی مسجد هم با یکی از اهالی هم صحبت شدیم. "فرج روشناس" به شدت از مسوولان شهرستان مریوان شاکی بود. از گذران سخت با نفت و کپسول گرفته تا بی‌توجهی مسوولان نسبت به چناره، نداشتن شهردار و کمبود آب و خیلی چیزها صحبت کرد.

او از مسوولان شرکت گاز خواست که لااقل مشکل سوخت‌شان را با اتصال گاز رفع کنند و ادامه داد: سهم هر خانوار، ماهانه حدود ۲ بشکه نفت است که اگر صرفه‌جویی نکنیم، کفایت نمی‌کند.

از کاک فرج خداحافظی کردیم. از روستا که خارج شدیم چشمم به دیواره سد گاران افتاد. به این فکر افتادم چرا با وجود اینکه از چناره تا سد، با وجود اینکه یک کیلومتر بیشتر فاصله نیست اما اهالی دستشان از آب پایدار کوتاه است.

راستی این را هم بگویم که شهر چناره در محل سد گاران بود اما زیر آب رفت و اهالی این شهر به روستای "ویله" یک کیلومتر پایین‌تر انتقال داده شدند و اسم "ویله" به شهر چناره تغییر یافت. البته تعداد کمی از اهالی چناره به روستای ویله آمده‌اند و اغلب به شهر مریوان کوچ کرده‌اند.

بهره‌مندی ۹۶.۵ درصدی جمعیت روستایی و ۱۰۰ درصدی جمعیت شهری از گاز

از مدیر عامل شرکت گاز کردستان پرسیدم که چرا تا حالا چناره از گاز بهره‌مند نشده است؟ علمک گاز هم که نصب شده، پس مشکل کار کجا است؟ که گفت: تاکنون ۳۲ شهر استان به شبکه سراسری گاز طبیعی متصل شده و تنها شهر باقی‌مانده، چناره است که با توجه به اینکه در مخزن سد گاران قرار داشت و جابجایی صورت گرفت، امسال عملیات گازرسانی به این شهر هم در دست اجرا قرار گرفت.

احمد فعله‌گری اضافه کرد: عملیات شبکه‌گذاری و نصب انشعاب داخل شهر چناره انجام شده و همزمان خط انتقال گاز از مریوان به این شهر در حال اجرا و پیمانکار مشغول کار است.

وی ادامه داد: تاکنون بیش از پنج هزار و ۶۰۰ منر لوله گذاری این خط انجام شده ولی در مسیر با یک سری موانع اجرایی مواجه شده‌ایم که با هماهنگی صورت گرفته با ارگان‌های مربوطه در حال برطرف شدن است.

مدیرعامل شرکت گاز کردستان با بیان اینکه بخشی از مسیر خط انتقال به دلیل مشخص نبودن معبر توسط شهرداری در محدوده شهر مریوان دچار مشکل شده است، افزود: تغییرات در جاده جدید سنندج - مریوان در محدوده پل گاران به سمت سقز و عدم تعیین تکلیف بخشی از اراضی و منابع طبیعی، هم باعث کندی کار شد که رایزنی لازم برای رفع مشکلات انجام شده و تلاش می‌کنیم در کمترین زمان و در صورت مساعد بودن شرایط جوی گاز را به شهر چناره برسانیم.

فعله‌گری به هدف‌گذاری این شرکت برای گازرسانی به تمام روستاهای بالای ۲۰ خانوار جمعیت استان تا پایان امسال اشاره کرد و گفت: طبق برنامه‌ریزی صورت گرفته در سال جاری به ۱۴۵ روستا گازرسانی می‌شود که تاکنون ۴۰ روستای آن به شبکه سراسری گاز متصل شده و عملیات گازرسانی به ۱۰۵ روستا هم در دست اجرا است.

دل‌های گرم از شعله‌های آبی

آفتاب دیگر سویی نداشت و باید برمی‌گشتیم. چناره و مریوان را ترک کردیم. در راه برگشت به سمت سنندج، ۱۰ کیلومتری بیشتر دور نشده بودیم که روستای باغان را دیدیم و تصمیم گرفتیم سری به آنجا بزنیم. داستان آنجا با چناره خیلی تفاوت داشت. مدیر روابط عمومی شرکت گاز گفت که پارسال اهالی این روستا از گاز طبیعی بهره‌مند شده‌اند.

قبل از تونل باغان، از جاده اصلی وارد خاکی شدیم. بعد از طی کردن حدود ۴۰۰ متر به داخل روستا رسیدیم.

برایم جالب بود. نوجوانی داشت با تبر چوب خرد می‌کرد. جلو رفتیم و سوال کردم مگر گاز ندارید که از جوب استفاده می‌کنید که جواب داد: چرا داریم ولی برای پخت نان از چوب استفاده می‌کنیم چون لذتش بیشتر است.

"محمد باربد" از اینکه اهالی روستا از گاز طبیعی بهره‌مند و دیگر بابت تامین سوخت نگرانی ندارند، اظهار خوشحالی کرد و این سوخت را یک برکت نام برد.

کمی بالاتر هم با جوانی صحبت کردیم که خود را "عثمان بارنامه" و شورای روستا معرفی کرد و گفت که پارسال گاز در روستا وصل شده و حالا مردم با خیال راحت زندگی می‌کنند.

او ادامه داد: قبلا مردم برای تامین سوخت سختی‌های زیادی می‌کشیدند و گاهی وقت‌ها، نفت هم پیدا نمی‌شد اما امروز به واسطه تلاش شرکت گاز، صاحب گاز طبیعی شده‌ایم که نعمت بزرگی است.

"بارنامه" به صرف عصرانه دعوتمان کرد ولی دیر بود و فقط به گرفتن عکسی از پدر مادرش در کنار بخاری گازی و صرف چای قناعت کردیم.

در انتظار گرمای پایدار

مردم شهرستان مریوان در برهه‌های مختلف، به ویژه دوران دفاع مقدس، تلخی‌های زیادی را تحمل کردند و حالا حق دارند که زندگی‌ای همراه با کمترین دغدغه را داشته باشند.

حالا که هنوز هم برخی روستاهای این شهرستان، با مشکلاتی از جمله کمبود آب مواجه هستند، لااقل شرکت‌ گاز در بحث اتصال روستاهای محروم از گاز طبیعی به شبکه سراسری، همت بیشتری کند تا روستاییان در حوزه تامین سوخت نگرانی نداشته باشند، البته این مهم نیازمند همکاری ادارات و ارگان‌های دیگر از جمله منابع طبیعی برای سریعتر اجرا شدن پروژه‌های گازرسانی است.

از این نکته هم نباید غافل بود که کردستان با وجود توپوگرافی و شرایط جغرافیایی، از لحاظ شاخص گازرسانی به مناطق روستایی جزو استان‌های پیشتاز در کشور است.

در حال حاضر، ۳۲ شهر، یک هزار و ۴۲۸ روستا و ۵۷۵ هزار مشترک در کردستان از خدمات شرکت گاز بهره‌مند هستند. ضریب نفوذ گاز طبیعی در جمعیت شهری ۱۰۰ درصد و جمعیت روستایی ۹۶.۵ درصد و در مجموع شهری و روستایی ۹۸ درصد است.

در شهرستان مریوان هم ۱۱۴ روستا به شبکه سراسری گاز طبیعی متصل است و ۵۵ هزار و ۳۸ مشترک شهری و ۱۲ هزار و ۱۳۱ مشترک روستایی وجود دارد.

شهرستان مریوان با جمعیت بیش از ۱۵۳ هزار نفری در فاصله ۱۲۰ کیلومتری غرب سنندج مرکز استان کردستان واقع شده است.