در ادامه گزارش هشتم آذر ۱۴۰۰ روزنامه جوان آمده است: نخبهاند و امید کشور به ذهن خلاق و توانمند آنان است، اما درست در شرایطی که بناست تا این نخبگی به بار بنشیند و در مسیر شکوفایی کشور و رفع چالشها قرار گیرد، به یکباره این نخبگان از کشور مهاجرت میکنند تا توانمندیهایشان در سرزمینی دیگر به کار گرفته شود. ۳۷ درصد از دارندگان مدال المپیادهای دانشآموزشی در بازده زمانی دهه ۸۰ تا ۹۰ مهاجرت کردند. همچنین ایران در سه سال گذشته با مهاجرت ۴هزار پزشک و ۳۰۰هزار فارغالتحصیل فوق لیسانس و دکترا مواجه بودهاست، نخبگانی که نهادهای متولی، برای ماندگار شدنشان برنامهای ندارند و برخی مافیاهای شکل گرفته در صنعت و تولید برای حفظ منافعشان، به این مغزها اجازه حضور و فعالیت نمیدهند؛ چراکه نخبگانی شدن فضای صنعت میتواند به شفافیت و ممانعت از هدررفت منابع بینجامد و این مسئله منافع برخی را به خطر میاندازد. روی دیگر سکه مهاجرت نخبگان اساتیدی هستند که به جای تشویق نخبگان به ساختن میهن و امیدوار کردن آنها به آینده، نخبگان کشور را به رفتن تشویق میکنند؛ اقدامی که رهبر انقلاب از آن به خیانت و دشمنی با کشور تعبیر میکنند.
مهاجرت نخبگان یا فرار مغزها یکی از چالشهایی است که سالهاست کشورمان با آن درگیر است. براساس آمارهای سالنامه مهاجرتی ایران درسال ۱۴۰۰، رشد مهاجرت نخبگان از ایران از حدود ۲۰ هزار نفر در سال ۲۰۰۰ به رقم ۶۰ هزار نفر در سال ۲۰۱۸ رسیدهاست. همچنین آمار سال ۲۰۲۰ نشان میدهد رتبه مهاجرفرستی از کشور ۵۴ از بین ۲۳۲ کشور در جهان بودهاست. این آمار زمانی زنگ خطر جدی را به صدا در میآورد که بیانگر رتبه ۱۹ ایران در دانشجوفرستی در بین کشورهای مورد بررسی است. از یک سو فقدان برنامهریز برای به کارگیری نخبگان و بهرهبردن از توانشان و از سوی دیگر مقاومت دستگاهها و مافیای صنعت و تولید و بستن درهایشان به روی این افراد موجب میشود تا آنها انگیزه و امید کافی برای ماندن و ساختن را نداشته باشند و از سوی دیگر هم برخی اساتید و دانشگاهها برای خروج نخبگان از کشور برنامهریزی و ریلگذاری دارند. این موضوعی است که رهبر معظم انقلاب هم در دیدار اخیرشان با نخبگان با اشاره به اینکه تمایل یک نخبه برای مهاجرت به کشوری دیگر با این نگاه و توجه که بدهکار کشور است و پس از تحصیل بازخواهد گشت، مانعی ندارد، تأکید کردند: «مهاجرفرستی و اینکه عناصری در بعضی دانشگاهها، جوان نخبه را از آینده مأیوس و او را به ترک میهن تشویق میکنند، صریحاً خیانت به کشور و دشمنی با آن است و دوستی با آن جوان هم نیست.»
کاش نهادهای متولی نخبگان نداشتیم!
ماجرای نقش نهادهای متولی نخبگان و همچنین اساتید در تشویق نخبگان به مهاجرت موضوعی است که بسیاری از صاحبنظران و اساتید دانشگاهها هم بر آن صحه میگذارند.
رضا عامری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به آمار و ارقام مهاجرت نخبگان در کشور میگوید: «۳۷ درصد از دارندگان مدال المپیادهای دانشآموزشی در بازده زمانی دهه ۸۰ تا ۹۰ مهاجرت کردند.»
این استاد دانشگاه وقتی میخواهد دلایل خروج نخبگان را از کشور مورد واکاوی قرار دهد، عملکرد بد دستگاههای متولی امور نخبگان را در رأس دلایل مهاجرت نخبگان قرار داده و میگوید: «کاش چنین ارگانهایی را نداشتیم. به عنوان مثال المپیادهای دانشآموزی که برای شناسایی نخبگان و تشکیل سازمان نخبگان برگزار میشود به نظر پروسه ناقصی است. برای شناسایی نخبگان سرمایهگذاری میکنیم و آنها را آموزش میدهیم و آماده تولید علم میکنیم، اما برای مهمترین بخش که استفاده از نخبگان در توسعه علمی، فناوری و رفع مسائل و معضلات کشور است برنامهریزی مطلوبی نداریم.»
وی با تأکید بر اینکه متولیهای زیادی در این بخشها حضور دارند، ادامه میدهد: «با وجود برخی کارهای مثبت وقتی در عمل ۲۵ درصد افرادی که تحت حمایت بنیاد ملی نخبگان بودند از کشور خارج شدند؛ یعنی این کارها مؤثر نبوده و بخشهای دیگر نیز باید پای کار بیایند و اقدامات دیگری صورت داد.» عامری با اشاره به مشکلات و معضلات کشور در حوزه مدیریتی، محیطزیست، اخذ مالیات و معضلات اجتماعی معتقد است ساختارهای مدیریتی، اداری و سازمانی ما اجازه ورود نخبگان برای رفع این مسائل را نمیدهد و راه برایشان باز نیست.
وی تأکید میکند: «متأسفانه دنبال این نیستیم که بخواهیم سیستماتیک از نخبگان استفاده کنیم تا دانش و فناوری جدیدی را وارد عرصه تولید و صنعت کنیم. میدان دادن به نخبگان یعنی از آنها در بخش صنعت، مدیریت و پشتیبانی بهره برد.»
از نگاه این استاد دانشگاه، نخبه وقتی ببیند وجودش در کشور مورد توجه و استفاده نیست و کشورهای دیگر هم با زرنگی برای بردن آنها برنامه دارند، به رفتن فکر میکند.
عامری مهمترین علت مهاجرت نخبگان را نداشتن برنامه جامع برای به کارگیری نخبگان در حوزههای علمی، فناوری و حتی حوزههای تصمیمگیری و تصمیمسازی کشور میداند و در ادامه به عملکرد بد برخی دانشگاهها و اعضای هیئت علمی اشاره میکند که محیط را به گونهای برای فرد نخبه طوری طراحی میکنند که احساس کند، باید از کشور برود و اگر نرود کار اشتباهی کرده و زندگی ایدهآل آنجا است.
اعطای بورسهای تحصیلی به بستگان!
دکتر مجید ابهری، رفتارشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در خصوص نقش نهادهای متولی نخبگان در افزایش مهاجرت این گروه از سرمایههای انسانی جامعه به «جوان» میگوید: «متأسفانه بهرغم وجود بنیاد ملی نخبگان و بعضی از نهادهای مشابه هنوز نهادی منسجم و مؤثر در زمینههای جذب و تقویت نخبگی در کشور وجود ندارد. بر این اساس بسیاری از کشورهای به اصطلاح پیشرفته برای کاهش هزینههای دانشمندپروری و تربیت نخبگان کانال مهاجرت از کشورهای دیگر به ویژه ایران را با شدت و قدرت باز کرده و از این مجرا برای جذب نخبگان در رشتههای مختلف و بهرهگیری از آنها استفاده میکنند.»
به گفته وی از سوی دیگر کمرنگبودن تعهد نسبت به جامعه خودی و معیارهای اخلاقی در بعضی پیشگامان علمی در کشور، موجب میشود دانشجویان و نخبگان علمی کشور در دوران تحصیل با وجود علاقه مفرط به رشد علمی گاه توسط این مربیان با باورهای کاذب فریفته شده، به سوی کشورهای دیگر جذب میشوند. ابهری فراهم نبودن زیرساختهای پژوهشی در بسیاری از دانشگاههای کشور و همچنین کمتوجهی دولتهای گذشته به موضوع جذب و رشد نخبگان را عاملی میداند که موجب شده برخی از دانشگاههای اروپایی و امریکایی با بورسهای تحصیلی، فرزندان نخبه ما را به سوی خود جلب و جامعه را از وجود آنها محروم کنند. این استاد دانشگاه تأکید میکند: «بنیاد ملی نخبگان باید با جدیت تمام ضمن شناسایی نخبگان از دوران ابتدایی، امکانات جذب آنها را فراهم سازد و به دور از رانتهای آموزشی، بورسهای تحصیلی را به جای توزیع در میان وابستگان خود به نخبگان واقعی اعطا نماید.»
رهنمودهای رهبری درباره نخبگان دستورالعمل شود
از نگاه ابهری جذب نخبگان به قطبهای علمی و تخصصی غربی، خیانتی نابخشودنی است و باید هر چه سریعتر زمینههای خروج نخبگان از کشور و حذف مشوقهای علمی و تخصصی آنان رشد و تکامل یابند. همچنین لازم است تا مراکز علمی با دعوت اساتید نخبه ایرانی که در حال حاضر در مراکز علمی خارجی مشغول به کارند و با ارائه امکانات مورد نیاز به آنان دانشگاههای کشور را از خلأ علمی رهایی بخشد.
وی تأکید میکند: «رهنمودهای رهبری در خصوص نخبگان باید توسط یک کارگروه علمی و تخصصی به صورت دستورالعمل اجرایی در بیاید و نباید اجازه داد این سخنان در حد رهنمود باقی بماند.»
تبلیغ برای مهاجرت نخبگان در دانشگاهها
دکتر مجید کاشانی، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد هم درباره مهاجرت نخبگان به «جوان» میگوید: «اگر مهاجرت برای کسب علم و دانش نوین با موضوعات جدید باشد مشکلی ندارد، اما منوط به اینکه کشور مهاجرفرست با طرح و برنامه داخلی خود و به صورت منظم عمل کنند. آنچه مورد نظر رهبری معظم است، این است که مهاجرت باید به صورت خواسته و بر مبنای طرح و برنامه مشخص انجام شود و جوانان در قالب کانالهای مشخصی از کشور خارج و با طرح و برنامههای مشخص به کشور بازگردند.»
وی با اشاره به اینکه امروز بسیاری از ایرانیان در بالاترین سطوح علمی کشورهای غربی در حال فعالیت هستند و در عین حالی که معتقد است باید به ابعاد مختلف مهاجرت توجه کرد، میافزاید: «مهاجرتهای مربوط به دانشگاهیان بعضاً بنا بر تبلیغات رسانهای و تبلیغات برخی کجاندیشان داخلی در دانشگاهها انجام میشود. اگر مهاجرت در علوم جدید و تکنولوژی و دانشنوین همراه با طرح و برنامه مشخص نباشد و بنا بر برنامههای طراحیشده از جانب مهاجرپذیرها صورت پذیرد، بیانگر نوعی طرح و برنامه برای جذب سرمایههای کشور از سوی کشورهای مهاجرپذیر است که باید به آن توجه کرد. فرار مغزها و مهاجرت نخبگان از کشور به صورت ناخواسته و تبلیغات رسانهای و کجاندیشیهای داخلی به خصوص در محیطهای دانشگاهی صورت میگیرد که خارج از گفتمان علمی و تبادل دانش است.»
وی معتقد است متأسفانه در سالهای اخیر تعدادی از اساتیدی که خودشان هم در غرب مدرک گرفتهاند نسبت به آن کشورها در خود احساس تعهد کرده و بعضاً شاهد تبلیغ ناخرسندی از شرایط زندگی در غرب را در کلاسها مطرح میدهند و این خیانتی آشکار در فراری دادن نخبگان است که با توجه به اطلاعات کم جوانان در خصوص زندگی در غرب در آنها کششی برای حضور در این کشورها ایجاد میکند و به درستی شرایط غرب تبیین نمیشود و تنها به جاذبههای زندگی و دستاوردهای صنعتی آنها اشاره میشود و اجازه نقد و تبیین به دانشجویان داده نمیشود.
محمد مهدی زاهدی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دولت نهم و عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی هم با اشاره به آمارها میگوید: «آمارها نشان میدهد طی یکی دو سال گذشته آمار خروج و مهاجرت اساتید و دانشجویان نخبه افزایش یافتهاست، باید توجه ویژهای به مباحث رفاهی و معیشتی اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی شود.»
به گفته وی گزارشهای متعددی به مجلس رسیده که نشان میدهد به واسطه اساتیدی که با خارج از کشور ارتباط دارند، جوانان کشور با حس ناامیدی در تدبیر مهاجرت از کشور هستند یا مهاجرت کردهاند. فضاسازی برای خروج جوانان دانشجو و نخبه متأسفانه به روشهای مختلف صورت میپذیرد. سرابهایی برای جوانان ترسیم میشود که آنها را از حضور و فعالیت در کشور ناامید میکند، این اقدام اساتید خیانت به کشور است.