در ادامه گفت وگوی روزنامه ایران با کارشناس ارشد انرژی می خوانیم: یکشنبه، هفتم آذرماه، رؤسای جمهوری ایران و جمهوری آذربایجان در ترکمنستان و در حاشیه نشست سران کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو)، قرارداد سهجانبه سوآپ گاز از ترکمنستان به جمهوری آذربایجان از خاک ایران را امضا کردند. از آن روز، نقد و بررسیها در این باره آغاز شد.
در مقابل خیل عظیمی از کارشناسان که این قرارداد را یک حرکت مثبت و از چندین منظر دارای مزیت برمیشمرند، برخی نیز به نقد این قرارداد پرداختند. برای مثال گفته شد که «حق سوآپ ایران از این نیم درصد ترانزیت گاز، آنقدر ناچیز است که بعید است نقش چندانی در تأمین گاز پنج استان شمالی کشور هم داشته باشد.» یا در موردی دیگر، رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران عنوان کرد که «سود ایران از قرارداد سوآپ گازی با ترکمنستان و جمهوری آذربایجان ۵ درصد است.»
که البته هر دو مورد از سوی وزارت نفت رد شده است. اما این قرارداد برای کشور از چه نظر اهمیت دارد و چرا باید آن را یک نقطه مثبت در روابط بینالمللی انرژی کشور به شمارآورد؟ سیدغلامحسین حسن تاش، کارشناس ارشد انرژی در گفتوگو با «ایران» به سؤالات مرتبط با این قرارداد پاسخ میدهد.
ارزیابی شما از امضای این قرارداد سهجانبه سوآپ گاز بین ایران، جمهوری آذربایجان و ترکمنستان چیست؟
استفاده از پهنه کشور برای سوآپ، ترانزیت و تسهیل حملونقل کشورهای همسایه هم از نظر اقتصادی مثبت است؛ هم به تحکیم روابط سیاسی کمک میکند و هم تنشهای منطقهای را کاهش میدهد. خصوصاً در مورد سوآپ گاز با توجه به وسعت شبکه گاز کشور بهطور کل قدم مثبتی است البته جزئیات قرارداد هم باید عادلانه باشد. اما در مجموع، چنین توافقهایی هم بهنفع سیاست خارجی است و هم بهنفع بخش انرژی.
انتقاداتی به بحث سود و نفع ایران از این قرارداد وارد میشود. بهنظر شما آیا سود و کارمزد اهمیتی در قرارداد سوآپ گاز از ترکمنستان دارد؟
سوآپ یعنی اینکه ایران از ترکمنستان گاز بخرد؛ در منطقه مورد نیاز مصرف کند و معادل همان گاز را از جای دیگری از شبکه گاز کشور به آذربایجان بدهد. پس سوآپ با ترانزیت فرق دارد و چندان درگیر مباحث کارمزد نیست. اما درآمد و فایدهاش بستگی به این دارد که در توافق گاز را به چه قیمتی از ترکمنستان خریده و به چه قیمتی به آذربایجان بفروشیم. یا گاز بیشتری بگیریم و گاز کمتری تحویل دهیم. بنده از جزئیات قرارداد اطلاع ندارم و اگر جزئیات قرارداد منطقی و عادلانه باشد، برای کشور نفع دارد و اصولاً با توجه بهوسعت و شبکه گاز موجود در کشور کار خوبی است. ضمن آنکه یک صرفهجویی در هزینههای حمل و انتقال گاز در کشور ایجاد میکند.
با توجه به تولید و انتقال روزانه بیش از ۸۰۰ میلیون مترمکعبی گاز در کشور، گفته میشود که این قرارداد تقریباً هیچ است و الزامی برای انعقاد آن وجود نداشته است. نظر شما چیست؟
این انتقاد مثل این است که مثلاً صادر کنندهای سالی یک میلیون دلار کالایی را صادر میکند و ما بگوییم این یک میلیون دلار در مقابل میلیاردها دلار نیاز ارزی کشور عددی نیست. اما آیا این استدلال صحیح است؟
برخی میگویند که پیش از این نیز سوآپ گاز از ترکمنستان به جمهوری آذربایجان را داشتهایم. چقدر این قرارداد متفاوت از شرایط گذشته است؟
ظاهراً قبلاً همین کار مدتی توسط یک شرکت داخلی انجام میشده است.
بهنظر شما آیا مذاکره با کشورهای دیگر دارنده گاز مانند قطر و روسیه نیز برای سوآپ گاز منطقی است؟
فکر نمیکنم. چراکه در مورد روسیه شبکه گاز ایران به شبکه گاز روسیه بهصورت مستقیم وصل نیست و در مورد قطر نیز این کشور گاز را بهصورت ال ان جی صادر میکند که ما نه تولید الانجی داریم و نه ترمینال دریافت الانجی.
بهعنوان سؤال آخر، ایران باید برای ارتقای جایگاهش در بازار گاز چه اقدامات دیگری انجام دهد؟
نخست اینکه باید بهینهسازی مصرف را در صدر مسائل بخش انرژی قرار دهد که گازی برای صادر کردن آزاد شود. فعلاً ایران گازی برای صادرات ندارد اما با بهینهسازی مصرف این فرصت ایجاد میشود. دوم، به فرض داشتن گاز برای صادرات باید روابط بینالمللی کشور بهبود یابد. آن زمان میتوان در مورد ارتقای جایگاه صحبت کرد.